گنجور

شمارهٔ ۶۲ - نامة ولیعهد مبرور به سلطان روم

الحمدالله الذی اید الحق و شیدالدین والف بین قلوب المسلمین و لو انفقنا ما فی الارض جمیعا و اجتمعت الجن و الانس و لوکان بعضهم لبعض ظهیرا لم تالف قلوبهم و لم تکشف کروبهم لکن الله الف بین قلوبهم و سهل صعب خطوبهم انه عزیز حکیم و بعباده روف رحیم.

پاکا، ملکا، ملک جان ها آن تست و جمله دلها بفرمان تو.

سر پادشاهان گردن فراز
به درگاه تو بر زمین نیاز

پادشاهی ترا سزاست که شهنشاهانت بنده اند و خداوندانت پرستنده. صلح و جنگ شهریاران و نام و ننگ تاجداران و قبض و بسط ممالک و امن و خوف مسالک جمله در دست قدرت تست و مسبوق مشیت تو.

لک الحمد علی ما اولیت من نعمک و اسبغت من کرمک و نشرت من رافتک و بشرت من رحمتک والصلواه علی نبیک و ولیک و اصحابه و اعقابه والسلام.

اما بعد بر پیشگاه اعتاب مستطاب اعلی، جناب عرش مآب، قدس نصاب، قدرت و شوکت انتساب، ملک خدای عدل فزای، حکمروای ظلم زدای، شهریار کشورستان، شاهنشاه شاه نشان، آفتاب ملک و دولت، آسمان باس و صولت معزالدوله والدین، مجن الاسلام والمسلمین، سلطان البرین و خاقان البحرین، خداوند بخت و تخت و افسر، عم اعظم اکرم افخم تاجور، سلطان محمود خان، لازالت عماد دولته عالیه و اعلام شوکته سامیه معروض و مرفوع میدارد که دیرگاهی بود که این مخلص خالص الفواد را دیده امید و امل بمفاوضات آن حضرت گردون محل، روشنائی نیافته و آفتاب الطاف عم تاجدار، بر ساحت احوال مخالصت شعار نتافته، راه آمد و شد عرایض و مفاوضات بکلی مسدود بود و از هیچ باب طریف نجاح و سبیل تفحتی مشهود نمیشد. ازین رهگذر خاطر ارادت ذخایر زایدالوصف آشفته بود و غنچه دل عقیدت منزل به هیچ باد صبا و نسیم سحر شکفته نمیگشت، تا در این اوقات از احسن اتفاقات امر سلم و التیام دو دولت ابد فرجام، سمت حصول و انجام یافت و آنچه مکنون و مکمون ضمیر صداقت سمیر بود، از پرده غیب جلوه ظهور نمود و عالیجاه رفیع جایگاه، جلادت و ارادت آگاه، بسالت و نبالت همراه، صداقت و صرامت پناه، مقرب الحضرت العلیه، قاسم خان سرهنگ پیادگان نظام از درگاه اشرف اسنی بخرگاه امجد اعلی روانه میشد، این مطلب رااحسن وسایط و اقرب وسایل دیده بتحریر این ذریعه ارادت و ودیعه مبادرت ورزید وضمنا بعرض اعتاب سلطنت مآب میرساند که: مجاهد این خالص الفواد در پاس حدود دو دولت قوی بنیاد و مساعی جمیله که ر اتفاق و اتحاد این دو حضرت شوکت نهاد نموده، البته از خارج بعرض عاکفان اعتاب جلال رسیده و معلوم فرموده اند که این مخلص در خدمات حضرتین بی تفاوت، لازمه کوشش و اهتمام دارد و مابین عم و پدر در راه و رسم فرمان وطاعت؛ فرق و تفاوت نمیگذارد و خود را درین سرحد که متوقف و متمکن است گماشته حکم هر دو دولت میداند و برداشته لطف دو حضرت میخواند و در همین سال خجسته فال سعی و تلاشی که در امر مصالحه دولتین و رفع فساد مملکتین نمود و سبقتی که در گفتگو از این طرف و آدمی که بالابتداء از این دولت بازنه الروم فرستاد، یقین است که تا حال معروض و اقفان درگاه اقبال شده است و صدق نیت و خلوص عقیدت و صفای قلب و صلاح جوئی اولیای این دولت از همین رسل و رسایل که بارزنه الروم رفته و آمده وسبقت ها و محبت ها و بی مضایقه گی ها که از این طرف بعمل آمده چنان نیست که بر رأی ممالک آرای همایون ظاهر نشده باشد. اوضاع واقعه مدینه ارزنه الروم هم، لاشک تاحال بر ضمیر منیر آفتاب، تاثیر اعلی پوشیده و پنهان نخواهد بود.

جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار عرض حال در آنجا چه حاجت است

چشمداشت دولت ایران این بود که در ضمن این مصالحه مبارکه نوع اتحادی مابین شهریاران تاجدار و دولت های دایم القرار در نظر دوست ودشمن و دور و نزدیک جلوه کند که مایة مزید بیم وامید اولیا و اعدای دولتین و کمال اطمینان واستظهار سرحد نشینان مملکیتن باشد و حال از قراری که بنظر مبارک آن عم تاجور خواهد رسید، درین قرارنامه جدیده مطلقاً فصلی در این باب مرقوم نشده، رجال ستوده خصال آن دولت بی زوال علم الله تعالی چه مصلحت دیده اند که درین امر اهم که مایة خیر عام و صلاح کل اسلام است، بالمره ساکت شده سهل است که در بعضی از شروط و مواد از ذکراسم این دولت و ملاحظه شان این شوکت و گزارش این امر مملکت بکلی غفلت نموده، هرجا بالمثل خواهش بسیار جزئی از این دولت پذیرفته باشند بلفظی ناسزا و طرزی ناپسند ادا کرده اندکه ناپذیرفتن آن هزار باره بر این طور ذکر و بیان تفضیل و رحجان داشت.

و بالجمله بعدها که مضمون قرارنامه ارزنه الروم در پایه تخت بلند و ذروه اعتاب ارجمند سلطنت قاهره ایران بعرض رسید و از اوضاع امور محاورات و مشاورات و سایر واقعات آنجا استحضار ملوکانه حاصل شد، از این رهگذر که هر دو دولت اسلام در حقیقت یکی است و نه تفاوتی در میانه نیست و احترام آن حضرت اسعد امجد اعلی در هر حال ملحوظ و منظور است، امضاء نامة ممهور و مفصل مصحوب مقرب الحضرت قاسم خان انفاد داشتند و در فصول کلیه و اصول مهمه به هیچ وجه گفتگوئی نفرمودند و تجدیدی نکردند وچون اول انعقاد عهد صلح و بدایت افتتاح راه دوستی بود تحمل و سکوت در امثال این امور را اولی دیدند ولیکن این خالص الوداد صافی ضمیر، که خود را بی ملاحظه فرق و توفیر، نیک خواه و ارادت کیش هر دو دولت میداند، با اذن دولت ابد مدت در عالم صدق و ارادت عرضه میدارد که: اعلیحضرت شاهنشاه جم جاه ایران را از آن حضرت اعلی وشوکت اسنی، چشم مهر و برادری است و این دولت ابد توامان از آن دولت حاوید نشان، توقع موافقت و یگانگی، این مخالصت گستر هم النفات عم اعظم اکرم تاجور را سرمایه سود صلاح دنیا و آخرت خود میشمارد و بر خدا ظاهر است که به هیچ وجه من الوجوه از این طرف مطلبی و طمعی و غرضی نیست، مگر همین که اولیای آن دولت در عالم دوستی و موافقت فرقی بین الدولتین نگذارند وبا خود دانند و از خود شمارند و هر جا غائله حرف و گله میان آمده از همین رهگذر بوده که دراین باب خلاف توقعی ظاهر شده. بالمثل در ماده اولیه قرارنامه، قیودی که در باب کردستان و سمت بغداد کرده و در ماده ثالثه قراری که در باب سبیکی و حیدرانلو داده اند، اگر قلب پاک صاف و عرق عدل و انصاف عماکرم تاجدار حکم باشد حسب الواقع معلوم و مفهوم خواهد شد که عرایض این اخلاص مند بی جا و بی جهه نبوده، بحمدالله شهریاران تاجدار دو برادرند و برابر و دولت های دایم القرار یک جهتند و یگانه و ممالک جانبین اسلامند و در ذمه اسلام، با وصف این امور ملاحظه این فرق و تفاوت ها از چه راه است، اگر واقعا هر که از دولتی روگردان شود و بدولت دیگر متوسل شود و استرداد آن باکراه و اجبار بی رضا و اختیار موجب نقص شان و کسر شوکت تاجداران است، بایست در همین باب ملاحظه شان هر دو دولت را بالمساوات و بالمصافات نمایند و اگر تصاحب این گونه فراری و متحیر و متوسل باعث بی نظمی ممالک و ناامنی مسالک و اختلال سرحدات و بی اقتداری سرحدداران خواهد شد باز بایست مصلحت جانبین ورفع مفاسد مملکتین را بیکسان در نظر گرفته باشند.

