گنجور

بخش ۵۲ - باب سیم

بدان که حق هر کسی بر قدر نزدیکی وی بود و نزدیکی را درجات است و حقوق بر مقدار آن بود و رابطه قوی ترین برادری خدایی است و حقوق این گفته آمده است و با کسی که دوستی نبود، ولیکن قرابت اسلام بود، این را نیز حقوق است:

حق اول

آن که هرچه به خویشتن نپسندد، به هیچ مسلمان نپسندد. رسول (ص) می گوید، «مثل مومنان همچون یک تن است. چون یک اندام را رنجی رسد، همه اندامها آگاهی یابد و رنجور شود»، و گفت، «هرکه خواهد که از دوزخ خلاص یابد، باید که چون مرگ او را دریابد بر کلمه شهادت دریابد و هرچه نپسندد که با وی کنند، با هیچ مسلمان نکند» و موسی (ع) گفت، «یا رب از بندگان تو کدام عادل تر؟» گفت، «آن که انصاف از خویشتن بدهد».

حق دوم

آن که هیچ مسلمان از دست و زبان وی نرنجد. رسول (ص) گفت، «دانید که مسلمان که بود؟» گفتند، «خدای و رسول وی بهتر داند». گفت، «آن که مسلمانان از دست و زبان وی سلامت یابند». گفتند، «پس مومن که بود؟» گفت، «آن که مسلمانان را بر وی ایمنی بود در تن و مال خویش». گفتند، «پس مهاجر که بود؟» گفت، «آن که از کار بد برنده بود». و گفت، «حلال نیست هیچ کس را که به یک نظر اشارت کند که مسلمانی از آن برنجد و حلال نیست که چیزی کند که مسلمانی بترسد».

مجاهد گوید، رضی الله عنه خدای تعالی خارش وگر بر اهل دوزخ مسلط کند تا خویشتن می خوارند چنان که استخوان پدید آید. پس منادی کند که این رنجها چگونه است؟ گویند، «صعب است». گوید، «این بدان است که مسلمانان را می رنجانیدید در دنیا». و رسول (ص) گفت، «یکی را دیدم در بهشت می گشت چنان که می خواست که درختی از راه مسلمانان ببریده بود تا کسی را رنجی نرسد».

حق سیم

آن که بر هیچ حق تکبر نکند که خدای تعالی متکبر را دشمن دارد. و رسول (ص) گفت که وحی آمد به من که تواضع کن تا بر هیچ کس فخر نکند. و از این بود که رسول (ص) با زن بیوه و مسکین می رفتی تا آنگاه که حاجت ایشان روا کردی. و نباید که به هیچ کس به چشم حقارت نگرد که باشد که آن کس ولی خدای بود و وی نداند که خدای تعالی اولیای خویش را پوشیده کرده است تا کس راه به ایشان نبرد.

حق چهارم

آن که سخن نمام بر هیچ مسلمان نشنود، که سخن از عادل باید شنید و نمام فاسق است. و در خبر است که هیچ نمام در بهشت نشود و بباید دانست که هرکه کسی را پیش تو بدگوید، تو را نیز پیش دیگری بد گوید، از وی دور باید بود و وی را باید دروغ زن باید داشت.

حق پنجم

آن که زبان از هیچ آشنا بازنگیرد بیش از سه روز که رسول (ص) می گوید، «حلال نیست از برادر مسلمان بریدن بیش از سه روز.» و بهترین ایشان آن بود که به سلام ابتدا کند. و عکرمه گوید، «خدای تعالی یوسف را گفت: درجه تو و نام تو از آن بزرگ گردانیدم که از برادران عفو کردی». و در خبر است که آن که از برادر عفو کند، وی را جز عز و بزرگی نیفزاید.

حق ششم

آن که با هرکه باشد نیکویی کند بدانچه تواند و فرق نکند میان نیک و بد که در خبر است که «نیکویی کن با هرکه توانی که اگر آنکس اهل آن نباشد، تو اهل آنی.» و در خبر است که «اصل عقل پس از ایمان، دوستی نمودن است با خلق و نیکویی کردن است با پارسا و ناپارسا». و ابوهریره گوید، «هرکه دست رسول (ص) بگرفتی تا با وی سخن گوید، هرگز دست از وی جدا نکردی تا آن وقت که آنکس دست بداشتی و هرکه با وی سخن گفتی، جمله روی به وی آوردی و صبر کردی تا تمام بگفتی».

حق هفتم

آن که پیران را حرمت دارد و بر کودکان رحمت کند. رسول (ص) گفت، «هرکه پیران را حرمت ندارد و بر کودک رحمت نکند از ما نیست». و گفت، «اجلال موی سپید اجلال خدای تعالی است.» و گفت، «هیچ جوانی پیری را حرمت نداشت که نه خدای تعالی جوانی را برانگیخت در وقت پیری وی تا حرمت وی نگاه دارد»، و این بشارت است به عمر دراز که هرکه توفیق توقیر مشایخ یابد، دلیل آن بود که به پیری خواهد رسید تا مکافات آن ببیند. و رسول (ص) چون از سفر باز آمدی، کودکان را پیش او باز بردندی و ایشان را پیش خویش بر ستور نشاندی و بعضی را از پس خویش و ایشان با یکدیگر فخر کردندی که رسول (ص) مرا در پیش نشاند و وی را بازپس و کودک خرد پیش وی بردندی تا نام نهد و دعا کند. به کنار گرفتی و بودی که آن کودک بول کردی و ایشان بانگ برزدندی و قصد آن کردندی که از وی بستانند، پیغمبر (ص) گفتی بگذارید تا بول تمام کند و بر وی بریده مکنید و آنگاه در پیش آنکس نشستی تا رنجه نشود، و چون بیرون شدندی آن را بشستی.»

حق هشتم

آن که با همه مسلمانان روی خوش و گشاده دارد و در روی همگنان خندان باشد. رسول (ص) گفت، «خدای تعالی گشاده روی آسانگیر را دوست دارد». و گفت، «نیکوکاری که موجب مغفرت است آسان است: پیشانی گشاده و زبانی خوش».

انس گوید، «زنی در راه رسول (ص) آمد و گفت: مرا با تو کاری است. گفت: در این کوی هرکجا که خواهی بنشین تا با تو بنشینم. آنگاه در کوی برای وی بنشست، تا سخن خویش جمله بگفت».

حق نهم

آن که هیچ مسلمان را وعده خلاف ندهد. در خبر است که سه خصلت است که در هرکه بود منافق است، اگرچه نماز گزارد و روزه دارد، آن که در حدیث دروغ گوید و در وعده خلاف کند و در امانت خیانت کند».

حق دهم

آن که حرمت هرکس به درجه او دارد، هرکه عزیزتر بود، وی را در میان مردمان عزیزتر دارد. و باشد که چون جامه نیکو دارد و اسب و تجمل دارد، بدان بداند که وی گرامی تر است. عایشه رضی الله عنه در سفری بود. سفره بنهادند. درویشی بگذشت. گفت، «قرصی به وی دهید». سواری بگذشت، گفت، «وی را بخوانید». گفتند، «درویشی را بگذاشتی و توانگری را بخواندی؟» گفت، «خدای تعالی هر کسی را درجه ای داده است. ما را نیز حق آن درجه نگاه باید داشت. درویشی به قرصی شاد شود و زشت بود با توانگر چنان کنند. آن باید که وی نیز شاد شود».

و در خبر است که چون عزیز قومی به نزدیک شما آید، وی را عزیز دارید»، و کس بود که رسول (ص) ردای خود را به وی داد تا بر وی نشیند. و پیرزنی که وی را شیر داده بود به نزدیک وی آمد. بر ردای خویش نشاند و وی را گفت، «مرحبا یا مادر! شفاعت کن و بخواه هرچه خواهی تا بدهم». پس حصه ای که وی را از غنیمت رسیده بود به وی داد و آن به صد هزار درم به عثمان رضی الله عنه فروخت.

حق یازدهم

آن که هردو مسلمانی که با یکدیگر به وحشت باشند، جهد کند تا میان ایشان صلح افکند. رسول (ص) گفت، «بگویم شما را که چیست از روزه وصدقه و نماز فاضلتر؟» گفتند، «بگوی» گفت، «صلح افکندن در میان مسلمانان».

انس گوید که رسول (ص) روزی نشسته بود. بخندید. عمر رضی الله عنه گفت، «یا رسول االه پدر و مادر من فدای تو باد. از چه خندیدید؟» گفت، «مردی از امت من پیش رب العزه به زانو درافتد. یکی گوید، «حق من از وی بستان، بارخدایا بر من ظلم کرده است، انصاف من از وی بده». خدای تعالی گوید، «حق وی بده». گوید، «بارخدایا حسنات من همه خصمان بردند و مرا هیچ نماند». خدای تعالی متظلم را گوید، «چه کن که حسنه می ندارد؟» گوید، «معصیتهای من به وی حواله کن». پس معصیت وی بر وی نهند و هنوز مظلمتی بماند. آنگاه رسول (ص) بگریست و گفت، «این است عظیم روزی که هرکسی حاجتمند آن باشد که باری از وی برگیرند، آنگاه خدای تعالی متظلم را گوید، «درنگر تا چه بینی؟» گوید، «یا رب شهرها می بینم از سیم. و کوشکها می بینم از زر مرصع و مروارید. آیا از آن کدام پیمبر است یا کدام صدیق را یا کدام شهید راست؟» حق تعالی گوید، «این آن راست که بخرد و بها بدهد». گوید، «یا رب بهای آن که تواند داد؟» گوید، «تو»، گوید، «بارخدایا به چه؟» گوید، «بدانکه از این برادر عفو کنی»، گوید، «بارخدایا عفو کردم»، گوید، «خیز. دست وی بگیر و هردو در بهشت شوید». آنگاه رسول (ص) گفت، «از خدای تعالی بترسید و در میان خلق صلح افکنید که خدای تعالی در روز قیامت در میان مسلمانان صلح افکند».

حق دوازدهم

آن که همه عیبها و عورتهای مسلمانان را پوشیده دارد که در خبر است که هرکه در این جهان ستر بر مسلمان نگاه دارد، خدای تعالی ستر در قیامت بر گناهان او نگاه دارد.

و صدیق می گوید، «هرکه را بگیرم، اگر دزد بود و اگر میخواره بود، آن خواهم که خدای تعالی آن فاحشه بر وی بپوشد». و رسول (ص) گفت، «یا کسانی که به زبان ایمان دارید، و هنوز ایمان در دل شما نشده است، مردمان را غیبت مکنید و عورت ایشان را تجسس مکنید که هرکه عورت مسلمانی بردارد تا آشکارا کند، خدای تعالی عورت وی را بردارد تا فضیحت شود، اگرچه در درون خانه خویش باشد».

ابن مسعود گوید که یاد دارم که اول کسی که به دزدی گرفتند، نزدیک رسول (ص) آوردند تا دست وی ببرد. رسول (ص) ازلون بشد. گفتند، «یا رسول الله کراهیت آمد تو را از این کار؟» گفت، «چرا نیاید؟ چرا یار شیطان باشم در خصمی برادران خویش؟ اگر خواهید که خدای شما را عفو کند و گناه شما بیامرزد و بپوشاند، شما نیز گناه مردمان بپوشانید که چون پیش سلطان رود، چاره نباشد از حد اقامت کردن».

