شمارهٔ ۱۰۶ - در منقبت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و عدل خدای تعالی و مدح سید فخرالدین و پدر او سید شمس الدین که هر دو رئیس شیعه در ری بوده اند گوید
مرتضی باید که بعد از مصطفی فرمان دهد
تابدین در علم دارووار او درمان دهد
هرکه منبر جز علی را سازد او باشد چو آن
کس که مصحف را به دست کودک نادان دهد
هرکه دین آور بود در حق به حق پرور شود
هرکه دریا بر شود کشتی به کشتیبان دهد
ای که اندر دین علی را باز پس داری همی
این چنین رخصت بدستت دیو پردستان دهد
من نگویم مرتضی را تو نمی دانی امام
که این زیادت بر تو بستن علم را نقصان دهد
مرتضی کز پیش بوبکر و عمر باشد به علم
کی روا داری که فرمان از پس «عقمان» دهد
یار اهل البیت حق باش و بدان غره مشو
گر به باطل یاری امروزت همی سلطان دهد
یاری سلطان یک روزه ندارد قیمتی
یاری آن یاری است کان سلطان جاویدان دهد
گر همی دانی که نوشروان ز عدل ایوان فراشت
عدل کن تا در بهشت ایزد تو را ایوان دهد
ظلم بر یزدان همی بندی روا داری چرا
ظلم تو یزدان کند عدل تو نوشروان دهد
خیره بدها کردن و آنگاه بستن بر خدای
اینت نازیبا غروری کز هوی شیطان دهد
کمترازکبری چه باید بودکو گوید همی
راهها شیطان زند توفیقها یزدان دهد
گر به سامانی در ایمان پس مدان ایمان عطا
زانکه عشوه خویشتن را مرد بی سامان دهد
خود به قول تو نشاید خواند مؤمن بنده را
چون بود مؤمن کسی کورا خدای ایمان دهد
بنده را گوئی عطای داده بستاند خدای
تاش در دوزخ شراب درد بی پایان دهد
مدخلی باشد که داده باز بستاند عطا
حق به ما حاشا و کلا گر عطا زین سان دهد
طاعت و عصیان بنده کی کند سود و زیان
چون نداند کش ملک توفیق یا خذلان دهد
دل همی سوزد به زاهد بر درین مذهب مرا
تاچرا در صومعه بیهوده مسکین جان دهد
ای برادر زین تعصب دور شو تا کردگار
روز حق ز ابر کرم کشت تو را باران دهد
تاکی اندر بغض حیدر هر زمان شیطان جهل
در سرای دل به ایوان تو شاد روان دهد
غصه جان است نادان را علی که اندر مثل
«درد جاهل علم باشد رنج خر پالان دهد»
هرچه اندازی به دنیا بازیابی روز حشر
هرچه کاری در زمستان بربه تابستان دهد
هرزمان گوئی به سخره مهدیت را گو بیای
تا جهان را گاه عدل ارایش بستان دهد
معتقد باید که حال مهدیش باور کند
مرد چون یعقوب کوتایوسفش هجران دهد
هرکه دارد حب مهدی را ند در مهدی رسید
مالش فرعونیان هم موسی عمران دهد
نرم گردن باش حق را تا میان ما و تو
شاخ ایمان سایه بخشد باغ دین ریحان دهد
در سؤال من ترش روئی مکن که اندر بهار
گل جواب عندلیب از باغها خندان دهد
گفت سلمان مصطفی راکه ایزد اندر عهد تو
مرتضی را چون رسولان معجزالوان دهد
گه چو آدم در بهشت حضرتت معصوم وار
مالش ابلیس کفر از عیبها عریان دهد
گه چو نوح از کشتی عصمت به تیغ آب رنگ
دشمنان را هم ز خون دشمنان طوفان دهد
گه چو ابراهیم فرزند هوی را پیش عقل
از برای قرب ایزد فتوی قربان دهد
گه چو خضر از ظلمت دنیا به اهل شرع و دین
علمهای سودمندش چشمه حیوان دهد
گاه چون موسی به صف جنگ فرعونان کفر
مر نهنگ آهنین را قوت ثعبان دهد
گه چو عیسی در دیار روم رهبانان جهل
مردگان شبهه را جان از دم برهان دهد
گه سلیمان وار بر مرغان و دیوان حسد
در صفا از خاتم عهد و وفا فرمان دهد
گه چو یوسف در چه گیتی ز رغم گرگ حرص
ازپی اسلام تن در خدمت اخوان دهد
گه چو یونس از عبادتها ز پیش کردگار
روح را در بطن حوت بحر تن زندان دهد
همچو سلمان گو فضیلتهای میرمؤمنین
تا جهاندارت درج چون بوذر و سلمان دهد
آن امام نص معصوم آنکه زیرساق عرش
بوسه بر تعلین قدر او همی کیوان دهد
حامل تنزیل قرآن حافظ شرع رسول
کش به فضل اندر گوائی آیت قرآن دهد
درسخا و فضل و فرهنگ و شجاعت چون علی
کو سواری کاسب جدو جهد را جولان دهد
علم گوید، زهد ورزد، سرپذیرد، سرنهد
