بخش ۱۱ - مناظره با تنبور
شبی رِقّتی داشتم در نماز
به معبود میکردم افشای راز
گهی در قیام و گهی در قعود
گهی در رکوع و گهی در سجود
در اثنای طاعت من بیقرار
شنیدم ز جایی صدایی سه بار
ز دل رفت اندیشه طاعتم
درید از هوا پرده عصمتم
باو گفتم ای منشاء هر خطا
مشو هیمه آتش کفر ما
چرا رسم و راهت چنین گمرهیست؟
سرت از خیال قیامت تهیست؟
کلید در گنج هر آفتی؟
به ابلیس سرمایهٔ حیلتی؟
به دست تو هر رشته هست دام
که صید دل خلق سازی مدام
به صد جا میان بسته متصل
که بربایی آثار طاعت ز دل
اگر سینه را وطن ساختی
ازو رسم تقوی برانداختی
ور انگشتی از تو به جنبش رسید
ز تحریک تسبیح رغبت برید
بیا چون من از آتش اندیشه کن
ره توبه گیر و ورع پیشه کن
چنین گفت طنبور صاحبخبر
که بر پردهداری مشو پردهدر
مپندار بر خود هنر عیب من
اگر عیب دارم به رویم مزن
منم کرده قطع بیابان دور
ز غیب آمده سوی ملک ظهور
درین ره شدم همنشین بسی
نخورده غم از اعتراض کسی
تو بر سینهام میزنی دست رد
چنینم مکن گر نداری مدد
چه آگاهی از کارگاه جهان؟
که مُقبِل که و کیست مُدبِر درآن؟
بهدریای احسان پروردگار
ز چون من خسی کی نشیند غبار؟
در آنجا که دیوان عفو و عطاست
غم معصیت، لاف طاعت، خطاست
مگر غافلی در بساط بسیط؟
ز سرّ «علی کل شی ء محیط»
مغنی به تنبور رغبت نمای
به مفتاح رغبت دری بر گشای
کزان در رواحل رواحل نشاط
برون آید و پر شود این بساط
فضولی کند ترک بیم عذاب
نشاطی کند زین بساط اکتساب
خوشا آنکه او مست خیزد ز گور
برندش به دوزخ ز خود بیشعور
شررهای آتش به وقت عذاب
نماید به او قطرههای شراب
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شبی رِقّتی داشتم در نماز
به معبود میکردم افشای راز
هوش مصنوعی: شبی در حال نماز، احساس خاصی به من دست داد و در دل به معبودم رازهایم را فاش کردم.
گهی در قیام و گهی در قعود
گهی در رکوع و گهی در سجود
هوش مصنوعی: گاهی در حالت ایستاده هستم و گاهی نشسته، گاهی در حال رکوع و گاهی در حال سجده.
در اثنای طاعت من بیقرار
شنیدم ز جایی صدایی سه بار
هوش مصنوعی: در حین انجام عبادت و اطاعت، ناگهان صدایی را از جایی شنیدم که سه بار تکرار میشد و باعث بیقراریام شد.
ز دل رفت اندیشه طاعتم
درید از هوا پرده عصمتم
هوش مصنوعی: از دل من، افکار نیکو و شایستهام کنار رفت و به تبع آن، پردهی حفاظت و عفت من در هم شکست.
باو گفتم ای منشاء هر خطا
مشو هیمه آتش کفر ما
هوش مصنوعی: به او گفتم ای منبع همه اشتباهات، تو تبدیل به سوخت آتش کفر ما نشو.
چرا رسم و راهت چنین گمرهیست؟
سرت از خیال قیامت تهیست؟
هوش مصنوعی: چرا راه و رسم تو به گونهای است که دچار سردرگمی شدهای؟ چرا در ذهنت از فکر و یاد قیامت خبری نیست؟
کلید در گنج هر آفتی؟
به ابلیس سرمایهٔ حیلتی؟
هوش مصنوعی: آیا گنجی در برابر هر مشکلی وجود دارد؟ آیا شیطان سرمایهای برای فریب و دسیسه است؟
به دست تو هر رشته هست دام
که صید دل خلق سازی مدام
هوش مصنوعی: به دست تو هر چیزی به کمند آمده است و تو همیشه میتوانی دل مردم را به دست بیاوری.
