غزل شمارهٔ ۷۶
دارم نگار سنگدل سیم سینهای
کز فرط مهر او به دلم نیست کینهای
او همچو کعبه ساکن و خلقی بسان حاج
احرام بسته سوی وی از هر مدینهای
چون زلف عنبرین که بود زیب گردنش
در شهر کس نشان ندهد عنبرینهای
ران پلنگ طعمهٔ من بود و همچو مرغ
از ضعف عشق قانعم اکنون به چینهای
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دارم نگار سنگدل سیم سینهای
کز فرط مهر او به دلم نیست کینهای
هوش مصنوعی: من معشوقی دارم که سرد و بیروح است، اما با وجود تمام عشق و محبتی که به او دارم، در دل من هیچ کینه و resentment وجود ندارد.
او همچو کعبه ساکن و خلقی بسان حاج
احرام بسته سوی وی از هر مدینهای
هوش مصنوعی: او مانند کعبه ثابت و باوقار است و مردم مانند حاجیانی که لباس احرام به تن دارند، از هر شهر و دیاری به سوی او میآیند.
چون زلف عنبرین که بود زیب گردنش
در شهر کس نشان ندهد عنبرینهای
هوش مصنوعی: زیبایی گردن او مانند زلفی است که از عطر خوش عنبر پر شده، که در شهر هیچ کس نتواند نشانی از این زیبایی را پیدا کند.
ران پلنگ طعمهٔ من بود و همچو مرغ
از ضعف عشق قانعم اکنون به چینهای
هوش مصنوعی: در اینجا به زبان ساده میتوان گفت: شکار من پلنگی بود و من به اندازهای در عشق ضعیف و تسلیم شدهام که اکنون مانند یک مرغ در قفس به حالتی آرام و تسلیم درآمدهام.