تیغ بخشد درقه پاشد جان فشاند، نان دهد
ای قوامی شعر رنگین از بهار طبع تو است
نقش زیبا راچنین چشم از نگارستان دهد
آفرین برطبع خوبت کز صدفهای خرد
همچو بحر علم فخرالدین گهر آسان دهد
صدر عالی قدر فخرالدین که گاه مرتبه
رشوت جاه رفیعش گنبد گردان دهد
مفخر سادات هفت اقلیم شمس الدین که شمس
نامه اقبال او رابوسه برعنوان دهد
یافت تشریفی ز همنامیش در تدویر شمس
جمله اجرام فلک را روشنائی زان دهد
سیدی صدری بزرگی سروری نیک اختری
کو زباد نعل اسب افلاک را دوران دهد
دولتش را بی وفائی حیلت حاسد کند
بوستان را بینوائی باد مهریگان دهد
هرکه غمگین خواهدش بی شک هم او غمگین شود
هرکه کاری بد کند لابد هم او تاوان دهد
هست حضرتها بسی لیکن شرف اینجا بود
هست دریاها بسی لیکن گهر عمان دهد
ای که چوگان مرادت را زمین گوئی شود
وای که گوی دولتت را آسمان چوگان دهد
در خم چوگان جاهت گرچه گوی است آسمان
باش تا چون گوی و چوگان دولتت میدان دهد
چرخ را گیتی ز پیش تیر عزمت روز و شب
لاژوردین جوشن و پیروزه گون خفتان دهد
میغ را گردون به جنگ خصمت از باران وبرف
تیغ زراندود و تیر سیمگون پیکان دهد
از غرائب زان بیان مدح تو شاعرکند
کز عجائب خودنشان بحر بازرگان دهد
کشت دشمن را جهان زان توبری ء الساحه ای
شربتش را رنج تن گر چرخ و گر ارکان دهد
رنجه دل کردت عدو تا جان او رنجور شد
این قدر داند که چون مهمان خورد مهمان دهد
نعمت بدخواه ناپاینده زان شد کایدری است
بی مدد باشد بلی نرگس که نرگسدان دهد
دولتی داری خدائی همچنین پاینده باد
دون ازآن که اینجا فلان را از هوس بهمان دهد
بخشش مخلوق کی چون خلعت خالق بود
همچنان بی حس که او تنگان به باتنگان دهد
هرکه این خدمت به دیگر خدمتی بدهد بود
همچنان بی حس که او تنگان به باتنگان دهد
صدر چون تو مادر ملت نه از بطن آورد
شیر مقبل دایه دولت نه از پستان دهد
مصطفی خلقی به خلقت مرتضی واری به شکل
چون صدف یک رنگ باشد در همه یکسان دهد
هم رئیس شیعتی هم سید سادات عصر
دولت از جاهت همی سرمایه اعیان دهد
هم سیادت هم ریاست هم سیاست زیبدت
این چنین فضل و شرف حنان دهد منان دهد
ای که اندر ری صبای سایه اقبال تو
رازیان را چون درختان خلعت نیسان دهد
تو محمد نسبتی آمد قوامی تا ز خود
دایه احسانت او را پایه حسان دهد
شاعران آیند هر وقتی قوامی گه گهی
دردسر گر کم دهد چاکر نه از عصیان دهد
آنکه شیر آرد ز بیشه پای او سنگی بود
آن سبک دستی کند کو گربه از انبان دهد
شاعر نان پز بجز من کیست کو ممدوح را
از معانی گندم آرد وز عبارت نان دهد
حکمتش سرمایه باشد دولتش یاری کند
فکرتش مزدور بخشد خاطرش دو کان دهد
ماه چون سنگی شود مهتاب از اوویزان چو آرد
که آسیابان سپهر از عقربش قبان دهد
آفتایش در تنور افروختن آتش برد
آسمانش در ترازو داشتن میزان دهد
طبعش ازوهم و خیال و حفظ و فکرت نان نظم
نیک ورزد، پاک دارد، خوش پزد، ارزان دهد
نه چنان ارزان به یک باره که باشد رایگان
کان که نان شعرخواهد گندم احسان دهد
تا ز روی عقل باشد جاهل و بیدادگر
آنکه داد شهر آباد از ده ویران دهد
بدسگالت در دهی ویران به حالی زار باد
تا تو را دولت هزاران شهر آبادان دهد
هر سعادت که آسمان خویشانت را داد از درج
دان که فرزند عزیزت رابه صد چندان دهد
شمارهٔ ۱۰۵ - قسمت اولی است از قصیده ای ؛ و موجود از آن در بیان توحید است: پروردگار عالمیان است کردگارشمارهٔ ۱۰۷ - در موعظت و نصیحت و تحذیر از دنیا و تذکیر مرگ و تصدیق حشر و نشر گوید: عزیزا چند رنگارنگ این دور جهان بینی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرتضی باید که بعد از مصطفی فرمان دهد
تابدین در علم دارووار او درمان دهد
هوش مصنوعی: مرتضی باید پس از مصطفی رهبری کند تا به واسطهی علم خود در داروسازی بتواند درمانی ارائه دهد.