اولیای دولت قاهره ایران برای تسهیل عمل و تقلیل زحمات آن دربار گردون محل، مضایقتی از این که این گونه اشخاص را باجبار بگیرند و بدهند یا بی اجبار نگیرند یا هر که اینجاست یا هر که آنجاست مبادله و معادله نمایند، یا بقانون مستمره ایام واعوام ماضی و راضی شوند ندارند و هر شق ازاین شقوق که مرضی ومقبول خاطر سعادت مشمول عم اکرم افخم تاجدار است همان را عین صلاح و فلاح می دانند و بالطاف کریمانه و انصاف ملوکانه آن حضرت واقف و مستنظهر میباشند.

دیگر بتاج و تخت همایون و فروبخت افزون آن حضرت سپهر بسطت، قسم است که منظور از این عرض ها و شروح و تفصیل داد و ستد چند خانه ایل و رفت و آمد چند نفر کردی است و این نتکه بر رأی آفتاب ضیاء، روشن خواهد بود که امثال این امور را چندان قابلیت نمیباشد که از دولتی قویم بدولتی قدیم اظهار شود. بل که مقصود با لذات و علت غائی ذریعه نگاری و خواستاری این خالص الفواد همین است که خواه درین باب و خواه در سایر مواد فرق و توفیری مابین دولتین علیتین نباشد؛ بنای خوب با این دولت موید و مشید بگذارند و با این واسطه امری که موهم برودت و کدورت باشد واقع نشود. دیگر امر و اختیار با عم اکرم تاجدار است. همواره بصدور مفاوضات مشفقانه و رجوع مهمات اتفاقیه خاطر اخلاص مفطور را خرسند و مسرور سازند. والسلام

شمارهٔ ۶۱ - رقم باشی گری و تیول میرزا جعفرخان مهندس باشی: آنکه مهندس نظام قدر و محاسب مهام بشر که طاق نه رواق گردون بی قائم و ستون افراشته و تدبیر مصالح املاک بتدویر دوایر افلاک مقرر داشته، ذات اشرف ما را واسطه نظم دین و دولت ورابطه جمع شرع وشوکت کرد وضبط ثغور اسلام وجبر کسور انام را بعهدة اهتمام ما سپرده، بر ذمت همت ما بحکم شرع مطاع و فرمان واجب الاتباع، تمهید نظامی رایق و تجدید قراری لایق، که موجب رضای خالق و عصام خلایق شود؛ لازم آمد تا مقلدان شریعت غرا و متقلدان سیف غزا در اجتهاد ادآب جهاد مستبد، بر مقابله و مقاتله اعدای دین مستعد گشته؛ شوکت اسلام از صدمت خصام مصون و حوزه ملک از مداخلت شرک مصون آید. فعلی هذا هر که رموز قتال و رسوم جدال را بقانون نظام متین و آئین دین مبین بهتر و برتر داند و دارد و شرط جهاد و دفاع و ضبط بلاد و بقاع را بطرح و طرز سدید سزا و بجا آید و آرد، فزون از حد و حساب منظور نظر عاطفت نصاب آید. عالیجاه فطانت و فراست انتباه سلاله السادات العظام میرزا جعفر مهندس که در بدایت جوانی حسب الاشاره بتحصیل هندسی و ریاضی و تکمیل آداب نظام بمملکت انگلیس مأمور شد، پس از مدتی که حصول علم مأمور برا حایز بحضور باهرالنور ما فایز گشت، او را در علم و عمل بر وجه اتم و اکمل آزمودیم، فی الحقیقه در حساب و هندسه که بفنون ریاضی و تعیین قلعه و سنگر و ترتیب لشکر و معسکر کامل و ماهر بود و ذهن و قادش و فکر نقادش در حل اشکال ریاضی بر مفترعات اقلیدس و مخترعات بطلمیوس غالب و قاهر، در ازای این حسن تعلم بر همگنان تقدم یافته، مهندسین سرکار اشرف را باشی و خدمات شایسته از او ناشی گشته، مقرر داشتیم از این حسن تعلیم مستوجب مزید احسان و تکریم آید، متوجهات قریه فلان را در هذه السنه فلان بموجب تفصیل بتیول ابدی و سیور غال سرمدی عنایت فرمودیم الخ.