گنجور

بخش ۴۹ - فصل (درجات خشم با مخالفان خدای تعالی)

بدان که درجه مخالفان خدای تعالی متفاوت است و خشم و تشدید با ایشان باید که متفاوت بود:

درجه اول کافرانند: اگر اهل حرب باشند، خود دشمنی ایشان فریضه است و معاملت با ایشان کشتن و بنده گرفتن است.

درجه دوم اهل ذمت اند: دشمنی با ایشان نیز فریضه است و معاملت با ایشان آن است که ایشان را حقیر دارند و اکرام نکنند و راه بر ایشان تنگ کنند در رفتن. اما دوستی با ایشان بغایت مکروه است و باشد که به درجه تحریم رسد که خدای تعالی می گوید، «لاتجد قوما یومنو نبالله و الیوم الاخر، یوادون من حادالله و رسوله... الایه» و رسول (ص) می گوید، «هرکه به خدای تعالی و به قیامت ایمان دارد، با دشمنان خدای تعالی دوست نباشد». اما بر ایشان اعتماد کردن و ایشان را به عمل و ولایت بر مسلمانان مسلط کردن، استخفاف بود بر مسلمانی و از جمله کبایر بود.

درجه سوم مبتدع باشد: که خلق را به بدعت دعوت کند. اظهار دشمنی وی مهم باشد، تا خلق از وی نفرت گیرند و اولیتر آن بود که وی را سلام نکنند و با وی سخن نگویندو سلام وی را جواب ندهند که چون دعوت کند شر او متعدی باشد. اما اگر عامی بود دعوت نکند، کار وی سهل باشد.

درجه چهارم: معصیتی است که در آن رنج خلق باشد، چون ظلم و گواهی به دروغ و حکم به میل و هجاکردن در شعر و غیبت کردن و تخلیط کردن میان مردمان. از این قوم اعراض کردن و با ایشان درشتی کردن سخت نیکو بود و دوستی داشتن با ایشان سخت مکروه بود و به درجه حرامی برسد در ظاهر فتوی که این در ضبط تکلیف نیاید.

درجه پنجم: کس بود که به شراب خوردن و فسق کردن مشغول بود و کسی را از وی رنجی نباشد. کار وی سهلتر بود و با وی تلطف و نصیحت اولیتر، اگر امید قبول بود و اگر نه، اعراض کردن از وی نیکوتر. اما جواب سلام باز باید دادن و لعنت نباید کردن. یکی در روزگار رسول (ص) چند بار شراب خورد و وی را حد زدند. یکی از صحابه وی را لعنت کرد و گفت، «چند خواهد بودن از فساد وی؟» رسول (ص) وی را نهی کرد و گفت، «وی را خود شیطانی خصم بس است، تو نیز یاور شیطان مباش بر وی».

بخش ۴۸ - پیدا کردن دشمنی برای خدای تعالی که کدام بود: بدان که هرکه مطیعان را دوست دارد برای خدای تعالی، به ضرورت کافران را و فاسقان را و ظالمان را دشمن دارد که هرکه کسی را دوست دارد، دوست وی را دوست دارد و دشمن وی را دشمن دارد. و خدای تعالی این قوم را دشمن دارد، پس اگر مسلمانی باشد فاسق، باید که برای مسلمانی وی را دوست دارد و برای فسق وی را دشمن دارد و میان دوستی و دشمنی جمع کند، چنان که اگر کسی یک فرزند وی را خلعتی دهد و یک فرزند را جفا کند و بزند، از وجهی وی را دوست دارد و از وجهی دشمن دارد و این محال نبود. چه اگر کسی سه فرزند دارد، یکی زیرک و فرمانبردار و یکی ابله و نافرمانبردار و یکی ابله فرمانبردار، یکی را دوست دارد و یکی را دشمن. و این سوم را از وجهی دوست دارد از وجهی دشمن و اثر آن به معاملت پدید آید تا یکی را اکرام می کند و یکی را اهانت و آن دیگر را میان اکرام و اهانت می دارد.بخش ۵۰ - باب دوم: بدان که هر کسی دوستی و صحبت را نشاید، بلکه باید که صحبت با کسی داری که در وی سه خصلت بود:

