گنجور

دیباچهٔ محمودخان ملک الشعراء بر کتاب منشات قائم مقام

الحمدالله رب العالمین والصلوه والسلام علی سیدالاولین والآخرین محمد و علی وآلهما الطیبین الطاهرین

اما بعد؛ بر نفس روحانی و عقل آسمانی و فکر ثاقب و رأی صائب آنان که در کشف معضلات و حل مشکلات، مقصود قاصدانند و منتجع رایدان، یعنی اصحاب فطنت و ذکاء و ارباب کیاست و دهاء – که فکر گره گشایشان میزان کم و کیف است و رأی صواب نمایشان معیار نقد و زیف، مستور و مکتوم نیست، بل که پیدا و معلوم است که بعد از ملکه حکمت یعنی علم اسماء و شناخت حقایق اشیاء، که بحقیقت روح روح انسانی و سرمایه فتوح جاودانی است؛ فصاحت زبان و بلاغت بیان را تقریراً بر هر حرفتی و صناعتی مزیت است، و هیچ محبوب را جلوه جمال این حسنا و هیچ مشروب را نشاه ذواق این صهبا نتواند بود. چه انسان مدنی الطبع در رفع حاجت شخصی بافراد نوعی محتاج است؛ و مقصود خواطر و مکنون ضمایر، بی مدد تقریر زبان و معونت تحریر بنان از قومی بقومی و از یومی بیومی متصل نشود، و بلاغت تقریر چون صرامت شمشیر است و تقریر معلول را در هنگام مقال و شمشیر مفلول را در هنگامه قتال، هنری مشهور و اثری مذکور نخواهد بود. و درین عهد که بحسن اصطناع دارای دانا و شهریار توانا، صاحب ملک قویم و وارث تاج وتخت قدیم، مالک سوط و سیف و دافع ظلم و حیف، حارس جمله بلاد و سایس کافه عباد مبتغای راجیان و مستغاث مظلومان، شاهنشاه ممالک محروسه ایران، السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان السلطان ناصرالدین شاه قاجار لازال للدین ناصرا و للکفر کاسرا و للعدل ناشطا و للظلم کاشطا و للبلاد حارسا و للعباد سایسا و علی سریر الملک قاعدا و علی معارج العز صاعدا ما تعزد الاطیار عند تنسم الصباح و تمایل الاشجار عند تنسم الریاح – که دانش بنظر عنایت ملحوظ، و دانا بدولت قربت محظوظ، و ربع فضایل مریع و مخصب و فقر رذایل ممحل و مجدب است، نواب اشرف والا ذوالعز الباهر و العرض الوافر والوجه البهیج والرای النضیج و النسب المذکور و الحسب الموفور و الکواکب المسعوده و المقام المحموده و المنزل الرفیع الشامخ و المحل المنیع الباذخ، قربت یافته بارگاه منظور عنایت پادشاه شاهزاده آزاده، نایب الایاله الباهره معتمدالدوله القاهره، فرهاد میرزا – که با قربت درگاه و قرابت شاهنشاه و تحمل فادحات حکومت، و باهظات ریاست، از تصحیح کلام فارسی زبانان بلخی و هروی و عربی دانایان بدوی و قروی و فصحای خزاعه و عدنان و بلغای قزاره و قحطان، خود را چون صبح از خندیدن و مهر از تابیدن، و صحاب از سخاوت و بهار از طراوت، و روی معشوق از صفا و دل عاشق از وفا باز نتواند داشت؛ از این جمله یک چند محض بث فواید فصاحت و نشر فوایح