شمارهٔ ۶۳ - نامة خاقان مغفور به سلطان روم مصحوب قاسم خان سرهنگ: شکر وسپاس منت خدای را که بار دیگر باب رحمت بر روی اهل اسلام گشود و نظر رافت بر تابعین سید انام انداخت و ملک اسلام را از وصمت انقلاب مصون ساخت. کار ملک و دین بکام شد، تیغ حرب و کین در نیام رفت. دل های رم دیده رام گردید، روزگار آشفته آرام پذیرفت. درهای مراودات از دو دولت باز و مرغان مراسلات در پروازند.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

الحمدالله الذی اید الحق و شیدالدین والف بین قلوب المسلمین و لو انفقنا ما فی الارض جمیعا و اجتمعت الجن و الانس و لوکان بعضهم لبعض ظهیرا لم تالف قلوبهم و لم تکشف کروبهم لکن الله الف بین قلوبهم و سهل صعب خطوبهم انه عزیز حکیم و بعباده روف رحیم.
هوش مصنوعی: حمد و سپاس مخصوص خدایی است که حق را یاری داد و دین را استحکام بخشید و دل‌های مسلمانان را به هم نزدیک کرد. اگر همه آنچه در زمین است صرف کنیم و جن و انس گرد هم آیند و هر یک از آن‌ها به دیگری کمک کند، باز هم نمی‌توانند دل‌ها را به هم متصل کنند و مشکلات را حل کنند. اما خداوند دل‌های آنان را به هم پیوند داد و سختی‌ها را آسان ساخت. حقیقتاً او عزیز و حکیم است و نسبت به بندگانش مهربان و رحیم است.
پاکا، ملکا، ملک جان ها آن تست و جمله دلها بفرمان تو.
هوش مصنوعی: پاکا، ملکا و ملک جان‌ها به تو تعلق دارند و تمام دل‌ها تحت فرمان تو هستند.
سر پادشاهان گردن فراز
به درگاه تو بر زمین نیاز
هوش مصنوعی: پادشاهان بزرگ با تمام عظمت و افتخارشان، در حضور تو به خاک افتاده و نیازمند تو هستند.
پادشاهی ترا سزاست که شهنشاهانت بنده اند و خداوندانت پرستنده. صلح و جنگ شهریاران و نام و ننگ تاجداران و قبض و بسط ممالک و امن و خوف مسالک جمله در دست قدرت تست و مسبوق مشیت تو.
هوش مصنوعی: پادشاهی تو شایسته است، زیرا پادشاهان زیر دستان تو و خداوندان از تو اطاعت می‌کنند. همه مسائل مربوط به صلح و جنگ rulers، شهرت و اعتبار تاجداران، مدیریت سرزمین‌ها و همچنین امنیت و ترس در مسیرها تماما به دست قدرت توست و همواره با اراده تو پیش می‌رود.
لک الحمد علی ما اولیت من نعمک و اسبغت من کرمک و نشرت من رافتک و بشرت من رحمتک والصلواه علی نبیک و ولیک و اصحابه و اعقابه والسلام.
هوش مصنوعی: پروردگار را سپاس می‌گویم به خاطر نعمت‌هایی که به من عطا کرده‌ای، و برکاتی که به من بخشیده‌ای، و رحمتی که به من نشان داده‌ای، و خوشحالی‌هایی که به من داده‌ای. درود و سلام بر پیامبر و ولی تو و یاران و نسلشان.