و عمر به عسس می گشتی. آواز سرود شنید. به بام برشد. چون فرو شدی مردی را دید و زنی با وی و خمر دید. گفت، «یا دشمن خدای تعالی؟ پنداشتی که خدای تعالی چنین معصیتی بر تو بپوشد؟» گفت، «یا امیر المومنین شتاب مکن که اگر من یک معصیت کردم تو سه معصیت کردی.» خدای تعالی می گوید، «و لا تجسسوا» و تو تجسس کردی و گفته است، «واتو البیوت من ابوابها» و تو از بام درآمدی و گفت، «لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا» گفته است، «بی دستوری به خانه کس درمشوید و سلام کنید. و تو بی دستوری درآمدی و سلام نکردی.» عمر گفت، «اکنون اگر عفو کنم توبه کنی؟» گفت، «کنم. اگر عفو کنی هرگز به سر این گناه بازنشوم». پس وی عفو کرد و وی توبه کرد.

و رسول (ص) گفت، «هرکه گوش دارد به سخن مردمان که بی وی چه گویند روز قیامت سرب گداخته در گوش وی ریزند.»

حق سیزدهم

آن که از راه تهمت دور باشد تا دل مسلمانان را از گمان بد و زبان ایشان را از غیبت صیانت کرده باشد که هرکه سبب معصیت دیگری باشد در آن معصیت شریک بود. رسول (ص) می گوید، «چگونه بود کسی که مادر و پدر خویش را دشنام دهد؟» گفت، «کسی که مادر و پدر دیگری را دشنام دهد تا مادر و پدر وی را دشنام دهند، آن دشنام وی داده باشد.» و عمر می گوید،رضی الله عنه «هرکه به جای تهمت بایستد، وی را نیست که ملامت کند کسی را که گمان بد برد بر وی» و رسول (ص) در آخر رمضان با صفیه سخن می گفت در مسجد. دو مرد به وی بگذشتند. ایشان را بخواند و گفت، «این زن من است صفیه».، گفتند، «یا رسول الله اگر کسی گمان بد برد باری بر تو نبرد»، گفت، «شیطان در تن آدمی روان است چون خون.» و عمر مردی را دید که در راه سخن می گفت با زنی. ورا بدره بزد. گفت، «این زن من است.» گفت، «چرا سخن جای دیگر نگویی که کسی نبیند؟»

حق چهاردهم

آن که اگر وی را جاهی باشد شفاعت دریغ ندارد در حق هیچ کس. رسول (ص) صحابه را گفت که از من حاجت خواهید که در دل دارم که بدهم و تاخیر کنم تا کسی از شما شفاعت کند تا وی را مزد بود، شفاعت کنید تا ثواب بودتان و گفت، «صدقه ای فاضلتر از صدقه زبان نیست» گفتند، «چگونه؟» گفت، «شفاعتی که بدان خونی معصوم ماند یا منفعتی به کسی رسد یا رنجی از کسی بازدارد».

حق پانزدهم

آن که چون بشنود که کسی در مسلمانی زبان دراز می کند و به وی و یا به مال وی قصد می کند و وی غایب است، نایب آن غایب باشد در جواب و آن ظلم از وی باز دارد که رسول (ص) می گوید، «هیچ مسلمانی نیست که نصرت کند مسلمانی را، جایی که سخن وی گویند به زشتی و حرمت وی فرو نهند که نه خدای تعالی وی را نصرت کند آنجا که حاجتمندتر بود و هیچ مسلمانی نیست که نصرت فرو گذارد و خصمی نکند که خدای تعالی وی را ضایع نگذارد جایی که دوست تر دارد.»

حق شانزدهم

آن که چون به صحبت کسی بد مبتلا شود، مجاملت و مدارا می کند تا برهد و با وی درشتی نکند مشافهه. ابن عباس می گوید در معنی این آیت که«ویدروون برالحسنه السیئه» که فحش را به سلام و مدارا مقابله کنید. و عایشه می گوید، «مردی دستوری خواست تا به نزدیک رسول (ص) درآید. گفت، «دستوری دهید که بد مردی است در میان قوم خویش» چون درآمد چندان مراعات و مردمی کرد مر ورا که پنداشتم که او را نزدیک وی منزلتی بزرگ است. چون بیرون شد گفتم، «گفتی بد مرد است و مراعات کردی». گفت، «یا عایشه بدترین مردمان نزد خدای تعالی در قیامت کسی است که از بیم شر وی را مراعات کنند». و در خبر است که هرچه بدان عرض خویش از زبان بدگویان نگاه داری، آن صدقه باشد و ابوالسدرا رحمهم الله گوید که بسیار کس است که ما در روی وی می خندیم و دل ما او را لعنت می کند.

حق هفدهم

آن که نشست و خاست و دوستی با درویشان دارد و از مجالست توانگران حذر کند. رسول (ص) گفت، «با مردگان منشینید». گفتند، «آن کیانند؟» گفت، «توانگران». و سلیمان (ع) در مملکت خویش هرکجا مسکینی دیدی با وی بنشستی و گفتی مسکینی با مسکینی بنشست. و عیسی (ع) هیچ نام دوست تر از آن نداشتی که گفتندی «یا مسکین» تا رسول ما (ص) گفت، «بارخدایا تا زنده داری مرا مسکین دار، چون بمیرانی مکسین میران و چون حشر کنی با مسکینان کن». و موسی (ع) گفت، «بارخدایا تو را کجا طلب کنم؟» گفت، «نزد شکسته دلان».

حق هجدهم

آن که جهد کند تا شادی به دل مسلمانی رساند و حاجتی از آن وی قضا کند رسول می گوید (ص)، «هرکه حاجت مسلمانی روا کند، همچنان باشد که همه عمر خدای تعالی را خدمت کرده است» و گفت، «هرکه چشم مومنی روشن کند، خدای تعالی در روز قیامت چشم وی روشن کند» و گفت، «هرکه در حاجت مسلمانی برود، یک ساعت از روز یا از شب، اگر حاجت برآید یا نه برآید، ورا بهتر از آن که دو ماه در مسجد معتکف نشیند و گفت، «هرکه اندوهگینی را فرح دهد یا مظلومی را برهاند، خدای تعالی وی را هفتاد و سه مغفرت کرامت کند»، و گفت، «برادر خویش را نصرت کن، اگر ظالم بود یا مظلوم» گفتند، «چون ظالم بود چگونه نصرت کنیم؟» گفت، «بازداشتن وی از ظلم نصرت بود» و گفت، «خدای تعالی هیچ طاعت دوست تر از آن ندارد که شادی به دل مسلمانی رسانی» و گفت، «دو خصلت است که هیچ شر ورای آن نیست. شرک آوردن و خلق را رنجانیدن و دو خصلت است که هیچ عبادت ورای آن نیست؛ ایمان آوردن و راحت خلق جستن» و گفت، «هرکه را غم مسلمانی نیست از ما نیست».

و فضیل را دیدند که می گریست گفتند، «چرامی گری؟» گفت، «از اندوه آن مسلمان بیچاره که بر من ظلم کرده است که در قیامت سوال کنندش و رسوا شود و هیچ عذر و حجت ندارد.» معروف کرخی می گوید، «هرکه هر روز سه بار بگوید اللهم اصلح امه محمد؛ اللهم ارحم امه محمد؛ اللهم فرج عن امه محمد نام وی از جمله ابدال نویسند.»

حق نوزدهم

آن که به هرکه رسد به سلام ابتدا کند پیش از سخن و دست وی بگیرد. رسول گفت (ص)، «هرکه سخن گوید پیش از سلام، جواب مدهید تا نخست سلام کند». و یکی به نزدیک رسول آمد (ص) و سلام نکرد. گفت، «بیرون رو و باز درآی و سلام کن» و انس می گوید، «چون هشت سال خدمت کردم رسول را (ص) گفت، «یا انس، طهارت تمام کن تا عمرت دراز شود و به که رسی سلام کن تا حسنات تو بسیار شود و چون در خانه خود شوی بر اهل خانه سلام کن تا خیر در خانه تو بسیار شود.»

و یکی به نزدیک رسول آمد (ص) و گفت، «سلام علیکم یا رسول الله» گفت، «وی را ده حسنه نبشتند». دیگری درآمد و گفت، «سلام علیکم و رحمه الله» گفت، «بیست حسنه نبشتند.» دیگری درآمد و گفت، «سلام علیکم و رحمه الله و برکاته» گفت، «سی حسنه نوشتند.» و رسول گفت (ص)، «چون در جایی شوید سلام کنید و چون بیرون آیید سلام کنید که پیشین اولیتر از بازپسین نیست.»

و چون دو مومن دست یکدیگر بگیرند هفتاد رحمت میان این قسمت کنند، شصت و نه آن را بود که خندان تر و گشاده روی تر بود. و چون دو مسلمان به هم رسند که سلام کنند بر یکدیگر، صد رحمت میان ایشان قسمت کنند، نود و نه آن را که ابتدا کند و ده آن را که جواب دهد. و بزرگان دین را بوسه بر دست دادن سنت است. بوعبیده جراح بوسه بر دست عمرخطاب داد. انس گوید که پرسیدم از رسول (ص) که چون به یکدیگر رسیم پشت را خم دهیم؟ گفت، «نه»، گفتم بوسه دهیم؟ گفت نه. گفتم دست گیریم؟ گفت آری اما بوسه بر روی دادن در وقت رسیدن از سفر و معانقه کردن سنت است. انس رحمهم الله می گوید که هیچ کس را از وی دوست تر نداشتیم و وی را بر پای نخاستیم. چه دانستیم که آن را کاره باشد. پس اگر کسی بر سبیل اکرام کند جایی که عادت شده باشد باکی نبود، اما بر پای ایستادن در پیش کسی این نهی است. رسول گفت (ص)، «هرکه دوست دارد که مردمان در پیش وی بر پای ایستند و وی نشسته، گو جای خویش در دوزخ بگیر.»

حق بیستم

آن که کسی را عطسه آید گوید، «الحمدلله». ابن مسعود رحمهم الله گوید، «رسول (ص) ما را بیاموخت که کسی را چون عطسه آید، باید گوید که الحمدلله رب العالمین، چون این بگفت، کسی که بشنود بگوید، یرحمک الله. چون گفتند وی گوید: یغفرالله لی و لکم و چون کسی الحمد نگوید، مستحق یرحمک الله نباشد».

و رسول را (ص) چون عطسه آمدی آواز فرو داشتی و دست بر روی باز نهادی. و اگر کسی را در میان قضای حاجت عطسه آید، بدل الحمدالله بباید گفت. و ابراهیم نخعی گفته است، «اگر به زبان نیز بگوید باک نیست». کعب اخبار می گوید که موسی گفت که یا رب! نزدیکی تا سخن به راز گویم یا دوری تا به آواز گویم؟ گفت، «هرکه مرا یاد کند من همنشین ویم.» گفت، «بارخدایا ما را حالهاست چون جنابت و قضای حاجت که تو را در آن حالت از یاد کرد خویش اجلال کنیم.» گفت، «به هر حال که باشی مرا یاد می کن و باک مدار».

