شمارهٔ ۴۱۰
رندیم و عاشقیم و جهان سوز و جامه چاک
با دولت غم تو ز فکر جهان چه باک؟
بی باک می رود دل ما در ره فنا
چون شوق غالبست، چه اندیشه از هلاک؟
جان مست حیرتست، که حسنیست دلفریب
دل غرق مستیست، که عشقیست خشمناک
صد لاله زار عشق ز خاکسترم دمید
تا سوختم ز آتش سودای یار پاک
بعد از وفات من چو بخاکم گذر کنی
بیرون کنم بهجر تو سر از درون خاک
مستان جام عشق تو بودند عقل و دین
زان پیشتر که باده و انگور بود و تاک
قاسم ببوی مهر تو زنده است در جهان
یا غایة الامانی، یا مهجتی فداک »!
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رندیم و عاشقیم و جهان سوز و جامه چاک
با دولت غم تو ز فکر جهان چه باک؟
هوش مصنوعی: ما رند و عاشق هستیم و دلسوختهایم، و با اینکه دنیا در آتش است، و جامهام چاکچاک شده، اما از فکر جهان و مشکلات آن برای نداشتهام غمی نیست.
بی باک می رود دل ما در ره فنا
چون شوق غالبست، چه اندیشه از هلاک؟
هوش مصنوعی: دل ما بیپروا و شجاعانه در مسیر فنا حرکت میکند، زیرا شوق و اشتیاق بر ما تسلط دارد. پس چه جای نگرانی از نابودی و هلاکت؟
جان مست حیرتست، که حسنیست دلفریب
دل غرق مستیست، که عشقیست خشمناک
هوش مصنوعی: روح من در حالت حیرت است؛ زیبایی دلربایی وجود دارد و دل در شادی عمیق غوطهور است، زیرا عشقی وجود دارد که خشمگین است.
صد لاله زار عشق ز خاکسترم دمید
تا سوختم ز آتش سودای یار پاک
هوش مصنوعی: عشق به من زندگی تازهای بخشید و مانند گلهای لالهای که از خاک به رویش میآیند، از دل خاکستریام جوانه زد. اما در عین حال، این عشق آنقدر سوزاننده بود که مرا به آتش عشق معشوق از پا درآورد.
بعد از وفات من چو بخاکم گذر کنی
بیرون کنم بهجر تو سر از درون خاک
هوش مصنوعی: بعد از مرگم، اگر بر خاکم بگذری، از درون خاک با یاد تو، سر بیرون میآورم.
مستان جام عشق تو بودند عقل و دین
زان پیشتر که باده و انگور بود و تاک
هوش مصنوعی: عاشقان و مستان، در عشق تو دیوانه و مجنون شده بودند، حتی قبل از آنکه شراب و انگور و تاک وجود داشته باشند.
قاسم ببوی مهر تو زنده است در جهان
یا غایة الامانی، یا مهجتی فداک »!
هوش مصنوعی: قاسم به خاطر بوی محبت تو در دنیا زنده است، یا این زندگی نهایت آرزوهاست، یا اینکه جانش را به خاطر تو فدای میکند.

قاسم انوار