بلاغت، و سوختن این عود و ساختن این سرود، و رواج این نقد و نظام این عقد خاطر دریا ذخایر برگماشت و رسائل و مفاوضات و فرامین و نامة جات، و حکایات بهجت انگیز و نوادر طیبت آمیز از مکتوبات سید بزرگوار و وزیر عالی مقدار، حاصل گردش گردون، نتیجه ادوار و قرون، طرازنده معانی مسلم اقاصی وادانی، داهیه عصر، باقعه دهر، جناب رضوان مآب میرزا ابوالقاسم قائم مقام – لازال مستغرقا فی بحار النعیم و مستروحا بنسیم التنسیم – که منتشر و متفرق بود، اوقات گرامی خرج و درین مجموعه درج کرد. والحق تامتر سلان دکان ادب گشاده و متاع هنر بر وی نهاده، و نامة بلاغت را بخط آراسته، و خامة فصاحت را بقط پیراسته اند، دست خرد را چنین وزیری و ملک ادب را چنین مشیری، و باغ فضل را ثمری بدین شیرینی، و کان علم را گوهری بدین رنگینی نشان نداده اند؛ و فاضلان بخرد و دانایان نیک و بد که صرافان رسته براعت و نقادان هر صناعت اند، چون بنظر تحقیق خالی از خیال باطل و شغل شاغل، و هم مغفل در بدایع انی صحایف و روایع این لطایف از تامین خائف و استمالت متمرد، و تحبیب اجانب و تقریب اباعد، و تسلیه محزون و تنبیه غافل، و تذکره عاقل در نگرند، دانند که درین حقه چه گوهرها و درین طلبه چه عنبرها، و درین دل چه رازها و درین پرده چه آوازهاست، و معلوم شود که هیچ یک از مترسلان سلف و خلف، چهره بیضاء صفحه را بدین خوشی نیاراسته و لمه سودای خط را بدین دلکشی نپیراسته اند، و هیچ س از ارباب صناعت بلاغت و بضاعت براعت معنی جلیل را در لفظ قلیل، و مقصود دقیق را در قالب رقیق، ببیانی حلو المذاق و تبیانی عذب المساغ بحیث یحلو اعلی الافواه لفظه و یلذعلی الاذهان حفظه، بدین لطافت ایراد نکرده در حقیقت کلام این استاد رضوان معاد در روانی و سلامت و سادگی و لطافت، آب قراح باران است و وجوه صباح یاران، که این بی آلایشی، در حق تشنگان گواراتر است و آن بی آرایشی در چشم عاشقان زیباتر. اگرچه شاهزاده آزاده لازال مویدا لرفع علم العلوم و تصفح المنثور و المنظوم در نظم این فراید خراید و جمع این اوابد شوارد، از عهدة طلب تفصی کرد؛ ولی چون سلاله خاطر و زاده طبع آن سید عالی مقام، در اطراف ایران، بل اکناف جهان پراکنده و متفرق بود؛ و چنان که علاقه درّ و رشته گوهری که منصرم و منفصم شود و هر دانه در رخنه یا شکافی ضال و مجهول الحال بماند، جمعش متعسر باشد؛ تدوین این جمله متبددات نیز متعذر می‌نمود؛ بدان چه درین مجموعه مضبوط و مثبت است، اقصار کرد، و همین قدر بر فضل آن جناب برهانی است وافی، و اقتضای کتاب و اقتدای اصحاب را کافی، که دامنی از گل‌های بستان و ترانه ای از ترانه‌های هزار دستان باز نماید؛ که این باغ را چه رنگ ها و این مرغ را چه آهنگ هاست.