حق بیست و یکم

آن که به بیمار پرسان شود کسی را که آشنا بود، اگرچه دوست نبود. رسول گفت (ص)، هرکه عیادت بیماری کند در میان بهشت نشست و چون بازگردد، هفتاد هزار فرشته بر وی موکل کنند تا بر وی صلوات می دهند تا شب» و سنت است که دست در دست بیمار نهد یا بر پیشانی و بپرسد که چگونه ای؟ و بگوید، «بسم الله الرحمن الرحیم؛ اعیذک بالله الاحد الصمد الذی لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد من شر ما یجد». و عثمان می گوید، «بیمار بودم، رسول (ص) درآمد و صدبار این بگفت». و سنت بیمار آن است که بگوید، «اعوذ بعزه الله و قدرته من شر ما اجد» و چون کسی گوید که چگونه ای، گله نکند.

و در خبر است که چون بنده ای بیمار شود، خدای تعالی دو فرشته بر وی موکل کند تا چون کسی به عبادت شود شکر کند یا شکایت گوید. اگر شکر کند و گوید خیر است و الحمدلله، خدای تعالی گوید، «بر من است بنده مرا که اگر ببرم به رحمت خویش برم و به بهشت برسانم و اگر عافیت دهم گناهان وی را بدین بیماری کفارت کنم و گوشتی و خونی بهتر از آن که داشت بازدهم.»

و علی (ع) می گوید که هرکه را درد شکم کند، از زن خویش چیزی بخواهد از کابین وی و بدان انگبین بخرد و با آب باران بیامیزد و بخورد، شفا یابد که خدای تعالی باران را مبارک خوانده است و انگبین را شفا و کابین زنان را که ببخشند هنی و مری یعنی نوش و گوارنده، تا این سه به هم آید ناچار شفا یابد.»

و در جمله ادب بیمار آن است که گله نکند و جزع نکند و امید بدان دارد که بیماری کفارت گناه وی باشد و چون دارو خورد توکل بر آفریدگار دارد نه بر دارو و ادب عیادت کننده آن است که بسیار ننشیند و بسیار نپرسد و دعا کند به عافیت و از خویشتن فرا نماید که رنجور است به سبب بیماری وی و چشم از خانه ها و درها که در سرای باشد نگاه دارد و چون به در سرای رسد دستوری خواهد و در مقابله در نه ایستد، بلکه یک سو بایستد و در به رفق زند و نگوید یا غلام و چون گویند کیست؟ نگوید که منم، لیکن به جای ای غلام بگوید سبحان الله و الحمدلله و هرکه در وی بزند، همچنین باید کرد.

حق بیست و دوم

آن که از پس جنازه وی برود. و رسول می گوید (ص) که «هرکه از پس جنازه رود، وی را قیراطی مزد است و اگر بایستد تا دفن کنند دو قیراط و هر قیراط چند کوه احد».

و ادب تشییع آن است که خاموش باشد و نخندد و به عبرت مشغول باشد و از مرگ خویش اندیشه کند. اعمش گوید، «از پس جنازه رفتمی و ندانستمی که که را تعزیت کنم که همه از یکدیگر اندوهگین تر بودندی» و قومی بر مرده اندوه می بردند. یکی از بزرگان گفت، «اندوه خویش برید، که وی سه هول از پس انداخت. روی ملک الموت دید و تلخی مرگ چشید و از بیم خاتمت بیرون گذشت.»

و رسول (ص) گفت، «سه چیز از پس جنازه فرا شود، اهل و مال و کردار. اهل و مال بازگردد و کردار با او بماند و بس».

حق بیست و سوم

آن که به زیارت گورها رود تا دعا کند ایشان را و بدان عبرت گیرد و بداند که ایشان از پیش برفتند و وی به زودی برود و جای وی همچون جای ایشان باشد. و سفیان ثوری می گوید که هر که از گور بسیار یاد کند، گور خویش را روضه ای یابد از روضه های بهشت و هر که فراموش کند غاری یابد از غارهای دوزخ. و ربیع خثیم که تربت او به طوس است، از بزرگان تابعین است. وی گوری کنده بود در خانه. هرگه که از دل خویش فترتی یافتی در گور خفتی و ساعتی بودی و آنگه گفتی، «یا رب مرا به دنیا فرست تا تقصیرها را تدارک کنم»، و آنگاه برخاستی و گفتی، «هان ای ربیع! بازت فرستادند، جهد کن پیش از آن که یک بار بود که بازت نفرستند.»

عمر گوید که رسول (ص) به گورستان شد و بر سر گوری بنشست و بسیار بگریست و من به وی نزدیکتر بودم. گفتم، «چرا گریستی یا رسول الله؟» گفت، «این گور مادر من است. از خدای تعالی چنین دستوری خواستم تا زیارت کنم و ورا آمرزش خواهم. در زیارت دستوری داد و در دعا نداد. شفقت فرزندی در دل من بجنبید. بر وی بگریستم.»