هرکه منبر جز علی را سازد او باشد چو آن
کس که مصحف را به دست کودک نادان دهد
هوش مصنوعی: هر کسی که به جز علی (علی بن ابیطالب) منبری بسازد، مثل کسی است که قرآن را به دست یک کودک نادان میدهد. این جمله به معنای آن است که در مورد دین و راهنماییهای معنوی، فقط افرادی که دانش و بصیرت کافی دارند، صلاحیت هدایت دیگران را دارند و دادن این مسئولیت به افراد ناآگاه، نتیجهای جز گمراهی نخواهد داشت.
هرکه دین آور بود در حق به حق پرور شود
هرکه دریا بر شود کشتی به کشتیبان دهد
هوش مصنوعی: هر شخصی که در راه دین و حقیقت قدم بردارد، تحت حمایت و پرورش الهی قرار میگیرد. همچنین، هر کس که در دشواریها و چالشها قرار گیرد، به منبع قدرت و هدایت دسترسی پیدا میکند.
ای که اندر دین علی را باز پس داری همی
این چنین رخصت بدستت دیو پردستان دهد
هوش مصنوعی: ای کسی که علی (ع) را در دین عقب نگه میداری، بدان که چنین رفتاری به تو رخصت میدهد که دیوان و اهل شرارت، به تو دست پیدا کنند.
من نگویم مرتضی را تو نمی دانی امام
که این زیادت بر تو بستن علم را نقصان دهد
هوش مصنوعی: من نمیگویم که تو مرتضی را نمیشناسی؛ اما باید بدانیم که دانستن این موضوع بر دانش تو نخواهد افزود.
مرتضی کز پیش بوبکر و عمر باشد به علم
کی روا داری که فرمان از پس «عقمان» دهد
هوش مصنوعی: مرتضی که از نظر علم در برابر ابو بکر و عمر قرار دارد، چگونه میتواند اجازه دهد که کسی از روی نادانی (عقمان) فرماندهی کند؟
یار اهل البیت حق باش و بدان غره مشو
گر به باطل یاری امروزت همی سلطان دهد
هوش مصنوعی: دوستدار اهل بیت حق باش و فریب نخور، حتی اگر امروز در یاری باطل به تو قدرت و سلطنتی داده شود.
یاری سلطان یک روزه ندارد قیمتی
یاری آن یاری است کان سلطان جاویدان دهد
هوش مصنوعی: کمک و یاری یک سلطان تنها در مدت کوتاهی ارزشمند نیست؛ بلکه یاری حقیقی و ارزشمند آن است که به سلطان جاویدان و پایدار ارائه شود.
گر همی دانی که نوشروان ز عدل ایوان فراشت
عدل کن تا در بهشت ایزد تو را ایوان دهد
هوش مصنوعی: اگر میدانی که نوشروان به خاطر عدل و انصافش به مقام و خوشبختی رسید، تو نیز کارهای نیکو را انجام بده تا خداوند در بهشت مقام والایی به تو عطا کند.
ظلم بر یزدان همی بندی روا داری چرا
ظلم تو یزدان کند عدل تو نوشروان دهد
هوش مصنوعی: چرا به خدایت ظلم میکنی؟ آیا ظلم تو موجب میشود که خدا هم با تو ظلم کند؟ در عوض، اگر عدالت را رعایت کنی، خداوند به تو پاداش نیک میدهد.
خیره بدها کردن و آنگاه بستن بر خدای
اینت نازیبا غروری کز هوی شیطان دهد
هوش مصنوعی: بدیها را میبینی و سپس بر خدایی که آنها را برنمیتابد، میخروشی. این کار، نشانهای ناپسند از غروری است که از نفسانیت شیطان سرچشمه میگیرد.
کمترازکبری چه باید بودکو گوید همی
راهها شیطان زند توفیقها یزدان دهد
هوش مصنوعی: کسی که از بزرگی و عظمت خداوند کمتر باشد، چه انتظار دارد؟ زیرا شیطان در میزند و خداوند راههای موفقیت را میگشاید.