اما بعد بر پیشگاه اعتاب مستطاب اعلی، جناب عرش مآب، قدس نصاب، قدرت و شوکت انتساب، ملک خدای عدل فزای، حکمروای ظلم زدای، شهریار کشورستان، شاهنشاه شاه نشان، آفتاب ملک و دولت، آسمان باس و صولت معزالدوله والدین، مجن الاسلام والمسلمین، سلطان البرین و خاقان البحرین، خداوند بخت و تخت و افسر، عم اعظم اکرم افخم تاجور، سلطان محمود خان، لازالت عماد دولته عالیه و اعلام شوکته سامیه معروض و مرفوع میدارد که دیرگاهی بود که این مخلص خالص الفواد را دیده امید و امل بمفاوضات آن حضرت گردون محل، روشنائی نیافته و آفتاب الطاف عم تاجدار، بر ساحت احوال مخالصت شعار نتافته، راه آمد و شد عرایض و مفاوضات بکلی مسدود بود و از هیچ باب طریف نجاح و سبیل تفحتی مشهود نمیشد. ازین رهگذر خاطر ارادت ذخایر زایدالوصف آشفته بود و غنچه دل عقیدت منزل به هیچ باد صبا و نسیم سحر شکفته نمیگشت، تا در این اوقات از احسن اتفاقات امر سلم و التیام دو دولت ابد فرجام، سمت حصول و انجام یافت و آنچه مکنون و مکمون ضمیر صداقت سمیر بود، از پرده غیب جلوه ظهور نمود و عالیجاه رفیع جایگاه، جلادت و ارادت آگاه، بسالت و نبالت همراه، صداقت و صرامت پناه، مقرب الحضرت العلیه، قاسم خان سرهنگ پیادگان نظام از درگاه اشرف اسنی بخرگاه امجد اعلی روانه میشد، این مطلب رااحسن وسایط و اقرب وسایل دیده بتحریر این ذریعه ارادت و ودیعه مبادرت ورزید وضمنا بعرض اعتاب سلطنت مآب میرساند که: مجاهد این خالص الفواد در پاس حدود دو دولت قوی بنیاد و مساعی جمیله که ر اتفاق و اتحاد این دو حضرت شوکت نهاد نموده، البته از خارج بعرض عاکفان اعتاب جلال رسیده و معلوم فرموده اند که این مخلص در خدمات حضرتین بی تفاوت، لازمه کوشش و اهتمام دارد و مابین عم و پدر در راه و رسم فرمان وطاعت؛ فرق و تفاوت نمیگذارد و خود را درین سرحد که متوقف و متمکن است گماشته حکم هر دو دولت میداند و برداشته لطف دو حضرت میخواند و در همین سال خجسته فال سعی و تلاشی که در امر مصالحه دولتین و رفع فساد مملکتین نمود و سبقتی که در گفتگو از این طرف و آدمی که بالابتداء از این دولت بازنه الروم فرستاد، یقین است که تا حال معروض و اقفان درگاه اقبال شده است و صدق نیت و خلوص عقیدت و صفای قلب و صلاح جوئی اولیای این دولت از همین رسل و رسایل که بارزنه الروم رفته و آمده وسبقت ها و محبت ها و بی مضایقه گی ها که از این طرف بعمل آمده چنان نیست که بر رأی ممالک آرای همایون ظاهر نشده باشد. اوضاع واقعه مدینه ارزنه الروم هم، لاشک تاحال بر ضمیر منیر آفتاب، تاثیر اعلی پوشیده و پنهان نخواهد بود.
