صنف اول فقیر است و این کسی بود که هیچ چیز ندارد و هیچ کسب نتواند کرد اگر قوت روز تمام دارد و جامه تن تمام دارد فقیر نبود و اگر قوت یک روز و یک نیمه بیش ندارد، ولی پیراهن دارد بی دستار یا دستار دارد بی پیراهن درویش بود و اگر کسب به آلت تواند کرد و هیچ آلت ندارد، درویش بود و اگر طالب علم است و اگر به کسب مشغول شود از آن بازماند، درویش بود و بدین درویشی کمتر یابد مگر اطفال را تدبیر آن بود که درویش معیل طلب کنند و حصه فقیر از جهت اطفال بدو تسلیم کند.
صنف دوم مسکین است و هرکه را خرج مهم از داخل بیش بود او مسکین باشد و اگرچه سرای و جامه دارد ولیکن کفایت یکساله ندارد و کسب او بدان وفا نکند، روا بودا که چندانی بدو بدهند که کفایت سالی تمام شود و اگر فرش و خنوزخانه و کتب دارد، چون بدان محتاج بود مسکین بود و اگر زیادت از حاجت دارد مسکین نبود.
صنف سوم کسانی باشند که زکوه جمع کنند و به درویش رسانند، مزد ایشان را از زکوه بدهند.
صنف چهارم مولفه باشند و این محتشمی باشد که مسلمان شود اگر مالی به وی دهند و دیگران را رغبت افتد که به سبب آن مسلمان شوند.
صنف پنجم مکاتب بود و این بندگان باشند که خویشتن بازخرند و بهای خود به خواجه خویش رسانند.
صنف ششم کسی بود که وام دارد که نه به معصیتی به کار برده باشد و درویش بود یا توانگر بود، ولیکن وام برای مصلحتی کرده باشد که بدان فتنه ای بنشیند.
صنف هفتم غازیانی باشند که ایشان را از دیوان جامگی نبود، اگر چه توانگر باشند، سازراه از زکوه بدیشان بدهند.
صنف هشتم مسافر که زاد راه ندارد، راه گذری باشد یا از شهر خویش به سفری رود، قدر زاد و کرا بدو دهند و هرکه گوید،«من درویشم یا مسکینم»، روا بود که به قول او فرا گیرند، چون معلوم نباشد که دروغ می گوید اما مسافر و غازی اگر به سفر و غزو نروند، زکوه از ایشان باز باید ستد، اما دیگر صنفها از قول معتمدان معلوم شود.
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صنف اول فقیر است و این کسی بود که هیچ چیز ندارد و هیچ کسب نتواند کرد اگر قوت روز تمام دارد و جامه تن تمام دارد فقیر نبود و اگر قوت یک روز و یک نیمه بیش ندارد، ولی پیراهن دارد بی دستار یا دستار دارد بی پیراهن درویش بود و اگر کسب به آلت تواند کرد و هیچ آلت ندارد، درویش بود و اگر طالب علم است و اگر به کسب مشغول شود از آن بازماند، درویش بود و بدین درویشی کمتر یابد مگر اطفال را تدبیر آن بود که درویش معیل طلب کنند و حصه فقیر از جهت اطفال بدو تسلیم کند.
هوش مصنوعی: کسی که در وضعیت اقتصادی بدی قرار دارد، فقیر نامیده میشود و به فردی اطلاق میشود که هیچ چیز ندارد و نتواند کسب و کار کند. اگر تنها به اندازه یک روز برای زندگی خود داشته باشد و لباسهایش کامل باشد، او را فقیر نمیدانیم. اگر تنها مقداری غذا به اندازه یک روز و نیم داشته باشد، ولی یک پیراهن یا یک دستار (عمامه) بر سر داشته باشد، او درویش محسوب میشود. اگر توانایی کسب درآمد داشته باشد، اما هیچ وسیلهای برای این کار نداشته باشد، نیز درویش است. اگر او به دنبال تحصیل علم باشد و نتواند به کسب و کار بپردازد، درویش به حساب میآید. در این وضعیت، بیشتر درویشان به بچهها میرسند و تلاش میکنند تا کمکهایی را از افراد خیر دریافت کنند تا بتوانند حقوق بچهها را تأمین کنند.