به صد جا میان بسته متصل
که بربایی آثار طاعت ز دل
هوش مصنوعی: در صد جا از دل نشانهای عبادت و بندگی هست، اما کسی که بخواهد میتواند آنها را از دل برچیند و از بین ببرد.
اگر سینه را وطن ساختی
ازو رسم تقوی برانداختی
هوش مصنوعی: اگر دل را خانه و مکان خود قرار دهی، نشان از آن است که از اصول تقوا و پرهیزگاری دوری کردهای.
ور انگشتی از تو به جنبش رسید
ز تحریک تسبیح رغبت برید
هوش مصنوعی: اگر فقط یک انگشت از تو حرکت کند، نشان از آن است که رغبت و جستجوی تو برای عبادت و ذکر خداوند از بین میرود.
بیا چون من از آتش اندیشه کن
ره توبه گیر و ورع پیشه کن
هوش مصنوعی: بیا مانند من به فکر آتش اندیشه باش، به سوی توبه برو و تقوا را در پیش بگیر.
چنین گفت طنبور صاحبخبر
که بر پردهداری مشو پردهدر
مصرع دوم: بر پردهدار و رازداری مانند من، گستاخی و پردهدری مکن. (پردهدار به معنی صاحب پردههای موسیقی نیز هست)
مپندار بر خود هنر عیب من
اگر عیب دارم به رویم مزن
هوش مصنوعی: به خود مغرور نشو که هنرت برتر از عیبهای من است؛ اگر عیبی دارم، آن را به روی من نیاور.
منم کرده قطع بیابان دور
ز غیب آمده سوی ملک ظهور
هوش مصنوعی: من از بیابانی دور آمدهام و به ملک و سرزمینی که در دسترس است، نزدیک شدهام.
درین ره شدم همنشین بسی
نخورده غم از اعتراض کسی
هوش مصنوعی: در این مسیر، من همراه بسیاری از افرادی شدم که از انتقادات و مشکلات غم و اندوهی نداشتهاند.
تو بر سینهام میزنی دست رد
چنینم مکن گر نداری مدد
هوش مصنوعی: تو بر سینهام میزنی و مرا بیتوجهی میکنی، این کار را با من نکن اگر کمکی به من نمیکنی.
چه آگاهی از کارگاه جهان؟
که مُقبِل که و کیست مُدبِر درآن؟
هوش مصنوعی: چه کسی از کارگاه دنیا خبر دارد؟ چه کسی در آنجا مسئول و مدیر امور است؟
بهدریای احسان پروردگار
ز چون من خسی کی نشیند غبار؟
هوش مصنوعی: از دریای رحمت و بزرگی پروردگار، چگونه ممکن است که ذرهای مثل من، گرد و غبارش را تحمل کند؟
در آنجا که دیوان عفو و عطاست
غم معصیت، لاف طاعت، خطاست
هوش مصنوعی: در جایی که پر از بخشش و رحمت است، غم گناه بیفایده است و ادعای بندگی دروغی بیش نیست.
مگر غافلی در بساط بسیط؟
ز سرّ «علی کل شی ء محیط»
هوش مصنوعی: آیا تو بیخبر از عمق و وسعت وجود هستی؟ در حقیقت، همه چیز تحت تأثیر و در دامان حقیقتی بزرگتر است.
مغنی به تنبور رغبت نمای
به مفتاح رغبت دری بر گشای
هوش مصنوعی: خوانندهای با تنبورش به شور و شوقی میرسد و در نتیجه، درهای میل و اشتیاق را به روی خود باز میکند.
کزان در رواحل رواحل نشاط
برون آید و پر شود این بساط
هوش مصنوعی: از جایی که شادی و سرزندگی بیرون میآید و باعث رونق این مکان میشود.
فضولی کند ترک بیم عذاب
نشاطی کند زین بساط اکتساب
هوش مصنوعی: ترکی که بیپروا به جستجوی خوشی و لذت میپردازد، از روی رنگ و شکل ظاهری دنیا غافل نیست و در پی یافتن شادی و خوشحالی است.
خوشا آنکه او مست خیزد ز گور
برندش به دوزخ ز خود بیشعور
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که از خواب غفلت برخیزد و از وضعیت بیخبری خود خارج شود، حتی اگر او را به عذاب بکشاند، بهتر از این است که در نادانی باقی بماند.
شررهای آتش به وقت عذاب
نماید به او قطرههای شراب
هوش مصنوعی: در زمان عذاب، شعلههای آتش به او مانند قطرههای شراب جلوه میکند.