گر به سامانی در ایمان پس مدان ایمان عطا
زانکه عشوه خویشتن را مرد بی سامان دهد
هوش مصنوعی: اگر ایمان تو به سامان است، نباید فکر کنی که این ایمان از طرف خداوند به تو داده شده است؛ زیرا مردی که بینظم و بیسامان است، ممکن است به خاطر زیباییاش دچار افسون و جذب شود.
خود به قول تو نشاید خواند مؤمن بنده را
چون بود مؤمن کسی کورا خدای ایمان دهد
هوش مصنوعی: اگر مؤمن واقعی هستی، نباید به حرفهای دیگران اهمیت بدهی. زیرا ایمان واقعی از سوی خدا به فردی داده میشود که لایق آن است، و نه به کسانی که فقط نقش مؤمن را بازی میکنند.
بنده را گوئی عطای داده بستاند خدای
تاش در دوزخ شراب درد بی پایان دهد
هوش مصنوعی: تو میگویی که خداوند به من عطایی بخشیده و این نعمت را از من میگیرد، اما در دوزخ عذاب بیپایانی به من خواهد داد.
مدخلی باشد که داده باز بستاند عطا
حق به ما حاشا و کلا گر عطا زین سان دهد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگرچه ممکن است در زندگی امکانات و نعمتهایی به ما داده شود، اما نمیتوانیم همچنین تصور کنیم که این بخششها و مواهب تنها به خاطر لایق بودن ما برای دریافت آنهاست. به عبارت دیگر، این نعمتها نه به خاطر شایستگی ما، بلکه به لطف و بخشش خداوند به ما داده میشود و نمیتوانیم فکر کنیم که این عطا به گونهای است که فقط برای ماست.
طاعت و عصیان بنده کی کند سود و زیان
چون نداند کش ملک توفیق یا خذلان دهد
هوش مصنوعی: بنده در پیروی یا نافرمانی خود هیچ گونه سود و زیانی ندارد، چرا که هیچ نمیداند که آیا قدرتی که او را یاری میکند، توفیق است یا اینکه در حال سرزنش و سقوط است.
دل همی سوزد به زاهد بر درین مذهب مرا
تاچرا در صومعه بیهوده مسکین جان دهد
هوش مصنوعی: دل من به زاهد میسوزد که چرا در این مذهب، بیدلیل و بیثمر، بر در صومعه جان میدهد.
ای برادر زین تعصب دور شو تا کردگار
روز حق ز ابر کرم کشت تو را باران دهد
هوش مصنوعی: ای برادر، از تعصب و پیشداوری دوری کن تا خداوند در روز حق، از رحمت و برکت خود به تو روزی دهد و تو را بهرهمند سازد.
تاکی اندر بغض حیدر هر زمان شیطان جهل
در سرای دل به ایوان تو شاد روان دهد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تا چه زمانی باید در دل خود نسبت به حیدر (علی علیهالسلام) بغض و کینه را نگهدارم، در حالی که شیطان جهل و نادانی در گوشه دل من شادی میکند و زندگی میکند. این به نوعی بیانگر تضاد میان حقیقت و نادانی است و به احساس درد و رنجی اشاره دارد که در اثر کینهورزی ایجاد میشود.
غصه جان است نادان را علی که اندر مثل
«درد جاهل علم باشد رنج خر پالان دهد»
هوش مصنوعی: غم و اندوه، روح نادان را میآزارد. چرا که در حقیقت، درد و مشکلاتی که یک جاهل تجربه میکند، همانند بار سنگینی است که بر دوش یک الاغ گذاشته میشود.
هرچه اندازی به دنیا بازیابی روز حشر
هرچه کاری در زمستان بربه تابستان دهد
هوش مصنوعی: هر چه در این دنیا انجام دهی، در روز قیامت نتیجه آن را خواهی دید. هر عملی که در فصل سرد انجام دهی، در زمان خوشی و تابستان اثر آن را میبینی.
هرزمان گوئی به سخره مهدیت را گو بیای
تا جهان را گاه عدل ارایش بستان دهد
هوش مصنوعی: هر لحظه به شوخی میگویی که مهدی (عج) بیاید تا جهان را به عدل و انصاف آراسته کند.
معتقد باید که حال مهدیش باور کند
مرد چون یعقوب کوتایوسفش هجران دهد
هوش مصنوعی: انسان باید به این باور برسد که مانند یعقوب که به خاطر دوری از یوسفش دلتنگی میکشید، در دورانی که مهدی غایب است، باید صبر و ایمان داشته باشد.
هرکه دارد حب مهدی را ند در مهدی رسید
مالش فرعونیان هم موسی عمران دهد
هوش مصنوعی: هر کس که محبت مهدی را در دل داشته باشد، در روز قیامت به مهدی خواهد رسید و مال و ثروت او مانند ثروت فرعونیان به موسی، به او داده خواهد شد.