هوش مصنوعی: به درگاه مقدس و باشکوه الهی، به حضور سلطان عالی مقام و خداوندگار کشور، شاهنشاه بزرگ، که نور و سایه‌اش بر سر ملت و دولت است، تقدیم می‌دارم که مدتی است این خدمتگزار از الطاف و توجهات آن حضرت بی‌نصیب مانده و راه‌های ارتباط و گفتگو کاملاً بسته شده است. از این رو، دل این بنده دچار آشفتگی شده و امید به لطف‌های آن بزرگوار در دلش شکوفا نمی‌شود. اما با توفیق الهی و در پی انجام صلح و برقراری روابط دوستانه بین دو دولت، موضوعات پنهان و درونی این بنده در حال ظهور است. به همین دلیل، قاسم خان، سرهنگ پیادگان نظام، به درگاه شما می‌آید تا این مسئله مهم را بیان کند و همچنین اظهار دارد که این خدمتگزار در پاسداری از دو دولت و تلاش برای اتحاد آنها، با صداقت و جدیت در خدمت است. او خود را آماده فرمان هر دو دولت می‌داند و تلاش‌های خود را در راستای مصالحه و صلح بین دو کشور گزارش می‌دهد. از این رو، اقدامات و محبت‌های انجام شده نباید از نظر پادشاهی دور بماند و اوضاع جاری در مدینه ارزنه الروم نیز بر دل‌های آگاه و روشن تاثیرگذار خواهد بود.
جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار عرض حال در آنجا چه حاجت است
هوش مصنوعی: جام جهان نما مانند دل روشنی است که من از طریق آن می‌توانم احساسات و حالات خود را نسبت به دوستم بیان کنم؛ در این جا نیازی به بیان مشکلات و دعاوی نیست.
چشمداشت دولت ایران این بود که در ضمن این مصالحه مبارکه نوع اتحادی مابین شهریاران تاجدار و دولت های دایم القرار در نظر دوست ودشمن و دور و نزدیک جلوه کند که مایة مزید بیم وامید اولیا و اعدای دولتین و کمال اطمینان واستظهار سرحد نشینان مملکیتن باشد و حال از قراری که بنظر مبارک آن عم تاجور خواهد رسید، درین قرارنامه جدیده مطلقاً فصلی در این باب مرقوم نشده، رجال ستوده خصال آن دولت بی زوال علم الله تعالی چه مصلحت دیده اند که درین امر اهم که مایة خیر عام و صلاح کل اسلام است، بالمره ساکت شده سهل است که در بعضی از شروط و مواد از ذکراسم این دولت و ملاحظه شان این شوکت و گزارش این امر مملکت بکلی غفلت نموده، هرجا بالمثل خواهش بسیار جزئی از این دولت پذیرفته باشند بلفظی ناسزا و طرزی ناپسند ادا کرده اندکه ناپذیرفتن آن هزار باره بر این طور ذکر و بیان تفضیل و رحجان داشت.
هوش مصنوعی: هدف دولت ایران این بود که در خلال این قرارداد، نوعی اتحاد میان پادشاهان و دولت‌های ثابت و پایدار به‌نمایش گذاشته شود تا در نگاه دوستان و دشمنان، نزدیکان و دوریان، به‌عنوان منبع امید و بیم برای حامیان و مخالفان دولتین و همچنین تأمین‌کننده اطمینان و امنیت مرز نشینان کشور شناخته شود. اما حالا که به نظر می‌رسد تصمیم نهایی اتخاذ خواهد شد، در این توافقنامه جدید هیچ فصلی در این خصوص ذکر نشده است. مقامات محترم آن دولت به نظر می‌رسد که بنا به مصلحت، در این موضوع با اهمیت که به‌نفع عموم و خیر مسلمانان است، به‌کلی سکوت کرده‌اند و حتی در برخی موارد، نام این دولت و اهمیت این مسئله را به‌طور کامل نادیده گرفته‌اند. در مواردی که خواسته‌های جزئی این دولت پذیرفته شده، به شکلی ناپسند و نادرست به آن پاسخ داده‌اند، که این نپذیرفتن به مراتب بهتر از آن نوع اشاره‌ها و تفاسیر بوده است.
