شمارهٔ ۶۵۵
تو مرهم دل ریشی و راحت جانی
دوای درد دل بیدلان نکو دانی
کمال حسن ترا گر بصد زبان گویم
بحسن و لطف و ملاحت هزار چندانی
در آن زمان که براندازی از جمال نقاب
نصیب جان و خرد حیرتست و حیرانی
بگوش جمله جهان ذکر خویشتن شنوی
بصد هزار زبان مدح خویشتن خوانی
تبسم تو دلم را بسوخت و گریان ساخت
ترا طراوت بادا! که نار خندانی
توان شنید، اگر عاشقی، بگوش روان
میان مجلس رندان خروش سبحانی
هزار جان و دل قاسمی فدای تو باد!
که شمع مجلس انسی و نور اعیانی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو مرهم دل ریشی و راحت جانی
دوای درد دل بیدلان نکو دانی
هوش مصنوعی: تو تسکیندهنده دلهای شکستهای و آرامشبخش جانها، تو داروی درد دلهای پریشان را به خوبی میشناسی.
کمال حسن ترا گر بصد زبان گویم
بحسن و لطف و ملاحت هزار چندانی
هوش مصنوعی: زیبایی کامل تو را اگر با صد زبان توصیف کنم، باز هم از لطف و ملاحت تو کم نخواهد شد و هرگز نمیتوانم زیباییات را به درستی بیان کنم.
در آن زمان که براندازی از جمال نقاب
نصیب جان و خرد حیرتست و حیرانی
هوش مصنوعی: در زمانی که زیبایی و ظاهر شگفتانگیز، روح و عقل را به حیرت و بیخبری میکشاند.
بگوش جمله جهان ذکر خویشتن شنوی
بصد هزار زبان مدح خویشتن خوانی
هوش مصنوعی: به گوش تمام مردم جهان، یاد خودت را بشنو و با صدها زبان، ستایش خود را بخوان.
تبسم تو دلم را بسوخت و گریان ساخت
ترا طراوت بادا! که نار خندانی
هوش مصنوعی: لبخند تو باعث شد که قلبم بسوزد و اشکهایم بریزد. باشد که نسیم، تو را شاداب کند، زیرا تو مانند آتش شادی هستی.
توان شنید، اگر عاشقی، بگوش روان
میان مجلس رندان خروش سبحانی
هوش مصنوعی: اگر عاشق واقعی باشی، میتوانی نغمههای زیبا و دلنواز را در جمع دوستان و رندان بشنوی و از آن لذت ببری.
هزار جان و دل قاسمی فدای تو باد!
که شمع مجلس انسی و نور اعیانی
هوش مصنوعی: هزاران جان و دل من فدای تو باشد! چرا که تو روشنایی و زیبایی مجلس ها و جشن ها هستی.