گنجور

شمارهٔ ۱

بتی بروی چو لاله شکفته بر دیبا
تنم اسیر بلا کرد و دل اسیر هوا
دلم بصحبت او همچو پشت او شده راست
تنم ز فرقت او همچو زلف اوست دو تا
بدست دارد تیر و بغمزه دارد تیر
ز دست کرده رها و ز غمره کرده رها
ز غمزه زد بنشانه ز دست زد بدلم
نه آن ز دست خطا شد نه این ز غمزه خطا
ز تیر غمزه ولی را کند هماره عذاب
ز تیر دست عدو را دهد همیشه جزا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.