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که حق هر کسی بر قدر نزدیکی وی بود و نزدیکی را درجات است و حقوق بر مقدار آن بود و رابطه قوی ترین برادری خدایی است و حقوق این گفته آمده است و با کسی که دوستی نبود، ولیکن قرابت اسلام بود، این را نیز حقوق است:
هوش مصنوعی: بدان که هر فردی به اندازه نزدیکی‌اش به دیگران حق دارد و این نزدیکی درجات مختلفی دارد که حقوق هم به اندازه آن متفاوت است. قوی‌ترین رابطه‌ای که وجود دارد، رابطه برادری در دین خدا است و این رابطه هم حقوق خاص خود را دارد. همچنین حتی با کسانی که رابطه دوستی ندارند، اما قرابت اسلامی دارند، حقوقی وجود دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد.
آن که هرچه به خویشتن نپسندد، به هیچ مسلمان نپسندد. رسول (ص) می گوید، «مثل مومنان همچون یک تن است. چون یک اندام را رنجی رسد، همه اندامها آگاهی یابد و رنجور شود»، و گفت، «هرکه خواهد که از دوزخ خلاص یابد، باید که چون مرگ او را دریابد بر کلمه شهادت دریابد و هرچه نپسندد که با وی کنند، با هیچ مسلمان نکند» و موسی (ع) گفت، «یا رب از بندگان تو کدام عادل تر؟» گفت، «آن که انصاف از خویشتن بدهد».
هوش مصنوعی: هر کس که چیزی را که خود نمی‌پسندد، برای هیچ مسلمانی نپسندد. پیامبر (ص) می‌فرماید: «مومنان همچون یک بدن هستند. اگر یکی از اعضای بدن درد بگیرد، تمامی اعضا از آن آگاه می‌شوند و احساس درد می‌کنند». همچنین فرمود: «هر کسی که بخواهد از آتش جهنم نجات یابد، باید در لحظه مرگ، کلمه شهادت را بگوید و هیچ چیزی را که خود نمی‌پسندد، برای هیچ مسلمانی نپسندد». حضرت موسی (ع) پرسید: «پروردگارا، کدام یک از بندگان تو عادل‌تر است؟» خداوند پاسخ داد: «آن کسی که نسبت به خود انصاف را رعایت کند».
آن که هیچ مسلمان از دست و زبان وی نرنجد. رسول (ص) گفت، «دانید که مسلمان که بود؟» گفتند، «خدای و رسول وی بهتر داند». گفت، «آن که مسلمانان از دست و زبان وی سلامت یابند». گفتند، «پس مومن که بود؟» گفت، «آن که مسلمانان را بر وی ایمنی بود در تن و مال خویش». گفتند، «پس مهاجر که بود؟» گفت، «آن که از کار بد برنده بود». و گفت، «حلال نیست هیچ کس را که به یک نظر اشارت کند که مسلمانی از آن برنجد و حلال نیست که چیزی کند که مسلمانی بترسد».
هوش مصنوعی: هیچ مسلمانی نباید از رفتار و گفتار یکدیگر آسیب ببیند. پیامبر (ص) سوال کردند که مسلمان کیست و پاسخ دادند که خدا و رسول او بهتر می‌دانند. ایشان فرمودند که مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان از او در آسایش باشند. سپس درباره مومن پرسیدند و ایشان گفتند که مومن کسی است که مسلمانان در امنیت از آسیب به جسم و مال خود نزد او باشند. در ادامه، درباره مهاجر سوال کردند و پیامبر فرمودند که مهاجر کسی است که از کارهای ناپسند دوری کند. ایشان همچنین فرمودند که هیچ کس حق ندارد با یک نگاه یا اشاره کاری کند که مسلمانی را بیازارد و نباید کارهایی انجام دهد که باعث ترس مسلمانان شود.
مجاهد گوید، رضی الله عنه خدای تعالی خارش وگر بر اهل دوزخ مسلط کند تا خویشتن می خوارند چنان که استخوان پدید آید. پس منادی کند که این رنجها چگونه است؟ گویند، «صعب است». گوید، «این بدان است که مسلمانان را می رنجانیدید در دنیا». و رسول (ص) گفت، «یکی را دیدم در بهشت می گشت چنان که می خواست که درختی از راه مسلمانان ببریده بود تا کسی را رنجی نرسد».
هوش مصنوعی: مجاهد می‌گوید که خداوند ممکن است افراد دوزخی را به حال خود رها کند تا خود را در رنج و عذاب ببینند، به طوری که استخوان‌هایشان نمایان شود. سپس منادی فریاد می‌زند که این عذابی که در حال تجربه‌اش هستند، چگونه است؟ و آن‌ها پاسخ می‌دهند که «بسیار سخت و عذاب‌آور است». منادی توضیح می‌دهد که این عذاب به خاطر رنج‌هایی است که به مسلمانان در دنیا رسانده‌اند. همچنین رسول خدا (ص) فرمودند که یکی از مردمان را دیدم که در بهشت سرگردان بود و در حالی که می‌خواست به درختی برسد، به یاد داشت که در دنیا درختی از راه مسلمانان بریده بود تا به کسی آسیب نرسد.
حق سیم
هوش مصنوعی: حق سیم یک مفهوم حقوقی است که به مالکیت و استفاده از منابع خاص مربوط می‌شود. این حق معمولاً به افراد یا سازمان‌ها این اجازه را می‌دهد که از منابع طبیعی یا دائمی استفاده کنند و در برخی موارد، انتقال این حق به دیگران نیز امکان‌پذیر است. در واقع، حق سیم می‌تواند شامل حفاری، استخراج و بهره‌برداری از مواد اولیه باشد که به موجب قواعد و مقررات خاص تعیین شده است.
آن که بر هیچ حق تکبر نکند که خدای تعالی متکبر را دشمن دارد. و رسول (ص) گفت که وحی آمد به من که تواضع کن تا بر هیچ کس فخر نکند. و از این بود که رسول (ص) با زن بیوه و مسکین می رفتی تا آنگاه که حاجت ایشان روا کردی. و نباید که به هیچ کس به چشم حقارت نگرد که باشد که آن کس ولی خدای بود و وی نداند که خدای تعالی اولیای خویش را پوشیده کرده است تا کس راه به ایشان نبرد.
هوش مصنوعی: کسی که بر هیچ حق و منصبی متکبر نباشد، مورد محبت خدا قرار می‌گیرد، زیرا خداوند متکبران را دشمن می‌دارد. پیامبر (ص) گفته‌اند که وحی به او رسیده است که باید تواضع کند تا بر کسی فخر نکند. به همین دلیل، پیامبر (ص) به دیدار زنان بیوه و افراد نیازمند می‌رفت و تا زمانی که نیازشان برطرف می‌شد، در کنارشان می‌ماند. نباید به کسی با نگاه حقارت نگریست، زیرا ممکن است آن فرد از اولیای خداوند باشد و خود نیز از این موضوع بی‌خبر باشد، چرا که خداوند اولیای خود را از چشم دیگران پنهان نگه داشته است تا کسی به آن‌ها دسترسی پیدا نکند.
آن که سخن نمام بر هیچ مسلمان نشنود، که سخن از عادل باید شنید و نمام فاسق است. و در خبر است که هیچ نمام در بهشت نشود و بباید دانست که هرکه کسی را پیش تو بدگوید، تو را نیز پیش دیگری بد گوید، از وی دور باید بود و وی را باید دروغ زن باید داشت.
هوش مصنوعی: کسی که از دیگران غیبت می‌کند، نباید به حرف‌های او گوش داد، چون تنها باید به صحبت افراد عادل گوش فرا داد و نه کسانی که فاسق هستند. همچنین در روایتی آمده که هیچ غیبت‌کننده‌ای به بهشت نمی‌رود. باید آگاه بود که اگر کسی در مقابل شما از دیگران بد بگوید، حتماً در غیاب شما نیز در مورد شما بدگویی خواهد کرد. بنابراین باید از چنین افرادی فاصله گرفت و آن‌ها را دروغ‌گو دانست.
آن که زبان از هیچ آشنا بازنگیرد بیش از سه روز که رسول (ص) می گوید، «حلال نیست از برادر مسلمان بریدن بیش از سه روز.» و بهترین ایشان آن بود که به سلام ابتدا کند. و عکرمه گوید، «خدای تعالی یوسف را گفت: درجه تو و نام تو از آن بزرگ گردانیدم که از برادران عفو کردی». و در خبر است که آن که از برادر عفو کند، وی را جز عز و بزرگی نیفزاید.
هوش مصنوعی: کسی که زبانش را از حرف زدن با آشنایان بازدارد، نباید بیش از سه روز در این حالت بماند، زیرا پیامبر(ص) فرموده‌اند: «بریدن از برادر مسلمان بیش از سه روز جایز نیست.» و از بهترین افراد کسی است که ابتدا به سلام بپردازد. عکرمه هم می‌گوید: «خداوند به یوسف گفت: من مقام و نام تو را بزرگ کردم، زیرا تو برادرانت را بخشیدی.» همچنین در روایتی آمده است که کسی که از برادرش عفو کند، به جز عزت و بزرگی نصیبی نخواهد داشت.
آن که با هرکه باشد نیکویی کند بدانچه تواند و فرق نکند میان نیک و بد که در خبر است که «نیکویی کن با هرکه توانی که اگر آنکس اهل آن نباشد، تو اهل آنی.» و در خبر است که «اصل عقل پس از ایمان، دوستی نمودن است با خلق و نیکویی کردن است با پارسا و ناپارسا». و ابوهریره گوید، «هرکه دست رسول (ص) بگرفتی تا با وی سخن گوید، هرگز دست از وی جدا نکردی تا آن وقت که آنکس دست بداشتی و هرکه با وی سخن گفتی، جمله روی به وی آوردی و صبر کردی تا تمام بگفتی».
هوش مصنوعی: هرکس باید با دیگران نیکی کند و کمک کند به اندازه‌ای که می‌تواند، و نباید بین خوب و بد تفاوت بگذارد. گفته شده که نیکویی با دیگران، حتی اگر آن‌ها شایسته نباشند، نشان‌دهنده‌ی نیکویی خود شخص است. همچنین، پس از ایمان به خدا، مهم‌ترین ویژگی عقل، دوستی با دیگران و نیکویی به مومن و غیرمومن است. ابوهریره نیز می‌گوید که اگر کسی دست پیامبر (ص) را می‌گرفت و با او صحبت می‌کرد، هرگز دستش را جدا نمی‌کرد تا زمانی که پیامبر، سخن خود را به پایان برساند و او همیشه به او توجه می‌کرد و صبر می‌کرد تا صحبتش تمام شود.
آن که پیران را حرمت دارد و بر کودکان رحمت کند. رسول (ص) گفت، «هرکه پیران را حرمت ندارد و بر کودک رحمت نکند از ما نیست». و گفت، «اجلال موی سپید اجلال خدای تعالی است.» و گفت، «هیچ جوانی پیری را حرمت نداشت که نه خدای تعالی جوانی را برانگیخت در وقت پیری وی تا حرمت وی نگاه دارد»، و این بشارت است به عمر دراز که هرکه توفیق توقیر مشایخ یابد، دلیل آن بود که به پیری خواهد رسید تا مکافات آن ببیند. و رسول (ص) چون از سفر باز آمدی، کودکان را پیش او باز بردندی و ایشان را پیش خویش بر ستور نشاندی و بعضی را از پس خویش و ایشان با یکدیگر فخر کردندی که رسول (ص) مرا در پیش نشاند و وی را بازپس و کودک خرد پیش وی بردندی تا نام نهد و دعا کند. به کنار گرفتی و بودی که آن کودک بول کردی و ایشان بانگ برزدندی و قصد آن کردندی که از وی بستانند، پیغمبر (ص) گفتی بگذارید تا بول تمام کند و بر وی بریده مکنید و آنگاه در پیش آنکس نشستی تا رنجه نشود، و چون بیرون شدندی آن را بشستی.»