نرم گردن باش حق را تا میان ما و تو
شاخ ایمان سایه بخشد باغ دین ریحان دهد
هوش مصنوعی: به آرامی و با تواضع به حق توجه کن تا رابطهای میان ما و تو شکل بگیرد که سبب سایهافکندن ایمان بر زندگیمان شود و مانند باغی که گلهای خوشبویی میدهد، دین نیز به ما زیبایی و طراوت بخشد.
در سؤال من ترش روئی مکن که اندر بهار
گل جواب عندلیب از باغها خندان دهد
هوش مصنوعی: در جواب سؤالات من با اخم و ترشرویی برخورد نکن، زیرا در فصل بهار، گلها به پرنده خوشصدا پاسخ خندان و شادی میدهند.
گفت سلمان مصطفی راکه ایزد اندر عهد تو
مرتضی را چون رسولان معجزالوان دهد
هوش مصنوعی: سلمان به پیامبر میگوید که خدا در زمان تو، علی را همانند دیگر پیامبران با معجزات رنگارنگ و خارقالعادهای مخصوص کرده است.
گه چو آدم در بهشت حضرتت معصوم وار
مالش ابلیس کفر از عیبها عریان دهد
هوش مصنوعی: هر زمانی مانند آدم در بهشت، معصوم و بیگناه، ابلیس با کفر و عیبهایش را به وضوح نمایان میکند.
گه چو نوح از کشتی عصمت به تیغ آب رنگ
دشمنان را هم ز خون دشمنان طوفان دهد
هوش مصنوعی: گاهی مانند نوح، با کشتی نجات خود در برابر طوفانی از دشمنان قرار میگیریم و با قدرتی از خون دشمنان بر آنها غلبه میکنیم.
گه چو ابراهیم فرزند هوی را پیش عقل
از برای قرب ایزد فتوی قربان دهد
هوش مصنوعی: گاه کسی مانند ابراهیم نترسیده و آزاداندیشی را از خواستههای نفسانی خود جدا کرده و به عقل خود توجه میکند، به طوری که حاضر است برای نزدیکی به خداوند، جان و دلش را فدای حقیقت کند.
گه چو خضر از ظلمت دنیا به اهل شرع و دین
علمهای سودمندش چشمه حیوان دهد
هوش مصنوعی: گاهی مانند خضر، که در تاریکیهای این دنیا راه را به اهل علم و دین نشان میدهد، میتواند دانشهای مفیدی به آنها عطا کند و به آنها زندگی دوباره بخشد.
گاه چون موسی به صف جنگ فرعونان کفر
مر نهنگ آهنین را قوت ثعبان دهد
هوش مصنوعی: گاهی همچون موسی در برابر زورگویان کافر، قدرتی به موجودی شگفتانگیز مانند نهنگ آهنین میدهد که توان آن به مانند نیروی افعی باشد.
گه چو عیسی در دیار روم رهبانان جهل
مردگان شبهه را جان از دم برهان دهد
هوش مصنوعی: گاه مانند عیسی در سرزمین روم، روحانیون نادانی که خود را به خواب زدهاند، با کلام خود جان مردگان را از پیلهی شک و تردید نجات خواهند داد.
گه سلیمان وار بر مرغان و دیوان حسد
در صفا از خاتم عهد و وفا فرمان دهد
هوش مصنوعی: گاهی مانند سلیمان بر پرندگان و دیوان حکومت میکند و در صفا و آرامش، از نشان وفا و عهد خود فرمان میدهد.
گه چو یوسف در چه گیتی ز رغم گرگ حرص
ازپی اسلام تن در خدمت اخوان دهد
هوش مصنوعی: گاهی مانند یوسف در میان دنیا، در حالی که به خاطر حرص و طمع در پی مقام و مال است، باید به خدمت برادران و دوستانتان بپردازید.
گه چو یونس از عبادتها ز پیش کردگار
روح را در بطن حوت بحر تن زندان دهد
هوش مصنوعی: انسان گاهی مانند یونس نبی، از عبادت و ارتباط با خدا دور میشود و مانند او در دل دریا، در شرایط سخت و دشواری قرار میگیرد که روحش در قید و بند است.
همچو سلمان گو فضیلتهای میرمؤمنین
تا جهاندارت درج چون بوذر و سلمان دهد
هوش مصنوعی: مثل سلمان، فضائل میرمؤمنین را بگو تا جهاندارانی چون بوذر و سلمان به تو ارزانی دارند.
آن امام نص معصوم آنکه زیرساق عرش
بوسه بر تعلین قدر او همی کیوان دهد
هوش مصنوعی: امام معصومی که در زیر سایهی عرش قرار دارد و بر مقام و فضیلت او آفرین گفتن میکند، نشاندهندهی عظمت و والایی اوست.
