بخش ۱۵ - در کوچ کردن کمخا و اسبها را طلب داشتن
کمیتی در آورد کمخا دلیر
زوالای بادصبائی بزیر
مطبق براسبی زخسقی نشست
که جزوی نبد سرخ خنگی بدست
یکی تافته از برای کتل
نهادند داغ اتو بر کفل
مجرح بدش اختجی با دوال
که همراه گردد بوقت رحال
دگر بقچه برابرش صندلی
نشسته همی کرد تخت ملی
مدول یکی اطلس بانژاد
برآمد بگلگون والا چو باد
مقرر شدانکه بهر روی بر
که باشد الاغ خودش زآستر
نبودش یکی خام شوره نورد
ببارش ببستند هم در نورد
یک صوفک و خاصک دلپذیر
در آن خیل و امانده بی بارگیر
مگر جقه بود آنجا حکم
بگفتا روند این دو بر پشت هم
بدادند خانشاهی آنکوست خاص
زخود رنگ یک بارگیریش خاص
بر آن بر نهادند از آن پس بخیل
که همجنس گیرد بهمجنس میل
ولی زردک قاری بینوا
بدش کاسری پاره وان در ملا
زبانگ قصاره بکرباس راست
چو در جنگ از اسبها شیهه خاست
برون برد بار و بنه جامه خواب
بزد چارشب خیمه بی طناب
منادی زن چرخ قز بانگ زد
که ای رختها زانکه عینید وزد؟
زسلطان کمخا چنانست جار
کزین قیتل آنکس که جوید فرار
و یا دارد امروز پوشیده رو
نیاویزمش بر سر چارسو
بخش ۱۴ - گفتار در بیان انکه اینمعارضه و این داوری در چه فصل بود: بوقت بهاری بد این گفتگوبخش ۱۶ - خواب دیدن جامه خواب و تعبیر آن: شبی دید ناگه لحافی به خواب
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کمیتی در آورد کمخا دلیر
زوالای بادصبائی بزیر
هوش مصنوعی: شجاعت و قدرت مردی را نشان میدهد که در برابر باد شدید و ناگهانی ایستادگی میکند و از چالشها نمیترسد. این شخص در حین برخورد با دشواریها، از خود استقامت و دلاوری نشان میدهد.
مطبق براسبی زخسقی نشست
که جزوی نبد سرخ خنگی بدست
هوش مصنوعی: شخصی بر روی اسبی از جنس زغالی نشسته است که هیچ نشانی از سرخ و زیبایی ندارد.
یکی تافته از برای کتل
نهادند داغ اتو بر کفل
هوش مصنوعی: افرادی تلاش کردند تا بر روی کمر یکی از آنها نشانهای را قرار دهند و او را متمایز کنند.
مجرح بدش اختجی با دوال
که همراه گردد بوقت رحال
هوش مصنوعی: اگر کسی به عیب و نقصی دچار شود، باید از دوستان و همراهان خود که باعث تسلی و تسکین او میشوند، بهرهمند گردد.
دگر بقچه برابرش صندلی
نشسته همی کرد تخت ملی
هوش مصنوعی: در کنار او، دگربار بقچهای گذاشته شده و به آن صندلیای تکیه دادهام که حکایت از جایگاه رفیع و باشکوهی دارد.
مدول یکی اطلس بانژاد
برآمد بگلگون والا چو باد
هوش مصنوعی: چهرهای مانند آسمان پیدا شد که همچون گلی سرخ و با شکوه به وجود آمد، مانند بادی که در فضا میوزد.
مقرر شدانکه بهر روی بر
که باشد الاغ خودش زآستر
هوش مصنوعی: براساس این اتفاق، هر کس باید به وضعیتی که در آن قرار دارد توجه کند و به یاد داشته باشد که نتیجه نهایی به خود او بستگی دارد. هر کسی به نوعی مسئول کارهای خودش است.
نبودش یکی خام شوره نورد
ببارش ببستند هم در نورد
هوش مصنوعی: یکی از کسانی که نادان و بیخبر بود، به دلیل وجود او و شوری که به دل داشت، هیچ کس به او اهمیت نداد و او را کنار گذاشتند.
یک صوفک و خاصک دلپذیر
در آن خیل و امانده بی بارگیر
هوش مصنوعی: در میان جمعی پر تعدد و شلوغ، یک عارف و انسان وارسته وجود دارد که به خاطر صفای دلش، واقعا دلپسند و زیباست، حتی اگر به نظر برسد که بار و تکلیف خاصی بر دوش ندارد.
مگر جقه بود آنجا حکم
بگفتا روند این دو بر پشت هم
هوش مصنوعی: آیا آنجا فرمانی وجود داشت که به آن دو گفت بروید و روی هم سوار شوید؟
بدادند خانشاهی آنکوست خاص
زخود رنگ یک بارگیریش خاص
هوش مصنوعی: به کسی که مقام و قدرتی دارد، یک بار خاص دادهاند که نشان از خصوصیات ویژه اوست، و این مقام از خود اوست که به دست آورده.
بر آن بر نهادند از آن پس بخیل
که همجنس گیرد بهمجنس میل
هوش مصنوعی: پس از آنکه بر روی آن موضوع تأکید کردند، آدمهای بخیل تمایل دارند که با همنوعان خود ارتباط برقرار کنند.
ولی زردک قاری بینوا
بدش کاسری پاره وان در ملا
هوش مصنوعی: قاری زردک بیچاره را ببین که چگونه در میان جمع به او بیاحترامی میشود و او پارهای از عذاب را تحمل میکند.
زبانگ قصاره بکرباس راست
چو در جنگ از اسبها شیهه خاست
هوش مصنوعی: زبان کوتاه و به دور از زیادهگویی است، همانطور که در میدان جنگ، هنگامی که اسبها نعره میزنند، پیام روشن و واضحی منتقل میشود.
برون برد بار و بنه جامه خواب
بزد چارشب خیمه بی طناب
هوش مصنوعی: بار و وسایل را بیرون ببرید و لباس خواب را بر روی چهار شب از خیمه آویزان کنید بدون اینکه به طناب نیاز باشد.
منادی زن چرخ قز بانگ زد
که ای رختها زانکه عینید وزد؟
هوش مصنوعی: زنی در بالای دامن چرخ، صدایی بلند میکند و میگوید: «ای لباسها، از کجا آمدید؟ شما عین واقعیت هستید و از کجا به اینجا رسیدهاید؟»
زسلطان کمخا چنانست جار
کزین قیتل آنکس که جوید فرار
هوش مصنوعی: از سلطان بیخبر خبر توطئهای در راه است؛ آنکس که در این فتنه به دنبال فرار باشد، در خطر است.
و یا دارد امروز پوشیده رو
نیاویزمش بر سر چارسو
هوش مصنوعی: امروز میخواهم کسی را که چهرهاش پنهان است، به مرکز شهر ببرم.