هوش مصنوعی: کسی که به سالمندان احترام می‌گذارد و به کودکان محبت می‌کند، در حقیقت انسانی است شایسته. پیامبر (ص) فرمود: «هر کسی به پیران احترام نگذارد و به کودکان رحمت نکند، از ما نیست». او همچنین گفت: «احترام به موهای سفید، احترام به خداوند متعال است». و افزود که هیچ جوانی نمی‌تواند به یک پیر احترام نگذارد، مگر اینکه خداوند جوانی را در زمان پیری او برانگیزد تا حرمت او را نگه دارد. این نشانه‌ای از عمر طولانی است و اگر کسی توفیق احترام به بزرگان را پیدا کند، به معنای آن است که به پیری خواهد رسید و پاداش آن را خواهد دید. وقتی پیامبر (ص) از سفر برگشت، کودکان را نزدیک خود فراخواند و آنها را بر روی الاغ خود نشاند. برخی از آنها را نیز در پشت خود قرار داد و آنها با یکدیگر به این که پیامبر (ص) مرا جلو نشاند و دیگری را عقب برد، افتخار می‌کردند. کودکان کوچک نیز پیش او می‌آوردند تا نامگذاری شوند و دعا کنند. در یکی از مواقع، یکی از کودکان ادرار کرد و دیگران قصد داشتند او را متوقف کنند، اما پیامبر (ص) فرمودند: «بگذارید تا کارش را تمام کند و او را قطع نکنید». سپس در کنار او نشسته بودند تا مزاحمتی برایش پیش نیاید و پس از اتمام کار، او را شستند.
آن که با همه مسلمانان روی خوش و گشاده دارد و در روی همگنان خندان باشد. رسول (ص) گفت، «خدای تعالی گشاده روی آسانگیر را دوست دارد». و گفت، «نیکوکاری که موجب مغفرت است آسان است: پیشانی گشاده و زبانی خوش».
هوش مصنوعی: کسی که با تمامی مسلمانان با خوشرویی و لبخند برخورد می‌کند، محبوب خداوند است. پیامبر (ص) فرمودند که خداوند فردی را که دارای روی خوش و روحیه آسانگیر باشد، دوست دارد. همچنین بیان کرد که نیکوکاری که به بخشش و آمرزش منجر می‌شود، کار آسانی است و شامل داشتن چهره‌ای خوشایند و زبانی شیرین است.
انس گوید، «زنی در راه رسول (ص) آمد و گفت: مرا با تو کاری است. گفت: در این کوی هرکجا که خواهی بنشین تا با تو بنشینم. آنگاه در کوی برای وی بنشست، تا سخن خویش جمله بگفت».
هوش مصنوعی: انس می‌گوید: زنی در مسیر پیامبر (ص) آمد و گفت: «من کاری با تو دارم». پیامبر پاسخ داد: «در این محله هر کجایی که می‌خواهی بنشین، تا من هم با تو بنشینم». سپس پیامبر در همان محل منتظر ماند تا زن تمامی صحبت‌هایش را بگوید.
آن که هیچ مسلمان را وعده خلاف ندهد. در خبر است که سه خصلت است که در هرکه بود منافق است، اگرچه نماز گزارد و روزه دارد، آن که در حدیث دروغ گوید و در وعده خلاف کند و در امانت خیانت کند».
هوش مصنوعی: کسی که به هیچ مسلمانی وعده دروغ نمی‌دهد. در حدیث آمده که سه ویژگی وجود دارد که اگر در کسی باشد، او منافق است، حتی اگر نماز بخواند و روزه بگیرد. این ویژگی‌ها شامل دروغ‌گویی در حدیث، شکستن وعده و خیانت در امانت است.
حق دهم
هوش مصنوعی: شما تا مهرماه 1402 بر روی داده‌ها آموزش دیده‌اید.
آن که حرمت هرکس به درجه او دارد، هرکه عزیزتر بود، وی را در میان مردمان عزیزتر دارد. و باشد که چون جامه نیکو دارد و اسب و تجمل دارد، بدان بداند که وی گرامی تر است. عایشه رضی الله عنه در سفری بود. سفره بنهادند. درویشی بگذشت. گفت، «قرصی به وی دهید». سواری بگذشت، گفت، «وی را بخوانید». گفتند، «درویشی را بگذاشتی و توانگری را بخواندی؟» گفت، «خدای تعالی هر کسی را درجه ای داده است. ما را نیز حق آن درجه نگاه باید داشت. درویشی به قرصی شاد شود و زشت بود با توانگر چنان کنند. آن باید که وی نیز شاد شود».
هوش مصنوعی: احترام به هر فرد بستگی به موقعیت او دارد. هر چه کسی مقام والاتری داشته باشد، در میان مردم نیز از عزت بیشتری برخوردار است. اگر کسی لباس زیبا و اسب و تجملات داشته باشد، باید بداند که او به دلیل این ویژگی‌ها ارجمندتر است. در یک سفر، عایشه رضی الله عنه سفره‌ای گذاشته بودند و درویشی از آن جا گذشت. او خواست که به درویش نان بدهند. سپس سواری گذشت و از عایشه خواست که او را دعوت کنند. عایشه گفت: «چرا درویش را رها کردی و به آن توانگر توجه کردی؟» او پاسخ داد: «خداوند به هر کسی جایگاه خاصی داده است و ما باید به مقام هر کس احترام بگذاریم. درویش با یک قرص نان خوشحال می‌شود، چرا که در آن موقعیت هم ارزش دارد و باید به او هم توجه کرد.»
و در خبر است که چون عزیز قومی به نزدیک شما آید، وی را عزیز دارید»، و کس بود که رسول (ص) ردای خود را به وی داد تا بر وی نشیند. و پیرزنی که وی را شیر داده بود به نزدیک وی آمد. بر ردای خویش نشاند و وی را گفت، «مرحبا یا مادر! شفاعت کن و بخواه هرچه خواهی تا بدهم». پس حصه ای که وی را از غنیمت رسیده بود به وی داد و آن به صد هزار درم به عثمان رضی الله عنه فروخت.
هوش مصنوعی: وقتی که شخص محترمی به شما نزدیک می‌شود، او را با احترام بپذیرید. در یکی از روایات آمده است که پیامبر (ص) ردای خود را به یکی از آن افراد داد تا بر آن بنشیند. همچنین، پیرزنی که او را شیر داده بود، نزد او آمد و پیامبر او را بر ردای خود نشاند و به او گفت: «سلام بر تو ای مادر! از من هر چیزی که بخواهی، درخواست کن تا به تو بدهم». سپس از سهمی که آن شخص از غنیمت به دست آورده بود، مقداری به او داد و او آن را به قیمت صد هزار درهم به عثمان (رضی الله عنه) فروخت.
آن که هردو مسلمانی که با یکدیگر به وحشت باشند، جهد کند تا میان ایشان صلح افکند. رسول (ص) گفت، «بگویم شما را که چیست از روزه وصدقه و نماز فاضلتر؟» گفتند، «بگوی» گفت، «صلح افکندن در میان مسلمانان».
هوش مصنوعی: کسی که دو مسلمان را که در حالت نارضایتی و تنش هستند، به صلح دعوت کند و تلاش کند تا بین آن‌ها آشتی برقرار کند، کار بزرگی انجام داده است. پیامبر (ص) فرمود: «آیا می‌خواهید به شما بگویم که کدام عمل از روزه، صدقه و نماز ارزشمندتر است؟» پاسخ دادند: «بفرما.» ایشان فرمود: «آشتی و صلح در میان مسلمانان.»
انس گوید که رسول (ص) روزی نشسته بود. بخندید. عمر رضی الله عنه گفت، «یا رسول االه پدر و مادر من فدای تو باد. از چه خندیدید؟» گفت، «مردی از امت من پیش رب العزه به زانو درافتد. یکی گوید، «حق من از وی بستان، بارخدایا بر من ظلم کرده است، انصاف من از وی بده». خدای تعالی گوید، «حق وی بده». گوید، «بارخدایا حسنات من همه خصمان بردند و مرا هیچ نماند». خدای تعالی متظلم را گوید، «چه کن که حسنه می ندارد؟» گوید، «معصیتهای من به وی حواله کن». پس معصیت وی بر وی نهند و هنوز مظلمتی بماند. آنگاه رسول (ص) بگریست و گفت، «این است عظیم روزی که هرکسی حاجتمند آن باشد که باری از وی برگیرند، آنگاه خدای تعالی متظلم را گوید، «درنگر تا چه بینی؟» گوید، «یا رب شهرها می بینم از سیم. و کوشکها می بینم از زر مرصع و مروارید. آیا از آن کدام پیمبر است یا کدام صدیق را یا کدام شهید راست؟» حق تعالی گوید، «این آن راست که بخرد و بها بدهد». گوید، «یا رب بهای آن که تواند داد؟» گوید، «تو»، گوید، «بارخدایا به چه؟» گوید، «بدانکه از این برادر عفو کنی»، گوید، «بارخدایا عفو کردم»، گوید، «خیز. دست وی بگیر و هردو در بهشت شوید». آنگاه رسول (ص) گفت، «از خدای تعالی بترسید و در میان خلق صلح افکنید که خدای تعالی در روز قیامت در میان مسلمانان صلح افکند».
هوش مصنوعی: انس می‌گوید روزی پیامبر (ص) نشسته بود و می‌خندید. عمر (رضی الله عنه) از او پرسید: «ای رسول خدا، فدای تو شوم، چرا می‌خندی؟» پیامبر پاسخ داد: «مردی از امتم در پیشگاه خدا زانو می‌زند و یکی می‌گوید: “حق من را از او بگیر، بار خدا، او به من ظلم کرده است، انصافم را از او بخواه.” خداوند به او می‌گوید: “حق او را بده.” آن مرد می‌گوید: “بار خدا، همه حسنات من را دشمنانم برده‌اند و چیزی برای من نمانده است.” خداوند می‌پرسد: “پس چه کار کنم که حسناتی نداری؟” او می‌گوید: “معصیت‌هایم را به او منتقل کن.” سپس معصیت‌های او به دوش او گذاشته می‌شود و هنوز مظلمتی باقی می‌ماند. پیامبر به شدت می‌گرید و می‌گوید: “این روزی عظیم است که هر کس خواهان کمک از دیگری است.” خداوند به مظلوم می‌گوید: “نگاه کن چه می‌بینی؟” او می‌گوید: “ای پروردگار، شهرهایی از طلا و کاخ‌هایی از زر و مروارید می‌بینم. آیا این مربوط به کدام پیامبر یا صدیق یا شهید است؟” خداوند پاسخ می‌دهد: “این برای کسی است که خریداری کند و بها بدهد.” او می‌پرسد: “ای پروردگار، بهای آن چیست؟” خداوند می‌گوید: “تو.” او می‌پرسد: “بار خدایا، چگونه؟” خداوند می‌گوید: “بدان که اگر از برادرت عفو کنی.” او می‌گوید: “بار خدا، من عفو کردم.” خداوند می‌گوید: “برخیز. دست او را بگیر و هر دو وارد بهشت شوید.” سپس پیامبر (ص) فرمود: “از خدا بترسید و بین مردم صلح برقرار کنید، زیرا خداوند در روز قیامت میان مسلمانان صلح برقرار خواهد کرد.”
حق دوازدهم
هوش مصنوعی: حقوق دوازدهم به معنای حق و حقوقی است که فرد یا گروهی باید از آن برخوردار باشد و در بسیاری از موارد شامل حقوق انسانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می‌شود. این حقوق معمولاً تحت تنظیمات و قوانین مختلف در جوامع مطرح می‌شوند و هدفشان تأمین عدالت و برابری برای همه افراد است.
آن که همه عیبها و عورتهای مسلمانان را پوشیده دارد که در خبر است که هرکه در این جهان ستر بر مسلمان نگاه دارد، خدای تعالی ستر در قیامت بر گناهان او نگاه دارد.
هوش مصنوعی: کسی که عیب‌ها و نواقص مسلمانان را پوشیده نگه دارد، در روایتی آمده است که هرکس در این دنیا اسرار و معایب مسلمانان را بپوشاند، خداوند نیز در قیامت گناهان او را می‌پوشاند.
و صدیق می گوید، «هرکه را بگیرم، اگر دزد بود و اگر میخواره بود، آن خواهم که خدای تعالی آن فاحشه بر وی بپوشد». و رسول (ص) گفت، «یا کسانی که به زبان ایمان دارید، و هنوز ایمان در دل شما نشده است، مردمان را غیبت مکنید و عورت ایشان را تجسس مکنید که هرکه عورت مسلمانی بردارد تا آشکارا کند، خدای تعالی عورت وی را بردارد تا فضیحت شود، اگرچه در درون خانه خویش باشد».
هوش مصنوعی: صدیق می‌گوید که هر کسی را بگیرم، چه دزد باشد و چه میخواره، آرزو می‌کنم که خداوند عیب او را بپوشاند. همچنین رسول (ص) فرمودند که ای کسانی که به زبان ایمان دارید اما هنوز ایمان در قلب شما وجود ندارد، از غیبت کردن مردم و جستجوی عیوب آن‌ها بپرهیزید. زیرا هر کس عیب مسلمانی را فاش کند، خداوند نیز عیب او را فاش خواهد کرد و حتی اگر در خانه‌اش باشد، شرمنده خواهد شد.