و بالجمله بعدها که مضمون قرارنامه ارزنه الروم در پایه تخت بلند و ذروه اعتاب ارجمند سلطنت قاهره ایران بعرض رسید و از اوضاع امور محاورات و مشاورات و سایر واقعات آنجا استحضار ملوکانه حاصل شد، از این رهگذر که هر دو دولت اسلام در حقیقت یکی است و نه تفاوتی در میانه نیست و احترام آن حضرت اسعد امجد اعلی در هر حال ملحوظ و منظور است، امضاء نامة ممهور و مفصل مصحوب مقرب الحضرت قاسم خان انفاد داشتند و در فصول کلیه و اصول مهمه به هیچ وجه گفتگوئی نفرمودند و تجدیدی نکردند وچون اول انعقاد عهد صلح و بدایت افتتاح راه دوستی بود تحمل و سکوت در امثال این امور را اولی دیدند ولیکن این خالص الوداد صافی ضمیر، که خود را بی ملاحظه فرق و توفیر، نیک خواه و ارادت کیش هر دو دولت میداند، با اذن دولت ابد مدت در عالم صدق و ارادت عرضه میدارد که: اعلیحضرت شاهنشاه جم جاه ایران را از آن حضرت اعلی وشوکت اسنی، چشم مهر و برادری است و این دولت ابد توامان از آن دولت حاوید نشان، توقع موافقت و یگانگی، این مخالصت گستر هم النفات عم اعظم اکرم تاجور را سرمایه سود صلاح دنیا و آخرت خود میشمارد و بر خدا ظاهر است که به هیچ وجه من الوجوه از این طرف مطلبی و طمعی و غرضی نیست، مگر همین که اولیای آن دولت در عالم دوستی و موافقت فرقی بین الدولتین نگذارند وبا خود دانند و از خود شمارند و هر جا غائله حرف و گله میان آمده از همین رهگذر بوده که دراین باب خلاف توقعی ظاهر شده. بالمثل در ماده اولیه قرارنامه، قیودی که در باب کردستان و سمت بغداد کرده و در ماده ثالثه قراری که در باب سبیکی و حیدرانلو داده اند، اگر قلب پاک صاف و عرق عدل و انصاف عماکرم تاجدار حکم باشد حسب الواقع معلوم و مفهوم خواهد شد که عرایض این اخلاص مند بی جا و بی جهه نبوده، بحمدالله شهریاران تاجدار دو برادرند و برابر و دولت های دایم القرار یک جهتند و یگانه و ممالک جانبین اسلامند و در ذمه اسلام، با وصف این امور ملاحظه این فرق و تفاوت ها از چه راه است، اگر واقعا هر که از دولتی روگردان شود و بدولت دیگر متوسل شود و استرداد آن باکراه و اجبار بی رضا و اختیار موجب نقص شان و کسر شوکت تاجداران است، بایست در همین باب ملاحظه شان هر دو دولت را بالمساوات و بالمصافات نمایند و اگر تصاحب این گونه فراری و متحیر و متوسل باعث بی نظمی ممالک و ناامنی مسالک و اختلال سرحدات و بی اقتداری سرحدداران خواهد شد باز بایست مصلحت جانبین ورفع مفاسد مملکتین را بیکسان در نظر گرفته باشند.
هوش مصنوعی: پس از اینکه متن قرارنامه ارزنۀ روم به حضور سلطنت قاهره ایران رسید و از وضعیت مذاکرات و مشاوره‌ها و دیگر وقایع آنجا آگاهی حاصل شد، این موضوع مورد توجه قرار گرفت که هر دو دولت اسلامی در واقع یکی هستند و میان آن‌ها تفاوتی وجود ندارد. احترام به مقام عالی‌قدر آن حضرت در هر حال مدنظر است. همچنین، بررسی دقیق موضوعات اصلی و مسائل کلیدی بدون هیچ‌گونه بحثی انجام شد و دوباره‌سازی نشد. از آنجایی که شروع قرارداد صلح و آغاز دوستی بود، سکوت در این امور به نظر می‌رسید که مناسب است. اما این دوستی پاک و خالص، که خود را بدون توجه به هر اختلافی مایل به همکاری و ارادت به هر دو دولت می‌داند، با اجازه دولت ابدی در دنیای صداقت و ارادت به اطلاع می‌رساند که شاهنشاه ایران، همواره برادر و مورد احترام است و این دولت امید دارد که از آن دولت نیز همکاری و همبستگی را انتظار داشته باشد. نه تنها این علاقه و صمیمیت به عنوان سرمایه‌ای برای خیر دنیا و آخرت خود در نظر گرفته می‌شود، بلکه به وضوح معلوم است که هیچ‌گونه دسیسه یا طمعی در این رابطه وجود ندارد. هدف این است که مقامات آن دولت تفاوتی میان دو دولت قائل نشوند و در مشکلات و اختلاف نظرها به این نکته توجه داشته باشند. به همین ترتیب، در مسائل مرتبط با کردستان و بغداد و همچنین در مورد سبیکی و حیدرانلو، اگر عدالت و انصاف حاکم باشد، معلوم خواهد شد که نظرات این شخص بی‌دلیل و نا معتبر نبوده است. در واقع، دو شاهزاده تاجدار برادرند و دولت‌های آن‌ها در یک راستا حرکت می‌کنند. لذا، با وجود این مسائل، چرا باید اختلاف و تفاوتی در نظر گرفته شود؟ چراکه اگر کسی از یک دولت دور شود و به دولت دیگر پیش برود، این کار باعث کاهش شان و اعتبار تاجداران خواهد شد. بنابراین، باید در این زمینه به هر دو دولت به یک چشم نگاه کرد و ملاحظات مشترک در نظر گرفته شود. در غیر این صورت، چنین رفتارهایی می‌تواند منجر به اختلال نظم و ناامنی در مناطق و بی‌ثباتی مرزها گردد.