امید که در سایه عنایت شاهنشاه اسلامیان پناه – که روزگارش بکام و عهدش تا ابد بر دوام باد – این شاهزاده آزاده بر مراد دل و کام خاطر روزگار گذراناد، و از طوارق لیالی و بوائق ایامش کراهتی مرساد. ما ترادف اللیل و النهار و تعاقب القرون والاعصار

این دعوت را بگاه تهلیل آمین آمین کناد جبرئیل.

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

الحمدالله رب العالمین والصلوه والسلام علی سیدالاولین والآخرین محمد و علی وآلهما الطیبین الطاهرین
هوش مصنوعی: ستایش خداوند پروردگار عالمیان را سزاوار است و درود و سلام بر سید نخستین و آخرین، محمد و علی و خاندان پاک و مطهر آن‌ها باد.
اما بعد؛ بر نفس روحانی و عقل آسمانی و فکر ثاقب و رأی صائب آنان که در کشف معضلات و حل مشکلات، مقصود قاصدانند و منتجع رایدان، یعنی اصحاب فطنت و ذکاء و ارباب کیاست و دهاء – که فکر گره گشایشان میزان کم و کیف است و رأی صواب نمایشان معیار نقد و زیف، مستور و مکتوم نیست، بل که پیدا و معلوم است که بعد از ملکه حکمت یعنی علم اسماء و شناخت حقایق اشیاء، که بحقیقت روح روح انسانی و سرمایه فتوح جاودانی است؛ فصاحت زبان و بلاغت بیان را تقریراً بر هر حرفتی و صناعتی مزیت است، و هیچ محبوب را جلوه جمال این حسنا و هیچ مشروب را نشاه ذواق این صهبا نتواند بود. چه انسان مدنی الطبع در رفع حاجت شخصی بافراد نوعی محتاج است؛ و مقصود خواطر و مکنون ضمایر، بی مدد تقریر زبان و معونت تحریر بنان از قومی بقومی و از یومی بیومی متصل نشود، و بلاغت تقریر چون صرامت شمشیر است و تقریر معلول را در هنگام مقال و شمشیر مفلول را در هنگامه قتال، هنری مشهور و اثری مذکور نخواهد بود. و درین عهد که بحسن اصطناع دارای دانا و شهریار توانا، صاحب ملک قویم و وارث تاج وتخت قدیم، مالک سوط و سیف و دافع ظلم و حیف، حارس جمله بلاد و سایس کافه عباد مبتغای راجیان و مستغاث مظلومان، شاهنشاه ممالک محروسه ایران، السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان السلطان ناصرالدین شاه قاجار لازال للدین ناصرا و للکفر کاسرا و للعدل ناشطا و للظلم کاشطا و للبلاد حارسا و للعباد سایسا و علی سریر الملک قاعدا و علی معارج العز صاعدا ما تعزد الاطیار عند تنسم الصباح و تمایل الاشجار عند تنسم الریاح – که دانش بنظر عنایت ملحوظ، و دانا بدولت قربت محظوظ، و ربع فضایل مریع و مخصب و فقر رذایل ممحل و مجدب است، نواب اشرف والا ذوالعز الباهر و العرض الوافر والوجه البهیج والرای النضیج و النسب المذکور و الحسب الموفور و الکواکب المسعوده و المقام المحموده و المنزل الرفیع الشامخ و المحل المنیع الباذخ، قربت یافته بارگاه منظور عنایت پادشاه شاهزاده آزاده، نایب الایاله الباهره معتمدالدوله القاهره، فرهاد میرزا – که با قربت درگاه و قرابت شاهنشاه و تحمل فادحات حکومت، و باهظات ریاست، از تصحیح کلام فارسی زبانان بلخی و هروی و عربی دانایان بدوی و قروی و فصحای خزاعه و عدنان و بلغای قزاره و قحطان، خود را چون صبح از خندیدن و مهر از تابیدن، و صحاب از سخاوت و بهار از طراوت، و روی معشوق از صفا و دل عاشق از وفا باز نتواند داشت؛ از این جمله یک چند محض بث فواید فصاحت و نشر فوایح بلاغت، و سوختن این عود و ساختن این سرود، و رواج این نقد و نظام این عقد خاطر دریا ذخایر برگماشت و رسائل و مفاوضات و فرامین و نامة جات، و حکایات بهجت انگیز و نوادر طیبت آمیز از مکتوبات سید بزرگوار و وزیر عالی مقدار، حاصل گردش گردون، نتیجه ادوار و قرون، طرازنده معانی مسلم اقاصی وادانی، داهیه عصر، باقعه دهر، جناب رضوان مآب میرزا ابوالقاسم قائم مقام – لازال مستغرقا فی بحار النعیم و مستروحا بنسیم التنسیم – که منتشر و متفرق بود، اوقات گرامی خرج و درین مجموعه درج کرد. والحق تامتر سلان دکان ادب گشاده و متاع هنر بر وی نهاده، و نامة بلاغت را بخط آراسته، و خامة فصاحت را بقط پیراسته اند، دست خرد را چنین وزیری و ملک ادب را چنین مشیری، و باغ فضل را ثمری بدین