صنف دوم مسکین است و هرکه را خرج مهم از داخل بیش بود او مسکین باشد و اگرچه سرای و جامه دارد ولیکن کفایت یکساله ندارد و کسب او بدان وفا نکند، روا بودا که چندانی بدو بدهند که کفایت سالی تمام شود و اگر فرش و خنوزخانه و کتب دارد، چون بدان محتاج بود مسکین بود و اگر زیادت از حاجت دارد مسکین نبود.
هوش مصنوعی: فردی که در شرایط سخت مالی قرار دارد و توانایی تأمین نیازهای روزمرهاش را ندارد، مسکین نامیده میشود. حتی اگر او خانه و لباس داشته باشد، اگر این داراییها نتوانند نیازهای او را برای یک سال تأمین کنند، همچنان مسکین به حساب میآید. اگر کسب و کار او هم نتواند این نیازها را برآورده کند، او لایق دریافت کمکمالی است به اندازهای که بتواند یک سال را بگذراند. اما اگر به وسایل و داراییهای اضافی نیاز داشته باشد و به آن وابسته باشد، دیگر به عنوان مسکین شناخته نمیشود.
صنف سوم کسانی باشند که زکوه جمع کنند و به درویش رسانند، مزد ایشان را از زکوه بدهند.
هوش مصنوعی: گروه سوم افرادی هستند که زکات را جمعآوری کرده و به نیازمندان میرسانند و مزد آنها را نیز از زکات تعیین میکنند.
صنف چهارم مولفه باشند و این محتشمی باشد که مسلمان شود اگر مالی به وی دهند و دیگران را رغبت افتد که به سبب آن مسلمان شوند.
هوش مصنوعی: کلاس چهارم باید شامل افرادی باشد که مسلمان شوند اگر مالی به آنها داده شود و دیگران نیز تمایل پیدا کنند که به همین دلیل مسلمان شوند.
صنف پنجم مکاتب بود و این بندگان باشند که خویشتن بازخرند و بهای خود به خواجه خویش رسانند.
هوش مصنوعی: پنجمیها در مدارس بودند و این افراد باید خود را اصلاح کرده و ارزش خود را به آقای خود برسانند.
صنف ششم کسی بود که وام دارد که نه به معصیتی به کار برده باشد و درویش بود یا توانگر بود، ولیکن وام برای مصلحتی کرده باشد که بدان فتنه ای بنشیند.
هوش مصنوعی: کسی که در کلاس ششم تحصیل میکند، ممکن است وامی بگیرد، بدون آنکه از آن برای کارهای ناپسند استفاده کرده باشد. او میتواند کسی باشد که توانگر است یا درویش، اما این وام را به خاطر هدفی درست و مفید گرفته باشد تا دچار مشکلاتی نشود.
صنف هفتم غازیانی باشند که ایشان را از دیوان جامگی نبود، اگر چه توانگر باشند، سازراه از زکوه بدیشان بدهند.
هوش مصنوعی: دانشآموزان هفتم غازیانی کسانی هستند که از دیوان جامگی، یعنی حقی در این زمینه ندارند، حتی اگر ثروتمند باشند. باید راه و وسیلهای برایشان فراهم کنند و از زکات به آنها کمک شود.
صنف هشتم مسافر که زاد راه ندارد، راه گذری باشد یا از شهر خویش به سفری رود، قدر زاد و کرا بدو دهند و هرکه گوید،«من درویشم یا مسکینم»، روا بود که به قول او فرا گیرند، چون معلوم نباشد که دروغ می گوید اما مسافر و غازی اگر به سفر و غزو نروند، زکوه از ایشان باز باید ستد، اما دیگر صنفها از قول معتمدان معلوم شود.
هوش مصنوعی: برای مسافران که از محل زندگی خود دور شدهاند و زاد و توشهای برای سفر ندارند، انتظار میرود که به آنها کمک شود. اگر کسی بگوید "من بیبضاعت هستم" یا وضع مالی خوبی ندارد، باید به گفتهاش اعتماد کرد، چرا که نمیتوان به آسانی تشخیص داد که آیا او راست میگوید یا نه. اما در مورد مسافران و قهرمانان جنگ، اگر به سفر یا جنگ نروند، باید زکات از آنها دریافت شود. برای دیگر گروهها، باید از معتمدان و افراد مورد اعتماد راجع به وضعیت مالی آنها پرس و جو کرد.