حامل تنزیل قرآن حافظ شرع رسول
کش به فضل اندر گوائی آیت قرآن دهد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی که حامل وحی قرآن و حافظ احکام پیامبر است، به واسطه لطف و فضل خداوند، قادر است تا آیات قرآن را به دیگران منتقل کند و آنها را درک نماید.
درسخا و فضل و فرهنگ و شجاعت چون علی
کو سواری کاسب جدو جهد را جولان دهد
هوش مصنوعی: در سخاوت، فضیلت، فرهنگ و شجاعت، آیا کسی مانند علی وجود دارد که از تلاش و کوششی که در کارش دارد، بهرهبرداری کند و در میدان زندگی پیشرفت کند؟
علم گوید، زهد ورزد، سرپذیرد، سرنهد
تیغ بخشد درقه پاشد جان فشاند، نان دهد
هوش مصنوعی: علم میگوید که باید اهمیت بیشتری به زهد و پرهیزگاری بدهیم، اما در عین حال نشان میدهد که با عشق و فداکاری، مانند انسانی که با کمالات و صفات نیکو شناخته میشود، باید در برابر چالشها ایستاد و حتی جان را هم فدای آرزوها و اهدافی بزرگتر کرد. در نهایت، علم آموختههایی به ما میدهد که میتوانیم با آنها زندگی معناداری داشته باشیم.
ای قوامی شعر رنگین از بهار طبع تو است
نقش زیبا راچنین چشم از نگارستان دهد
هوش مصنوعی: شعر زیبای تو به مانند رنگهای بهار است و هنری که در آن به کار رفته، چشمان ما را به تماشای نگارستان میکشاند.
آفرین برطبع خوبت کز صدفهای خرد
همچو بحر علم فخرالدین گهر آسان دهد
هوش مصنوعی: ستایش میکنم طبع نیکوتر از تو را که مانند دریای علم فخرالدین، به راحتی از صدفهای کوچک جواهرات با ارزشی میدهد.
صدر عالی قدر فخرالدین که گاه مرتبه
رشوت جاه رفیعش گنبد گردان دهد
هوش مصنوعی: فخرالدین که در جایگاه والایی قرار دارد، ممکن است در مواقعی به خاطر مقام بلندش، مانند گنبدی بر روی زمین متغیر باشد.
مفخر سادات هفت اقلیم شمس الدین که شمس
نامه اقبال او رابوسه برعنوان دهد
هوش مصنوعی: شمس الدین، که از بزرگترین شخصیتها و افتخارات خانوادههای سادات در هفت اقلیم است، به قدری بزرگوار و مهم است که نامه اقبال به او، در واقع نشانهای از ارادت و احترام به مقام او به شمار میآید.
یافت تشریفی ز همنامیش در تدویر شمس
جمله اجرام فلک را روشنائی زان دهد
هوش مصنوعی: به دلیل نامشخص بودن شناسایی، احترام خاصی از همنامیاش به دست آورد و در نتیجه، خورشید تمامی اجسام آسمانی را نور میبخشد.
سیدی صدری بزرگی سروری نیک اختری
کو زباد نعل اسب افلاک را دوران دهد
هوش مصنوعی: شخص بزرگواری از خاندان رفیع و بلند مرتبهای است که با ویژگیهای نیکو و طالع خوش به دنیا آمده و قادر است بر گرداندن زنجیرههای آسمان را با نعل اسب خود به حرکت درآورد.
دولتش را بی وفائی حیلت حاسد کند
بوستان را بینوائی باد مهریگان دهد
هوش مصنوعی: دولت و ثروت او به خاطر بیوفایی و ترفند حسودان از بین میرود، همانطور که باغ و بوستان با وزش باد خشک و بیحس میشود.
هرکه غمگین خواهدش بی شک هم او غمگین شود
هرکه کاری بد کند لابد هم او تاوان دهد
هوش مصنوعی: هرکس که خواهان اندوه باشد، حتماً خود را در غم فرو خواهد برد. و هر کسی که کار نادرستی انجام دهد، بیتردید باید عواقب آن را بپذیرد.
هست حضرتها بسی لیکن شرف اینجا بود
هست دریاها بسی لیکن گهر عمان دهد
هوش مصنوعی: درگاههای زیادی وجود دارد، اما افتخار در اینجا است. دریاهای زیادی هست، اما مروارید عمان در اینجا پیدا میشود.
ای که چوگان مرادت را زمین گوئی شود
وای که گوی دولتت را آسمان چوگان دهد
هوش مصنوعی: تو که آرزوهایت را بر زمین میگذاری، وای بر تو که خوشبختیات را آسمان به تو عطا میکند.
در خم چوگان جاهت گرچه گوی است آسمان
باش تا چون گوی و چوگان دولتت میدان دهد
هوش مصنوعی: در موقعیت های سخت و دشوار، باید بلندپرواز و بزرگ فکر کنی. اگر به این شکل باشی، شرایط به گونه ای پیش می آید که به تو فرصت و میدان عمل بیشتری میدهد.