شیرینی، و کان علم را گوهری بدین رنگینی نشان نداده اند؛ و فاضلان بخرد و دانایان نیک و بد که صرافان رسته براعت و نقادان هر صناعت اند، چون بنظر تحقیق خالی از خیال باطل و شغل شاغل، و هم مغفل در بدایع انی صحایف و روایع این لطایف از تامین خائف و استمالت متمرد، و تحبیب اجانب و تقریب اباعد، و تسلیه محزون و تنبیه غافل، و تذکره عاقل در نگرند، دانند که درین حقه چه گوهرها و درین طلبه چه عنبرها، و درین دل چه رازها و درین پرده چه آوازهاست، و معلوم شود که هیچ یک از مترسلان سلف و خلف، چهره بیضاء صفحه را بدین خوشی نیاراسته و لمه سودای خط را بدین دلکشی نپیراسته اند، و هیچ س از ارباب صناعت بلاغت و بضاعت براعت معنی جلیل را در لفظ قلیل، و مقصود دقیق را در قالب رقیق، ببیانی حلو المذاق و تبیانی عذب المساغ بحیث یحلو اعلی الافواه لفظه و یلذعلی الاذهان حفظه، بدین لطافت ایراد نکرده در حقیقت کلام این استاد رضوان معاد در روانی و سلامت و سادگی و لطافت، آب قراح باران است و وجوه صباح یاران، که این بی آلایشی، در حق تشنگان گواراتر است و آن بی آرایشی در چشم عاشقان زیباتر. اگرچه شاهزاده آزاده لازال مویدا لرفع علم العلوم و تصفح المنثور و المنظوم در نظم این فراید خراید و جمع این اوابد شوارد، از عهدة طلب تفصی کرد؛ ولی چون سلاله خاطر و زاده طبع آن سید عالی مقام، در اطراف ایران، بل اکناف جهان پراکنده و متفرق بود؛ و چنان که علاقه درّ و رشته گوهری که منصرم و منفصم شود و هر دانه در رخنه یا شکافی ضال و مجهول الحال بماند، جمعش متعسر باشد؛ تدوین این جمله متبددات نیز متعذر می‌نمود؛ بدان چه درین مجموعه مضبوط و مثبت است، اقصار کرد، و همین قدر بر فضل آن جناب برهانی است وافی، و اقتضای کتاب و اقتدای اصحاب را کافی، که دامنی از گل‌های بستان و ترانه ای از ترانه‌های هزار دستان باز نماید؛ که این باغ را چه رنگ ها و این مرغ را چه آهنگ هاست.
هوش مصنوعی: در ادامه، به اهمیت عقل و تفکر عمیق اشاره شده است. افرادی که در حل مسائل و چالش‌ها توانمندند، ویژگی‌هایی همچون درایت و ذکاوت دارند و توانایی‌شان در تحلیل و شناخت واقعیت‌ها، به آن‌ها کمک می‌کند. این افراد به علم و دانش اهمیت می‌دهند و می‌دانند که کلام شیوا و بیان روشن، نقش مهمی در ارتباطات انسانی ایفا می‌کند. تحصیلات و آگاهی نسبت به مشکلات عمومی نه‌تنها فردی، بلکه اجتماعی نیز است. یاری رساندن به دیگران نیازمند بیان درست و منطقی است و استفاده از توانایی‌های کلامی در زمان‌های مناسب حائز اهمیت است. در این راستا، به ویژگی‌های رهبری و حکمت پادشاه و نقش او در حمایت از حق و رفع ظلم اشاره شده و تاکید می‌شود که او به خوبی از کشور و مردمش حمایت می‌کند. همچنین به قابلیت‌های برخی از شخصیت‌های فرهنگی و ادبی نیز اشاره شده که در زمینه زبان و ادب تلاش کرده‌اند. اهمیت ضبط و نگهداری آثار ادبی و فرهنگی مورد توجه است و به این نکته اشاره می‌شود که زیبایی کلام و تفکر عمیق می‌تواند به ارتقاء علم و ادب کمک کند. اشاره به این نکته که آثار ادبی می‌توانند به عنوان گنجینه‌ای از ارزش‌ها و معانی عمیق مطرح شوند، نشان‌دهنده اهمیت ادبیات در فرهنگ جامعه است. در نهایت، بر اهمیت و غنای این آثار در پژوهش‌های علمی و فرهنگی تأکید شده و از لزوم توجه به آن‌ها صحبت می‌شود.
امید که در سایه عنایت شاهنشاه اسلامیان پناه – که روزگارش بکام و عهدش تا ابد بر دوام باد – این شاهزاده آزاده بر مراد دل و کام خاطر روزگار گذراناد، و از طوارق لیالی و بوائق ایامش کراهتی مرساد. ما ترادف اللیل و النهار و تعاقب القرون والاعصار
هوش مصنوعی: امید است که به لطف پادشاه اسلامیان، این شاهزاده آزاد بتواند به آرزوهای دل و خواسته‌هایش در زندگی دست یابد و از سختی‌های شب‌ها و روزها در امان باشد. ما شاهد گذر شب و روز و تغییر نسل‌ها و زمان‌ها هستیم.
این دعوت را بگاه تهلیل آمین آمین کناد جبرئیل.
هوش مصنوعی: این دعوت را جبرئیل با گفتن "آمین آمین" تأکید کرد.