گنجور

شمارهٔ ۸۱

در بند تو چشم از دو جهان دوخته ای هست
هشدار که شهباز تو آموخته ای هست
افغان مرا بیهشی ساخته ای نیست
در زمزمه ای بوی جگر سوخته ای هست
در دیده ز رخ پرده برانداخته ای نیست
در سینه دو صد عربده اندوخته ای هست
زانسوی به میدان وفا تاخته ای نیست
زین سو هوس جانسپری توخته ای هست
در راه ثوابش قد افراخته ای نیست
در بزم عتابش رخ افروخته ای هست
در تاب مرو غالب اگر بیهده گردد
در کوی تو گویی سگ پاسوخته ای هست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.