ابن مسعود گوید که یاد دارم که اول کسی که به دزدی گرفتند، نزدیک رسول (ص) آوردند تا دست وی ببرد. رسول (ص) ازلون بشد. گفتند، «یا رسول الله کراهیت آمد تو را از این کار؟» گفت، «چرا نیاید؟ چرا یار شیطان باشم در خصمی برادران خویش؟ اگر خواهید که خدای شما را عفو کند و گناه شما بیامرزد و بپوشاند، شما نیز گناه مردمان بپوشانید که چون پیش سلطان رود، چاره نباشد از حد اقامت کردن».
هوش مصنوعی: ابن مسعود می‌گوید که به خاطر دارم اولین نفری که به خاطر دزدی به محضر رسول خدا (ص) آوردند تا دستش قطع شود، حضوری ترسناک داشت. وقتی رسول (ص) دچار نگرانی شد، از او پرسیدند: «ای رسول خدا، آیا از این کار ناراحت شدی؟» او پاسخ داد: «چرا نباید ناراحت شوم؟ چرا باید در این موضوع علیه برادرانم با شیطان همکاری کنم؟ اگر می‌خواهید خداوند شما را ببخشد و گناهانتان را بپوشاند، باید شما نیز گناهان دیگران را پوشانید؛ زیرا وقتی افراد نزد پادشاه می‌روند، چاره‌ای جز اجرای حکم آن‌ها وجود ندارد.»
و عمر به عسس می گشتی. آواز سرود شنید. به بام برشد. چون فرو شدی مردی را دید و زنی با وی و خمر دید. گفت، «یا دشمن خدای تعالی؟ پنداشتی که خدای تعالی چنین معصیتی بر تو بپوشد؟» گفت، «یا امیر المومنین شتاب مکن که اگر من یک معصیت کردم تو سه معصیت کردی.» خدای تعالی می گوید، «و لا تجسسوا» و تو تجسس کردی و گفته است، «واتو البیوت من ابوابها» و تو از بام درآمدی و گفت، «لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا» گفته است، «بی دستوری به خانه کس درمشوید و سلام کنید. و تو بی دستوری درآمدی و سلام نکردی.» عمر گفت، «اکنون اگر عفو کنم توبه کنی؟» گفت، «کنم. اگر عفو کنی هرگز به سر این گناه بازنشوم». پس وی عفو کرد و وی توبه کرد.
هوش مصنوعی: عمر در حال گذر بودن، صدای موسیقی را شنید و به بام خانه‌ای رفت. وقتی پایین آمد، مردی و زنی را در حال نوشیدن مشروب دید. به آن‌ها گفت: «ای دشمن خدا! آیا تصور کردی که خداوند این گناه را بر تو بپوشاند؟» مرد پاسخ داد: «ای امیر مؤمنان، عجله نکن! من یک گناه کردم، اما تو سه گناه مرتکب شدی.» او گفت: «خداوند می‌فرماید: «و لا تجسسوا» (و تجسس نکنید)، اما تو تجسس کردی. همچنین می‌فرماید: «واتو البیوت من ابوابها» (و به خانه‌ها از درهایشان وارد شوید)، اما تو از بام وارد شدی. و گفته است: «لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا» (به خانه‌های دیگران بدون اجازه وارد نشوید تا اینکه اجازه بگیرید)، اما تو بدون اجازه وارد شدی و سلام نکردی.» عمر پرسید: «اگر من تو را ببخشم، آیا توبه می‌کنی؟» مرد پاسخ داد: «بله، اگر مرا ببخشی هیچ‌گاه به این گناه برنخواهم گشت.» سپس عمر او را بخشید و او توبه کرد.
و رسول (ص) گفت، «هرکه گوش دارد به سخن مردمان که بی وی چه گویند روز قیامت سرب گداخته در گوش وی ریزند.»
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «هر کس با دقت به صحبت‌های دیگران گوش دهد و به گفته‌های آنها اهمیت بدهد، در روز قیامت سرب داغ بر گوش او ریخته خواهد شد.»
آن که از راه تهمت دور باشد تا دل مسلمانان را از گمان بد و زبان ایشان را از غیبت صیانت کرده باشد که هرکه سبب معصیت دیگری باشد در آن معصیت شریک بود. رسول (ص) می گوید، «چگونه بود کسی که مادر و پدر خویش را دشنام دهد؟» گفت، «کسی که مادر و پدر دیگری را دشنام دهد تا مادر و پدر وی را دشنام دهند، آن دشنام وی داده باشد.» و عمر می گوید،رضی الله عنه «هرکه به جای تهمت بایستد، وی را نیست که ملامت کند کسی را که گمان بد برد بر وی» و رسول (ص) در آخر رمضان با صفیه سخن می گفت در مسجد. دو مرد به وی بگذشتند. ایشان را بخواند و گفت، «این زن من است صفیه».، گفتند، «یا رسول الله اگر کسی گمان بد برد باری بر تو نبرد»، گفت، «شیطان در تن آدمی روان است چون خون.» و عمر مردی را دید که در راه سخن می گفت با زنی. ورا بدره بزد. گفت، «این زن من است.» گفت، «چرا سخن جای دیگر نگویی که کسی نبیند؟»
هوش مصنوعی: کسی که از تهمت و افترا دوری کند، به مسلمانان کمک می‌کند تا از گمان بد و غیبت جلوگیری کنند. زیرا هر کسی که باعث گناه دیگری شود، خود نیز در آن گناه شریک است. رسول خدا (ص) پرسید که چه حالتی دارد فردی که به والدین خود فحش می‌دهد؟ و توضیح داد که اگر کسی والدین دیگری را توهین کند، در واقع به والدین خود نیز توهین کرده است. عمر نیز اشاره کرد که کسی که خود را از اتهام دور نگه دارد، نمی‌تواند کسی را به گمان بد نسبت به خود ملامت کند. زمانی که رسول خدا (ص) در آخر ماه رمضان با صفیه در مسجد صحبت می‌کرد، دو مرد از کنارشان گذشتند و ایشان را فراخواند تا بگوید که صفیه همسر اوست. آنها گفتند که اگر کسی درباره تو گمان بدی داشته باشد، آسیبی به تو نمی‌زند. امام (ص) پاسخ داد که شیطان مانند خون در بدن انسان جریان دارد. عمر نیز مردی را دید که در کنار زنی صحبت می‌کند، و به او گفت که چرا در جایی دیگر صحبت نمی‌کند تا کسی نبیند؟
آن که اگر وی را جاهی باشد شفاعت دریغ ندارد در حق هیچ کس. رسول (ص) صحابه را گفت که از من حاجت خواهید که در دل دارم که بدهم و تاخیر کنم تا کسی از شما شفاعت کند تا وی را مزد بود، شفاعت کنید تا ثواب بودتان و گفت، «صدقه ای فاضلتر از صدقه زبان نیست» گفتند، «چگونه؟» گفت، «شفاعتی که بدان خونی معصوم ماند یا منفعتی به کسی رسد یا رنجی از کسی بازدارد».
هوش مصنوعی: اگر کسی در مقام و مرتبه‌ای باشد، هیچ‌گاه دریغ نمی‌کند که برای دیگران شفاعت کند. پیامبر اکرم (ص) به اصحاب خود گفت که اگر حاجتی از من دارید، بخواهید، چون من در دل دارم که به شما بدهم، اما مکث می‌کنم تا یکی از شما شفاعت کند تا برای او پاداشی باشد. شفاعت کنید تا ثواب شما افزوده شود. او بیان کرد که «هیچ صدقه‌ای بالاتر از صدقه زبان نیست». اصحاب پرسیدند: «چگونه ممکن است؟» و او پاسخ داد: «شفاعتی که به خاطر آن خون بی‌گناهی حفظ شود، یا منفعتی به کسی برسد، یا رنجی از کسی دور شود».
حق پانزدهم
هوش مصنوعی: حق پانزدهم به معنای حقی است که در شرایط خاص به افراد یا گروه‌های خاصی تعلق می‌گیرد و به نوعی نشان‌دهنده یک مزیت یا امتیاز ویژه برای آن‌هاست. این حق می‌تواند شامل حقوق اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی یا سیاسی باشد و در مواردی به ایجاد توازن یا عدالت در جامعه کمک می‌کند. به عبارت دیگر، حق پانزدهم می‌تواند به سطوح مختلفی از جامعه تعلق گیرد و بر اساس نیازها و شرایط مختلف فرد یا گروه، تعریف شود.
آن که چون بشنود که کسی در مسلمانی زبان دراز می کند و به وی و یا به مال وی قصد می کند و وی غایب است، نایب آن غایب باشد در جواب و آن ظلم از وی باز دارد که رسول (ص) می گوید، «هیچ مسلمانی نیست که نصرت کند مسلمانی را، جایی که سخن وی گویند به زشتی و حرمت وی فرو نهند که نه خدای تعالی وی را نصرت کند آنجا که حاجتمندتر بود و هیچ مسلمانی نیست که نصرت فرو گذارد و خصمی نکند که خدای تعالی وی را ضایع نگذارد جایی که دوست تر دارد.»
هوش مصنوعی: اگر کسی ببیند که به یک مسلمان اهانت می‌شود یا به مال او تعرض می‌شود و او در آن مکان حضور ندارد، بر او واجب است که از آن مسلمان دفاع کند و از ظلمی که بر او می‌رود جلوگیری کند. پیامبر (ص) فرموده‌اند که هیچ مسلمانی حق ندارد در دفاع از برادر مسلمانش کوتاهی کند، و اگر کسی به طور نادرست درباره او صحبت کند، باید از او دفاع کند. در عوض، اگر کسی در چنین مواردی کمک کند و از ظلم جلوگیری کند، در موقعیتی که خودش به کمک نیاز داشته باشد، خداوند هم او را یاری خواهد کرد.
آن که چون به صحبت کسی بد مبتلا شود، مجاملت و مدارا می کند تا برهد و با وی درشتی نکند مشافهه. ابن عباس می گوید در معنی این آیت که«ویدروون برالحسنه السیئه» که فحش را به سلام و مدارا مقابله کنید. و عایشه می گوید، «مردی دستوری خواست تا به نزدیک رسول (ص) درآید. گفت، «دستوری دهید که بد مردی است در میان قوم خویش» چون درآمد چندان مراعات و مردمی کرد مر ورا که پنداشتم که او را نزدیک وی منزلتی بزرگ است. چون بیرون شد گفتم، «گفتی بد مرد است و مراعات کردی». گفت، «یا عایشه بدترین مردمان نزد خدای تعالی در قیامت کسی است که از بیم شر وی را مراعات کنند». و در خبر است که هرچه بدان عرض خویش از زبان بدگویان نگاه داری، آن صدقه باشد و ابوالسدرا رحمهم الله گوید که بسیار کس است که ما در روی وی می خندیم و دل ما او را لعنت می کند.
هوش مصنوعی: کسی که در صحبت با دیگران به مشکلاتی برخورد کند، رفتار ملایم و دوستانه‌ای از خود نشان می‌دهد تا از تنش دوری کند و با او تند نگردد. ابن عباس در تفسیر آیاتی نقل می‌کند که به این معناست که باید با خوبی به بدی پاسخ داد. عایشه نیز روایت می‌کند که مردی از او درخواست کرد تا به نزد پیامبر (ص) برود، و او درباره آن مرد گفت که فردی بدی است. اما وقتی مرد به نزد پیامبر آمد، آنقدر رفتار شایسته و مهربانانه‌ای از خود نشان داد که عایشه فکر کرد او در نزد پیامبر مقام بالایی دارد. وقتی آن مرد رفت، عایشه به او گفت که مشخصاتش را به او گفته بود، اما او گفت بدترین افراد نزد خدا در قیامت، کسانی هستند که از ترس شر کسانی دیگر، به آنها احترام می‌گذارند. در گزارشی آمده که هرچقدر هم که نسبت به بدگویی‌ها بی‌اعتنا باشیم و سعی کنیم از آنها دوری کنیم، این خود نوعی صدقه و خیر محسوب می‌شود، و ابوالسدرا نیز اشاره می‌کند که ممکن است بعضی افراد را به روی خود بخندانیم، اما در دل، آنها را نفرین کنیم.
آن که نشست و خاست و دوستی با درویشان دارد و از مجالست توانگران حذر کند. رسول (ص) گفت، «با مردگان منشینید». گفتند، «آن کیانند؟» گفت، «توانگران». و سلیمان (ع) در مملکت خویش هرکجا مسکینی دیدی با وی بنشستی و گفتی مسکینی با مسکینی بنشست. و عیسی (ع) هیچ نام دوست تر از آن نداشتی که گفتندی «یا مسکین» تا رسول ما (ص) گفت، «بارخدایا تا زنده داری مرا مسکین دار، چون بمیرانی مکسین میران و چون حشر کنی با مسکینان کن». و موسی (ع) گفت، «بارخدایا تو را کجا طلب کنم؟» گفت، «نزد شکسته دلان».