اولیای دولت قاهره ایران برای تسهیل عمل و تقلیل زحمات آن دربار گردون محل، مضایقتی از این که این گونه اشخاص را باجبار بگیرند و بدهند یا بی اجبار نگیرند یا هر که اینجاست یا هر که آنجاست مبادله و معادله نمایند، یا بقانون مستمره ایام واعوام ماضی و راضی شوند ندارند و هر شق ازاین شقوق که مرضی ومقبول خاطر سعادت مشمول عم اکرم افخم تاجدار است همان را عین صلاح و فلاح می دانند و بالطاف کریمانه و انصاف ملوکانه آن حضرت واقف و مستنظهر میباشند.
هوش مصنوعی: مسئولان دولت قاهره ایران برای آسان‌تر کردن کارها و کاهش زحمت‌های دربار، از هیچ تلاشی برای جلب افرادی که نیاز دارند، دریغ نمی‌کنند. آن‌ها نه تنها نمی‌خواهند تا افرادی را به زور بگیرند و واگذار کنند، بلکه قصد دارند تا طبق قوانین قدیمی و با رضایت طرفین اقدام کنند. هر تصمیمی که منجر به خوشحالی و رضایت سلطنت شود، برایشان عالی و مورد پسند است و به لطف و انصاف پادشاه، از وضعیت آگاه و مستحکم هستند.
دیگر بتاج و تخت همایون و فروبخت افزون آن حضرت سپهر بسطت، قسم است که منظور از این عرض ها و شروح و تفصیل داد و ستد چند خانه ایل و رفت و آمد چند نفر کردی است و این نتکه بر رأی آفتاب ضیاء، روشن خواهد بود که امثال این امور را چندان قابلیت نمیباشد که از دولتی قویم بدولتی قدیم اظهار شود. بل که مقصود با لذات و علت غائی ذریعه نگاری و خواستاری این خالص الفواد همین است که خواه درین باب و خواه در سایر مواد فرق و توفیری مابین دولتین علیتین نباشد؛ بنای خوب با این دولت موید و مشید بگذارند و با این واسطه امری که موهم برودت و کدورت باشد واقع نشود. دیگر امر و اختیار با عم اکرم تاجدار است. همواره بصدور مفاوضات مشفقانه و رجوع مهمات اتفاقیه خاطر اخلاص مفطور را خرسند و مسرور سازند. والسلام
هوش مصنوعی: این متن به زبان رسمی و ادبی نوشته شده و به نظر می‌رسد به مسائل سیاسی و امور حکومتی مربوط می‌شود. در آن به اهمیت تبادل و تجزیه و تحلیل وضعیت بین دو دولت اشاره شده و تأکید شده که نباید مسائل کوچک و جزیی باعث ایجاد تنش و مشکلات بزرگتر شوند. هدف اصلی این است که روابط دوستانه و مثبتی برقرار شود و از هر گونه سوء تفاهم و کدورتی جلوگیری شود. در پایان، اختیار و مسئولیت این امور به شخصی با عنوان "عم اکرم تاجدار" واگذار شده و خواسته شده که با رعایت انصاف و دوستی، به مسائل رسیدگی شود.