چرخ را گیتی ز پیش تیر عزمت روز و شب
لاژوردین جوشن و پیروزه گون خفتان دهد
هوش مصنوعی: سرنوشت و تقدیر آدمی مانند چرخ زندگی است که در روز و شب به پیش میرود، و مانند زرهای رنگین، زندگی را زیبا و ارزشمند میکند.
میغ را گردون به جنگ خصمت از باران وبرف
تیغ زراندود و تیر سیمگون پیکان دهد
هوش مصنوعی: ابرها در آسمان به نبرد با دشمن تو میآیند و از باران و برف، سلاحهایی طلایی و نقرهای بهعنوان تیر و نیزه به سمت تو پرتاب میکنند.
از غرائب زان بیان مدح تو شاعرکند
کز عجائب خودنشان بحر بازرگان دهد
هوش مصنوعی: شاعر از عجیبی که در وصف تو میگوید، میتواند نشان دهد که دریا چه نعمتهایی برای بازرگان دارد.
کشت دشمن را جهان زان توبری ء الساحه ای
شربتش را رنج تن گر چرخ و گر ارکان دهد
هوش مصنوعی: دشمن را در عالم به خاطر تو از پا در میآورند، هر چند که نوشیدن شربت تو برای تنم رنج آور باشد، حتی اگر این کار با چرخ یا ارکان عالم باشد.
رنجه دل کردت عدو تا جان او رنجور شد
این قدر داند که چون مهمان خورد مهمان دهد
هوش مصنوعی: دشمن به دل تو زحمت داده تا جانی که رنجور شده است. او به خوبی میداند که وقتی مهمان را میخورد، باید از او پذیرایی کند.
نعمت بدخواه ناپاینده زان شد کایدری است
بی مدد باشد بلی نرگس که نرگسدان دهد
هوش مصنوعی: نعمتهای بدخواه نمیپاید، زیرا مانند گیاهی است که بدون حمایت نمیتواند بماند. بله، نرگس نیز تنها در صورتی رشد میکند که از خاک و نور کافی برخوردار باشد.
دولتی داری خدائی همچنین پاینده باد
دون ازآن که اینجا فلان را از هوس بهمان دهد
هوش مصنوعی: تو حکومتی همچون خداوند داری، پایندگیات محفوظ باد، زیرا که اینجا هر چیزی از هوسها به دیگران داده میشود.
بخشش مخلوق کی چون خلعت خالق بود
همچنان بی حس که او تنگان به باتنگان دهد
هوش مصنوعی: بخشش و عطای مخلوق نمیتواند به اندازه بخشش و عطای خالق باشد؛ زیرا عطای خالق مانند لباس فاخر و زیباست و به تن کسی که به او نیاز دارد، میرسد.
هرکه این خدمت به دیگر خدمتی بدهد بود
همچنان بی حس که او تنگان به باتنگان دهد
هوش مصنوعی: هر کس که در انجام خدمت برای دیگران کوشا باشد، همچنان بیاحساس میماند چون کسانی که در تنگنا به دیگرانی که در تنگنا هستند کمک میکنند.
صدر چون تو مادر ملت نه از بطن آورد
شیر مقبل دایه دولت نه از پستان دهد
هوش مصنوعی: صدر همانند مادری برای ملت است، که نه تنها از شیر خود، بلکه از نعمتهای دولت نیز بهرهمند میشود و از آنها تغذیه میکند.
مصطفی خلقی به خلقت مرتضی واری به شکل
چون صدف یک رنگ باشد در همه یکسان دهد
هوش مصنوعی: مصطفی (پیامبر اسلام) از نظر خلق و خوی و ویژگیها شبیه به مرتضی (علی) است، به گونهای که مانند یک صدف، همه چیز در او یکدست و یکسان به نظر میرسد.
هم رئیس شیعتی هم سید سادات عصر
دولت از جاهت همی سرمایه اعیان دهد
هوش مصنوعی: این بیت به شخصیت و مقام والای فردی اشاره دارد که هم از نظر دینی و هم از نظر اجتماعی در جایگاه مهمی قرار دارد و در دوران حکومت خود، امکانات و ثروتهایی را برای دیگران به ارمغان میآورد. در واقع، آن شخص هم رهبری مذهبی دارد و هم از نسل سادات است، و در زمان خود به دیگران رونق و رفاه میبخشد.
هم سیادت هم ریاست هم سیاست زیبدت
این چنین فضل و شرف حنان دهد منان دهد
هوش مصنوعی: تو هم خاندانداری، هم ریاستداری و هم سیاستمداری؛ این ویژگیها به تو برازنده است. این نعمت و مایهی شرف را خداوند به تو عطا کرده است.