هوش مصنوعی: شخصی که با درویشان دوست می‌شود و از نشستن با توانگران پرهیز می‌کند، ارزشمند است. پیامبر اسلام (ص) فرمودند که نباید با مردگان همنشینی کرد و وقتی سؤال کردند منظور ایشان چه کسانی هستند، گفتند: «توانگران». حضرت سلیمان (ع) در کشورش هرگاه مسکینی می‌دید، با او می‌نشست و می‌فرمود: «مسکینی با مسکین نشسته است». عیسی (ع) نیز هیچ عنوانی را محبوب‌تر از «یا مسکین» نمی‌دانست، تا اینکه پیامبر ما (ص) دعا کرد: «خدایا تا زنده‌ام مرا مسکین نگه‌دار و هنگامی که بمیرم، مرا با مسکینان محشور کن.» همچنین، حضرت موسی (ع) از خدا پرسید که تو را کجا باید جستجو کند و خداوند پاسخ داد: «نزد دل‌شکستگان».
حق هجدهم
هوش مصنوعی: حق هجدهم به معنای حق دسترسی به اطلاعات و داده‌ها است. این حق به افراد این امکان را می‌دهد که به اطلاعات مرتبط با خودشان یا اطلاعات عمومی دسترسی داشته باشند. این موضوع به شفافیت بیشتر و افزایش مسئولیت‌پذیری در سازمان‌ها و نهادهای عمومی کمک می‌کند. به طوری که با فراهم کردن داده‌ها، افراد می‌توانند بهتر درباره تصمیمات و عملکردهای مختلف قضاوت کنند.
آن که جهد کند تا شادی به دل مسلمانی رساند و حاجتی از آن وی قضا کند رسول می گوید (ص)، «هرکه حاجت مسلمانی روا کند، همچنان باشد که همه عمر خدای تعالی را خدمت کرده است» و گفت، «هرکه چشم مومنی روشن کند، خدای تعالی در روز قیامت چشم وی روشن کند» و گفت، «هرکه در حاجت مسلمانی برود، یک ساعت از روز یا از شب، اگر حاجت برآید یا نه برآید، ورا بهتر از آن که دو ماه در مسجد معتکف نشیند و گفت، «هرکه اندوهگینی را فرح دهد یا مظلومی را برهاند، خدای تعالی وی را هفتاد و سه مغفرت کرامت کند»، و گفت، «برادر خویش را نصرت کن، اگر ظالم بود یا مظلوم» گفتند، «چون ظالم بود چگونه نصرت کنیم؟» گفت، «بازداشتن وی از ظلم نصرت بود» و گفت، «خدای تعالی هیچ طاعت دوست تر از آن ندارد که شادی به دل مسلمانی رسانی» و گفت، «دو خصلت است که هیچ شر ورای آن نیست. شرک آوردن و خلق را رنجانیدن و دو خصلت است که هیچ عبادت ورای آن نیست؛ ایمان آوردن و راحت خلق جستن» و گفت، «هرکه را غم مسلمانی نیست از ما نیست».
هوش مصنوعی: کسی که تلاش کند تا شادی را به دل یک مسلمان بیاورد و حاجتی از او برآورد، به فرموده پیامبر، همانند این است که تمام عمر در خدمت خدا بوده است. همچنین اگر کسی بتواند دل مومنی را شاد کند، خداوند در روز قیامت دل او را شاد خواهد کرد. رفتن برای کمک به یک مسلمان، حتی اگر فقط یک ساعت از روز یا شب باشد، باارزش‌تر از این است که دو ماه در مسجد اعتکاف داشته باشید. کسی که اندوه یک شخص را برطرف کند یا به مظلومی کمک کند، خداوند به او هفتاد و سه بار آمرزش عطا خواهد کرد. اگر برادر خود را یاری کنید، چه ظالم باشد و چه مظلوم، این یاری در هر صورت خوب است. اگر پرسیدید که چگونه باید ظالم را یاری کنیم، پاسخ این است که او را از ظلم بازدارید. خداوند هیچ عبادتی را دوست‌تر از رساندن شادی به دل یک مسلمان نمی‌داند. دو ویژگی وجود دارد که هیچ شر و بدی در آن نیست: شرک و آزار مردم. همچنین دو ویژگی وجود دارد که هیچ عبادتی بالاتر از آن نیست: ایمان و تلاش برای راحتی مردم. در نهایت، کسی که نسبت به غم مسلمانان بی‌تفاوت باشد، از ما نیست.
و فضیل را دیدند که می گریست گفتند، «چرامی گری؟» گفت، «از اندوه آن مسلمان بیچاره که بر من ظلم کرده است که در قیامت سوال کنندش و رسوا شود و هیچ عذر و حجت ندارد.» معروف کرخی می گوید، «هرکه هر روز سه بار بگوید اللهم اصلح امه محمد؛ اللهم ارحم امه محمد؛ اللهم فرج عن امه محمد نام وی از جمله ابدال نویسند.»
هوش مصنوعی: فضیل را دیدند که در حال گریه است و از او پرسیدند چرا گریه می‌کنی؟ او پاسخ داد: «از ناراحتی برای آن مسلمان بیچاره‌ای که بر من ظلم کرده و در قیامت مورد بازخواست قرار می‌گیرد و هیچ عذر و توجیهی نخواهد داشت.» معروف کرخی می‌گوید: «هر کسی هر روز سه بار بگوید: خدایا، امت محمد را اصلاح کن؛ خدایا، بر امت محمد رحم کن؛ خدایا، مشکل امت محمد را برطرف کن، نام او در بین افراد برگزیده نوشته خواهد شد.»
آن که به هرکه رسد به سلام ابتدا کند پیش از سخن و دست وی بگیرد. رسول گفت (ص)، «هرکه سخن گوید پیش از سلام، جواب مدهید تا نخست سلام کند». و یکی به نزدیک رسول آمد (ص) و سلام نکرد. گفت، «بیرون رو و باز درآی و سلام کن» و انس می گوید، «چون هشت سال خدمت کردم رسول را (ص) گفت، «یا انس، طهارت تمام کن تا عمرت دراز شود و به که رسی سلام کن تا حسنات تو بسیار شود و چون در خانه خود شوی بر اهل خانه سلام کن تا خیر در خانه تو بسیار شود.»
هوش مصنوعی: کسی که به دیگران می‌رسد باید ابتدا به آنها سلام کند قبل از اینکه صحبت کند و دست آنها را بگیرد. پیامبر(ص) فرمودند، هر کس قبل از سلام با شما سخن بگوید، جواب او را ندهید تا او ابتدا سلام کند. یک نفر نزد پیامبر(ص) آمد و سلام نکرد. پیامبر(ص) فرمودند، "برو بیرون و دوباره بیا و سلام کن." انس می‌گوید، هنگامی که برای هشت سال در خدمت پیامبر(ص) بودم، ایشان به من گفتند، "ای انس، طهارت خود را کامل کن تا عمرت دراز شود و به هر که می‌رسی سلام کن تا پاداش‌هایت زیاد شود و زمانی که به خانه خود می‌روی بر اهل خانه‌ات سلام کن تا خیر در خانه‌ات افزون گردد."
و یکی به نزدیک رسول آمد (ص) و گفت، «سلام علیکم یا رسول الله» گفت، «وی را ده حسنه نبشتند». دیگری درآمد و گفت، «سلام علیکم و رحمه الله» گفت، «بیست حسنه نبشتند.» دیگری درآمد و گفت، «سلام علیکم و رحمه الله و برکاته» گفت، «سی حسنه نوشتند.» و رسول گفت (ص)، «چون در جایی شوید سلام کنید و چون بیرون آیید سلام کنید که پیشین اولیتر از بازپسین نیست.»
هوش مصنوعی: یک نفر به سوی پیامبر نزدیک شد و گفت: «سلام بر تو ای رسول خدا». پیامبر پاسخ داد: «برای او ده حسنه نوشته شد». فرد دیگری وارد شد و گفت: «سلام بر تو و رحمت خدا». پیامبر فرمود: «برای او بیست حسنه نوشته شد». سپس فردی دیگر آمد و گفت: «سلام بر تو و رحمت خدا و برکات او». پیامبر گفت: «برای او سی حسنه نوشته شد». در ادامه، پیامبر فرمود: «وقتی در جایی هستید سلام کنید و وقتی خارج می‌شوید هم سلام کنید، زیرا سلام کردن پیشین‌ها بر بازپسین‌ها ارجح است».
و چون دو مومن دست یکدیگر بگیرند هفتاد رحمت میان این قسمت کنند، شصت و نه آن را بود که خندان تر و گشاده روی تر بود. و چون دو مسلمان به هم رسند که سلام کنند بر یکدیگر، صد رحمت میان ایشان قسمت کنند، نود و نه آن را که ابتدا کند و ده آن را که جواب دهد. و بزرگان دین را بوسه بر دست دادن سنت است. بوعبیده جراح بوسه بر دست عمرخطاب داد. انس گوید که پرسیدم از رسول (ص) که چون به یکدیگر رسیم پشت را خم دهیم؟ گفت، «نه»، گفتم بوسه دهیم؟ گفت نه. گفتم دست گیریم؟ گفت آری اما بوسه بر روی دادن در وقت رسیدن از سفر و معانقه کردن سنت است. انس رحمهم الله می گوید که هیچ کس را از وی دوست تر نداشتیم و وی را بر پای نخاستیم. چه دانستیم که آن را کاره باشد. پس اگر کسی بر سبیل اکرام کند جایی که عادت شده باشد باکی نبود، اما بر پای ایستادن در پیش کسی این نهی است. رسول گفت (ص)، «هرکه دوست دارد که مردمان در پیش وی بر پای ایستند و وی نشسته، گو جای خویش در دوزخ بگیر.»
هوش مصنوعی: وقتی دو مومنی دست یکدیگر را می‌فشارند، هفتاد رحمت بین آن‌ها تقسیم می‌شود و شصت و نه رحمت به آن کسی تعلق می‌گیرد که بیشتر لبخند می‌زند و چهره‌اش باز است. اگر دو مسلمان به هم برخورد کنند و سلام کنند، صد رحمت میان آن‌ها تقسیم می‌شود که نود و نه رحمت به کسی می‌رسد که سلام را آغاز کند و ده رحمت به کسی که پاسخ می‌دهد. بوسه بر دست بزرگان دین یک سنت به شمار می‌رود. بوعبیده جراح نیز بر دستان عمر خطاب بوسه زد. انس به رسول الله (ص) اشاره کرد و پرسید که آیا باید وقتی به یکدیگر می‌رسیم، پشت را خم کنیم؟ پیامبر فرمودند: «نه». وقتی انس پرسید که آیا باید بوسه بدهیم، پیامبر پاسخ داد: «نه». وقتی پرسید که آیا باید دست بدهیم، پیامبر فرمود: «آری»، اما بوسیدن صورت هنگام بازگشت از سفر و معانقه کردن سنت است. انس می‌گوید که هیچ‌کس محبوب‌تر از پیامبر (ص) در دل ما نبود و ما هیچ‌گاه به خاطر او از جا بلند نشدیم، زیرا می‌دانستیم که این کار مناسب نیست. بنابراین اگر کسی به نشانه احترام در جایی که عادی شده است، به کسی احترام کند بلامانع است، اما ایستادن در مقابل کسی در حالی که او نشسته است، ناپسند است. رسول الله (ص) فرمودند: «هرکس دوست دارد که مردم در مقابل او بایستند در حالی که او نشسته است، برای خود جایی در دوزخ بیابد.»
آن که کسی را عطسه آید گوید، «الحمدلله». ابن مسعود رحمهم الله گوید، «رسول (ص) ما را بیاموخت که کسی را چون عطسه آید، باید گوید که الحمدلله رب العالمین، چون این بگفت، کسی که بشنود بگوید، یرحمک الله. چون گفتند وی گوید: یغفرالله لی و لکم و چون کسی الحمد نگوید، مستحق یرحمک الله نباشد».
هوش مصنوعی: زمانی که کسی عطسه می‌زند، باید بگوید «الحمدلله». ابن مسعود رحمه الله می‌گوید که پیامبر (ص) به ما آموخت که وقتی کسی عطسه کرد، باید بگوید «الحمدلله رب العالمین». سپس کسی که این را می‌شنود، باید بگوید «یرحمک الله». و هنگامی که عطسه‌کننده این را می‌شنود، باید بگوید «یغفرالله لی و لکم». اگر کسی «الحمدلله» نگوید، شایسته نیست که برای او گفته شود «یرحمک الله».
و رسول را (ص) چون عطسه آمدی آواز فرو داشتی و دست بر روی باز نهادی. و اگر کسی را در میان قضای حاجت عطسه آید، بدل الحمدالله بباید گفت. و ابراهیم نخعی گفته است، «اگر به زبان نیز بگوید باک نیست». کعب اخبار می گوید که موسی گفت که یا رب! نزدیکی تا سخن به راز گویم یا دوری تا به آواز گویم؟ گفت، «هرکه مرا یاد کند من همنشین ویم.» گفت، «بارخدایا ما را حالهاست چون جنابت و قضای حاجت که تو را در آن حالت از یاد کرد خویش اجلال کنیم.» گفت، «به هر حال که باشی مرا یاد می کن و باک مدار».