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که درجه مخالفان خدای تعالی متفاوت است و خشم و تشدید با ایشان باید که متفاوت بود:
هوش مصنوعی: بدان که شدت مخالفت با خداوند در اشخاص مختلف است و بنابراین، باید شدت خشم و برخورد با آنها نیز متفاوت باشد.
درجه اول کافرانند: اگر اهل حرب باشند، خود دشمنی ایشان فریضه است و معاملت با ایشان کشتن و بنده گرفتن است.
هوش مصنوعی: کافران در درجه اول کسانی هستند که اگر اهل جنگ باشند، دشمنی با آن‌ها وظیفه‌ای ضروری است و روش برخورد با آن‌ها باید شامل کشتن و به بردگی گرفتن باشد.
درجه دوم اهل ذمت اند: دشمنی با ایشان نیز فریضه است و معاملت با ایشان آن است که ایشان را حقیر دارند و اکرام نکنند و راه بر ایشان تنگ کنند در رفتن. اما دوستی با ایشان بغایت مکروه است و باشد که به درجه تحریم رسد که خدای تعالی می گوید، «لاتجد قوما یومنو نبالله و الیوم الاخر، یوادون من حادالله و رسوله... الایه» و رسول (ص) می گوید، «هرکه به خدای تعالی و به قیامت ایمان دارد، با دشمنان خدای تعالی دوست نباشد». اما بر ایشان اعتماد کردن و ایشان را به عمل و ولایت بر مسلمانان مسلط کردن، استخفاف بود بر مسلمانی و از جمله کبایر بود.
هوش مصنوعی: اهل ذمّه درجه دو محسوب می‌شوند. دشمنی با آن‌ها واجب است و باید به گونه‌ای با آن‌ها رفتار شود که آنها را حقیر شمرده و احترام نگذارند و راه را برایشان تنگ کنند. اما دوستی با آن‌ها به شدت ناپسند است و ممکن است به حدی برسد که حرام تلقی شود. خدای تعالی می‌فرماید که نمی‌توان کسانی را که به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند، به دوست داشتن دشمنان خدا و پیامبرش ترغیب کرد. همچنین پیامبر (ص) فرمودند که هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، نباید با دشمنان خدا دوست باشد. اعتماد کردن به آن‌ها و سپردن امور مسلمانان به دستشان، نشانه‌ای از بی‌احترامی به اسلام است و از گناهان بزرگ محسوب می‌شود.
درجه سوم مبتدع باشد: که خلق را به بدعت دعوت کند. اظهار دشمنی وی مهم باشد، تا خلق از وی نفرت گیرند و اولیتر آن بود که وی را سلام نکنند و با وی سخن نگویندو سلام وی را جواب ندهند که چون دعوت کند شر او متعدی باشد. اما اگر عامی بود دعوت نکند، کار وی سهل باشد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در رده سوم از بدعت‌گذاران قرار داشته باشد، باید مردم را به بدعت خود دعوت کند. در این حالت، نشان دادن دشمنی با او اهمیت دارد تا مردم از او متنفر شوند. بهتر این است که مردم به او سلام نکنند، با او صحبت نکنند و به سلام‌های او پاسخ ندهند، زیرا ممکن است دعوت او آسیب‌رسان باشد. اما اگر آن فرد، که بدعت‌گذار است، عادی و معمولی باشد و دعوتی انجام ندهد، مشکل خاصی نخواهد بود.
درجه چهارم: معصیتی است که در آن رنج خلق باشد، چون ظلم و گواهی به دروغ و حکم به میل و هجاکردن در شعر و غیبت کردن و تخلیط کردن میان مردمان. از این قوم اعراض کردن و با ایشان درشتی کردن سخت نیکو بود و دوستی داشتن با ایشان سخت مکروه بود و به درجه حرامی برسد در ظاهر فتوی که این در ضبط تکلیف نیاید.
هوش مصنوعی: درجه چهارم از معصیت به مسائلی اشاره دارد که باعث آزار و رنج مردم می‌شود، مانند ظلم، شاهد دروغ بودن، قضاوت نادرست، توهین در شعر، غیبت و ایجاد تفرقه بین مردم. قطع رابطه و رفتار سخت با این افراد بسیار پسندیده است، در حالی که دوستی و نزدیکی با آن‌ها به شدت ناپسند و حتی حرام به نظر می‌رسد، هر چند این مسائل در تکالیف دینی به طور واضح بیان نشده است.
درجه پنجم: کس بود که به شراب خوردن و فسق کردن مشغول بود و کسی را از وی رنجی نباشد. کار وی سهلتر بود و با وی تلطف و نصیحت اولیتر، اگر امید قبول بود و اگر نه، اعراض کردن از وی نیکوتر. اما جواب سلام باز باید دادن و لعنت نباید کردن. یکی در روزگار رسول (ص) چند بار شراب خورد و وی را حد زدند. یکی از صحابه وی را لعنت کرد و گفت، «چند خواهد بودن از فساد وی؟» رسول (ص) وی را نهی کرد و گفت، «وی را خود شیطانی خصم بس است، تو نیز یاور شیطان مباش بر وی».
هوش مصنوعی: در درجه پنجم، شخصی وجود دارد که به نوشیدن شراب و انجام کارهای نادرست مشغول است و هیچ کس از او ناراحت نیست. کار او نسبتاً آسان‌تر است و می‌توان با نرمی و نصیحت به او برخورد کرد، به شرطی که امیدی به قبول نصیحتش باشد. اگر امیدی نیست، بهتر است از او دوری کرد. اما باید به سلام او پاسخ داد و نکوهش نکرد. در زمان پیامبر (ص)، فردی چند بار شراب نوشید و او را مجازات کردند. یکی از صحابه او را مورد لعن قرار داد و گفت: «چقدر باید از فساد او رنج کشید؟» پیامبر (ص) او را منع کرد و فرمود: «او خودش دشمن شیطان است، تو نیز یاور شیطان نباش.»