ای که اندر ری صبای سایه اقبال تو
رازیان را چون درختان خلعت نیسان دهد
هوش مصنوعی: ای که در ری، صبای خوشبختی و سایه تو، رازها را همچون درختان بهار به زیباترین شکل زینت میبخشد.
تو محمد نسبتی آمد قوامی تا ز خود
دایه احسانت او را پایه حسان دهد
هوش مصنوعی: تو از نژاد محمدی، که به اصلاح و قوام معروف است، به دنیا آمدهای. از خودت، مهربانی و محبت را به دیگران میرسانی تا آنها نیز از این خوبیها بهرهمند شوند.
شاعران آیند هر وقتی قوامی گه گهی
دردسر گر کم دهد چاکر نه از عصیان دهد
هوش مصنوعی: شاعران در هر زمانی در حال آمد و رفت هستند و هر بار که به ما میرسند، گاهی مشکلاتی به وجود میآید. اگر کمک و حمایت کمتری از ما ببینند، دلیل بر سرکشی و نافرمانی آنها نیست.
آنکه شیر آرد ز بیشه پای او سنگی بود
آن سبک دستی کند کو گربه از انبان دهد
هوش مصنوعی: کسی که از جنگل شیر میگیرد، میتواند با پای خود سنگی را بشکند. شخصی که در کار خود مهارت زیادی دارد، مانند گربهای است که از کیسهای بهره میبرد.
شاعر نان پز بجز من کیست کو ممدوح را
از معانی گندم آرد وز عبارت نان دهد
هوش مصنوعی: شاعر میگوید که هیچکس جز او نمیتواند ممدوح را از معانی گندم تغذیه کند و با واژهها او را سیر نماید. این نشاندهندهی توانایی و قدرت شاعر است که میتواند با کلمات مثل نان، احساسات و معانی را به دیگران منتقل کند.
حکمتش سرمایه باشد دولتش یاری کند
فکرتش مزدور بخشد خاطرش دو کان دهد
هوش مصنوعی: اگر حکمت او سرمایه باشد، دولت به او یاری خواهد رساند. اگر فکر او در کار باشد، دلش را آرام میکند و از این راه به او نعمتهای زیادی میدهد.
ماه چون سنگی شود مهتاب از اوویزان چو آرد
که آسیابان سپهر از عقربش قبان دهد
هوش مصنوعی: وقتی که ماه به شب تبدیل میشود، نور مهتاب هم به گونهای میافتد که گویی سنگی از آسمان آویزان شده است. پس این آسیابان آسمان از برج عقرب، کار خود را شروع میکند.
آفتایش در تنور افروختن آتش برد
آسمانش در ترازو داشتن میزان دهد
هوش مصنوعی: خورشید را در تنور آتش زدن، آتش را به آسمانش میبرد و آن را با ترازوی سنجش اندازهگیری میکند.
طبعش ازوهم و خیال و حفظ و فکرت نان نظم
نیک ورزد، پاک دارد، خوش پزد، ارزان دهد
هوش مصنوعی: فطرت او به دلیل تفکر، خیال و حافظهاش نیکی و نظم را به شکل خوبی پرورش میدهد. او این ویژگیها را به خوبی حفظ میکند، آنها را به زیبایی ارائه میدهد و با هزینهای کم به دیگران میدهد.
نه چنان ارزان به یک باره که باشد رایگان
کان که نان شعرخواهد گندم احسان دهد
هوش مصنوعی: این شعر به این موضوع اشاره دارد که هیچ چیز با ارزانی و بیزحمت به دست نمیآید. انسانی که به دنبال شاعر بودن و نان شعر خوردن است، باید تلاش و زحمت بکشد و از منابع حقیقی و مناسب بهرهمند شود. در واقع، نمیتوان انتظار داشت که چیزی بدون زحمت و پرداخت بها به دست بیاید.
تا ز روی عقل باشد جاهل و بیدادگر
آنکه داد شهر آباد از ده ویران دهد
هوش مصنوعی: اگر کسی به عقل خود تکیه نکند، و در عین حال بیخبر و ظلمکننده باشد، او حق دارد که آبادی مدنیت را از ویرانی دهکدهها بگیرد.
بدسگالت در دهی ویران به حالی زار باد
تا تو را دولت هزاران شهر آبادان دهد
هوش مصنوعی: در یک دهکده خرابه، تو با حالتی اندوهناک به سر میبری. امیدوارم روزی به تو نعمتی برسد که زندگیات را دگرگون کند و تو را به شهری آباد و پر prosperity ببرد.
هر سعادت که آسمان خویشانت را داد از درج
دان که فرزند عزیزت رابه صد چندان دهد
هوش مصنوعی: هر خوشبختی که آسمان به شما داده، بدانید که فرزندتان را به مراتب بیشتر از آن عطا خواهد کرد.

قوامی رازی