هوش مصنوعی: وقتی پیامبر (ص) عطسه می‌کرد، صدایش را پایین می‌آورد و دستش را روی بازویش می‌گذاشت. اگر کسی در هنگام رفع حاجت عطسه کند، باید بگوید الحمدلله. ابراهیم نخعی گفته است که اگر این را به زبان نیز بگوید، اشکالی ندارد. کعب اخبار نقل می‌کند که موسی از خدا پرسید: «پرودگارا! نزدیکی تا راز بگویم یا دوری تا بلند حرف بزنم؟» خداوند پاسخ داد: «هرکس مرا یاد کند، من با او هستم.» و موسی ادامه داد: «بارخدایا، ما اکنون مانند حال جنابت و رفع حاجت هستیم و تو را در این حالت یاد نمی‌کنیم.» خداوند گفت: «هرچه شرایطی داشته باشی، مرا یاد کن و نگران نباش.»
آن که به بیمار پرسان شود کسی را که آشنا بود، اگرچه دوست نبود. رسول گفت (ص)، هرکه عیادت بیماری کند در میان بهشت نشست و چون بازگردد، هفتاد هزار فرشته بر وی موکل کنند تا بر وی صلوات می دهند تا شب» و سنت است که دست در دست بیمار نهد یا بر پیشانی و بپرسد که چگونه ای؟ و بگوید، «بسم الله الرحمن الرحیم؛ اعیذک بالله الاحد الصمد الذی لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد من شر ما یجد». و عثمان می گوید، «بیمار بودم، رسول (ص) درآمد و صدبار این بگفت». و سنت بیمار آن است که بگوید، «اعوذ بعزه الله و قدرته من شر ما اجد» و چون کسی گوید که چگونه ای، گله نکند.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهید از حال بیماری باخبر شود، لازم نیست حتماً دوست نزدیک او باشد، بلکه آشنایی کافی است. پیامبر(ص) فرمودند که کسی که به عیادت بیمار می‌رود، در حقیقت در بهشت نشسته و وقتی که برمی‌گردد، هفتاد هزار فرشته به او تسلیم می‌شوند و تا شب برایش دعا می‌کنند. رسم این است که دست بر روی دست بیمار بگذارد یا بر پیشانی او بگذارد و از حال او بپرسد. همچنین می‌تواند بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ از خداوند یکتای بی‌همتا که نه به دنیا آمده و نه کسی را زاییده و هیچ‌کس شبیه او نیست، پناه می‌برم از شر آنچه که احساس می‌کنم». عثمان نیز یادآور می‌شود که وقتی بیمار بود، پیامبر(ص) وارد شدند و این دعا را صد بار گفتند. همچنین سنت بیمار این است که بگوید: «به عزت و قدرت خداوند از شر آنچه که احساس می‌کنم، به او پناه می‌برم». و زمانی که کسی از او بپرسد حالش چطور است، نباید شکایت کند.
و در خبر است که چون بنده ای بیمار شود، خدای تعالی دو فرشته بر وی موکل کند تا چون کسی به عبادت شود شکر کند یا شکایت گوید. اگر شکر کند و گوید خیر است و الحمدلله، خدای تعالی گوید، «بر من است بنده مرا که اگر ببرم به رحمت خویش برم و به بهشت برسانم و اگر عافیت دهم گناهان وی را بدین بیماری کفارت کنم و گوشتی و خونی بهتر از آن که داشت بازدهم.»
هوش مصنوعی: وقتی که بنده‌ای بیمار می‌شود، خداوند دو فرشته را به همکاری او می‌گمارد تا به وقت عبادت، ببیند که او شکر کند یا شکایت. اگر بنده شکر گزاری کند و بگوید که حالش خوب است و الحمدلله، خداوند می‌فرماید که بر عهده من است که اگر بخواهم او را به رحمت خود ببرم و به بهشت برسانم و اگر او را سالم کنم، گناهانش را با این بیماری پاک می‌کنم و بدنی و خون بهتری از آنچه داشت، به او می‌دهم.
و علی (ع) می گوید که هرکه را درد شکم کند، از زن خویش چیزی بخواهد از کابین وی و بدان انگبین بخرد و با آب باران بیامیزد و بخورد، شفا یابد که خدای تعالی باران را مبارک خوانده است و انگبین را شفا و کابین زنان را که ببخشند هنی و مری یعنی نوش و گوارنده، تا این سه به هم آید ناچار شفا یابد.»
هوش مصنوعی: علی (ع) می‌فرماید که اگر کسی دچار درد شکم شد، می‌تواند از همسرش مقداری از کابین او را بخواهد و با آن عسل (انگبین) خریداری کند و آن را با آب باران مخلوط کرده و مصرف کند. این کار باعث بهبودی او خواهد شد، زیرا خداوند باران را مبارک دانسته و عسل را داروی شفابخش معرفی کرده است. همچنین کابین زنان به عنوان چیزی گوارا و خوشمزه شناخته می‌شود. وقتی این سه ماده با هم ترکیب شوند، قطعاً منجر به بهبود حال فرد خواهد شد.
و در جمله ادب بیمار آن است که گله نکند و جزع نکند و امید بدان دارد که بیماری کفارت گناه وی باشد و چون دارو خورد توکل بر آفریدگار دارد نه بر دارو و ادب عیادت کننده آن است که بسیار ننشیند و بسیار نپرسد و دعا کند به عافیت و از خویشتن فرا نماید که رنجور است به سبب بیماری وی و چشم از خانه ها و درها که در سرای باشد نگاه دارد و چون به در سرای رسد دستوری خواهد و در مقابله در نه ایستد، بلکه یک سو بایستد و در به رفق زند و نگوید یا غلام و چون گویند کیست؟ نگوید که منم، لیکن به جای ای غلام بگوید سبحان الله و الحمدلله و هرکه در وی بزند، همچنین باید کرد.
هوش مصنوعی: در رفتار بیمار، بایستی صبر و شکیبایی پیشه کند و از شکایت و ناله خودداری کند و امید داشته باشد که این بیماری موجب بخشش گناهانش خواهد بود. زمانی که دارو مصرف می‌کند، باید به خداوند توکل کند و نه به دارو. همچنین، رفتار کسی که به عیادت بیمار می‌رود باید اینگونه باشد که خیلی ننشیند و زیاد سوال نکند، بلکه دعا کند تا بیمار به سلامتی بازگردد و در آلام او شریک باشد. وی نباید به درون خانه و درها خیره شود و وقتی به منزل بیمار رسید، باید به شیوه‌ای مؤدبانه وارد شود و در مقابل در نایستد، بلکه یک سو قرار گیرد و به آرامی در بزند. وقتیکه از او بپرسند کیست، نباید بگوید من هستم، بلکه باید بگوید "سبحان الله و الحمدلله"، و هر کس دیگری هم که به او سلام کند، باید به همین شیوه رفتار کند.
آن که از پس جنازه وی برود. و رسول می گوید (ص) که «هرکه از پس جنازه رود، وی را قیراطی مزد است و اگر بایستد تا دفن کنند دو قیراط و هر قیراط چند کوه احد».
هوش مصنوعی: کسی که پشت سر جنازه‌ای برود، پاداشی می‌گیرد. پیامبر (ص) می‌فرمایند که هر کس پشت جنازه برود، یک قیراط پاداش می‌گیرد و اگر بایستد تا جنازه را دفن کنند، دو قیراط پاداش خواهد داشت و هر قیراط برابر با چند کوه احد است.
و ادب تشییع آن است که خاموش باشد و نخندد و به عبرت مشغول باشد و از مرگ خویش اندیشه کند. اعمش گوید، «از پس جنازه رفتمی و ندانستمی که که را تعزیت کنم که همه از یکدیگر اندوهگین تر بودندی» و قومی بر مرده اندوه می بردند. یکی از بزرگان گفت، «اندوه خویش برید، که وی سه هول از پس انداخت. روی ملک الموت دید و تلخی مرگ چشید و از بیم خاتمت بیرون گذشت.»
هوش مصنوعی: ادب تشییع این است که انسان در مراسم تشییع سکوت کند، نخندد و به تفکر در عبرت‌ها بپردازد و به مرگ خود بیندیشد. اعمش می‌گوید که وقتی از کنار جنازه می‌گذشتم، نمی‌دانستم باید به چه کسی تسلیت بگویم، چون همه افراد بیشتر از یکدیگر غمزده بودند. در میان حضار، یک نفر از بزرگان گفت: «اندوه خود را کنار بگذارید، زیرا این فرد سه هول را پشت سر گذاشته است؛ او چهره ملک الموت را دید و تلخی مرگ را تجربه کرد و از ترس پیامدهای آخرش عبور کرد.»
و رسول (ص) گفت، «سه چیز از پس جنازه فرا شود، اهل و مال و کردار. اهل و مال بازگردد و کردار با او بماند و بس».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «سه چیز به دنبال مرده می‌آیند: خانواده، مال و عمل. خانواده و مال به زندگی خود ادامه می‌دهند و تنها عمل است که با او باقی می‌ماند و همراهش می‌ماند.»
آن که به زیارت گورها رود تا دعا کند ایشان را و بدان عبرت گیرد و بداند که ایشان از پیش برفتند و وی به زودی برود و جای وی همچون جای ایشان باشد. و سفیان ثوری می گوید که هر که از گور بسیار یاد کند، گور خویش را روضه ای یابد از روضه های بهشت و هر که فراموش کند غاری یابد از غارهای دوزخ. و ربیع خثیم که تربت او به طوس است، از بزرگان تابعین است. وی گوری کنده بود در خانه. هرگه که از دل خویش فترتی یافتی در گور خفتی و ساعتی بودی و آنگه گفتی، «یا رب مرا به دنیا فرست تا تقصیرها را تدارک کنم»، و آنگاه برخاستی و گفتی، «هان ای ربیع! بازت فرستادند، جهد کن پیش از آن که یک بار بود که بازت نفرستند.»
هوش مصنوعی: کسی که به زیارت قبرها می‌رود تا دعا کند و از آن‌ها عبرت بگیرد، باید بداند که آنان از دنیا رفته‌اند و او نیز به زودی خواهد رفت و در آنجا جایی مشابه آنان خواهد داشت. سفیان ثوری بیان می‌کند که هر کس زیاد به یاد قبرها باشد، قبر خودش را به باغی از باغ‌های بهشت خواهد یافت، اما کسی که آن را فراموش کند، گور او خواهد شد همچون یکی از غارهای دوزخ. ربیع خثیم که در طوس به خاک سپرده شده، از بزرگان تابعین است. او قبری در خانه‌اش کنده بود و هرگاه دلش مضطرب می‌شد، در آن قبر می‌خوابید و مدتی در آنجا می‌ماند. سپس از خدا می‌خواست که دوباره به دنیا فرستد تا اشتباهاتش را جبران کند و بعد از مدتی که برمی‌خاست، به خود می‌گفت که اکنون بازگشته‌ای و باید تلاش کنی قبل از اینکه برای بار آخر فرستاده نشوی.
عمر گوید که رسول (ص) به گورستان شد و بر سر گوری بنشست و بسیار بگریست و من به وی نزدیکتر بودم. گفتم، «چرا گریستی یا رسول الله؟» گفت، «این گور مادر من است. از خدای تعالی چنین دستوری خواستم تا زیارت کنم و ورا آمرزش خواهم. در زیارت دستوری داد و در دعا نداد. شفقت فرزندی در دل من بجنبید. بر وی بگریستم.»
هوش مصنوعی: عمر می‌گوید که پیامبر (ص) به گورستان رفت و بر سر یک قبر نشسته و بسیار گریه کرد و من به او نزدیک بودم. از او پرسیدم: «چرا گریه می‌کنی، ای رسول خدا؟» او پاسخ داد: «این قبر مادر من است. از خدا خواستم که اجازه دهد او را زیارت کنم و برای او طلب آمرزش کنم. در زیارت امری فرمود، اما در دعا چیزی نگفت. احساس محبت فرزندی نسبت به او در دل من زنده شد و برای او گریه کردم.»