گنجور

شمارهٔ ۱

بتی بروی چو لاله شکفته بر دیبا
تنم اسیر بلا کرد و دل اسیر هوا
دلم بصحبت او همچو پشت او شده راست
تنم ز فرقت او همچو زلف اوست دو تا
بدست دارد تیر و بغمزه دارد تیر
ز دست کرده رها و ز غمره کرده رها
ز غمزه زد بنشانه ز دست زد بدلم
نه آن ز دست خطا شد نه این ز غمزه خطا
ز تیر غمزه ولی را کند هماره عذاب
ز تیر دست عدو را دهد همیشه جزا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بتی بروی چو لاله شکفته بر دیبا
تنم اسیر بلا کرد و دل اسیر هوا
هوش مصنوعی: چهره‌ات مانند لاله‌ای است که در پارچه‌ای زیبا شکفته شده و زیبایی‌ات باعث شده که وجودم زیر بار مشکلات و سختی‌ها گرفتار شود و دلم نیز در پی آرزوها و خواسته‌ها اسیر باشد.
دلم بصحبت او همچو پشت او شده راست
تنم ز فرقت او همچو زلف اوست دو تا
هوش مصنوعی: دل من با صحبت او به روز آمده و راست شده است؛ ولی بدنم از جدایی او به دو نیم مانند زلف او شده است.
بدست دارد تیر و بغمزه دارد تیر
ز دست کرده رها و ز غمره کرده رها
هوش مصنوعی: کسی که به خوبی می‌تواند تیر را به دست بگیرد و با ناز و غمزه آن را رها کند، هم از دست خود رها شده است و هم از غم و اندوه رها گشته.
ز غمزه زد بنشانه ز دست زد بدلم
نه آن ز دست خطا شد نه این ز غمزه خطا
هوش مصنوعی: چشمک زدن عشق باعث شد که دلم به درد بیفتد. نه از اشتباهی که خودم کرده‌ام، نه از گناهی که در این چشمک نهفته است.
ز تیر غمزه ولی را کند هماره عذاب
ز تیر دست عدو را دهد همیشه جزا
هوش مصنوعی: غمزه و نگاه زیبا در پیامی همیشه عذاب‌آور است، اما تیر و زرنگی دشمن همواره پاسخ و جزای خود را به همراه دارد.