گنجور

شمارهٔ ۱۱۶

دل دامن هوای تو محکم گرفته است
مرغی چنان هوای چنین کم گرفته است
از عشق من که بهر تو رسوای عالمم
آوازه جمال تو عالم گرفته است
تا شعله برون ندهد آتش درون
دل رخنهای زخم بمرهم گرفته است
بگذر ز زیر طاق فلک بی توقفی
کز اشکم این بنای کهن نم گرفته است
از کبر حلقه بر در جنت نمی زند
دستی که آن دو گیسوی پرخم گرفته است
بر التفات ساقی ایام دل منه
جامی که می دهد بتو از جم گرفته است
گر هست آرزوی غم عشق دور نیست
ما را که دل ز خاطر خرم گرفته است
در دور عیسی لبت از زلف عنبرین
در حیرتم که بهر چه ماتم گرفته است
رسم طرب مجو ز فضولی که مدتیست
دور از تو خوی با الم و غم گرفته است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل دامن هوای تو محکم گرفته است
مرغی چنان هوای چنین کم گرفته است
هوش مصنوعی: دل به شدت به فکر و یاد تو بوده و به اندازه یک پرنده که به آرامی به سراغ آرزوهایش می‌رود، به تو وابسته است.
از عشق من که بهر تو رسوای عالمم
آوازه جمال تو عالم گرفته است
هوش مصنوعی: به خاطر عشقی که به تو دارم، خود را در برابر همه رسوا کرده‌ام و زیبایی تو باعث شده تا همه جا در مورد من صحبت کنند.
تا شعله برون ندهد آتش درون
دل رخنهای زخم بمرهم گرفته است
هوش مصنوعی: تا زمانی که شعله‌ای از درون دل برون نیاید، زخم‌ها با مرهم پوشیده شده‌اند.
بگذر ز زیر طاق فلک بی توقفی
کز اشکم این بنای کهن نم گرفته است
هوش مصنوعی: از زیر آسمان عبور کن بی‌وقفه، چون اشک‌های من باعث شده این ساختمان قدیمی خراب و نم‌دار شود.
از کبر حلقه بر در جنت نمی زند
دستی که آن دو گیسوی پرخم گرفته است
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر خودخواهی و arrogance (تکبر) رفتار می کند، نمی تواند به بهشت دست یابد، زیرا به او اجازه نمی دهند که وارد شود. این فرد مانند شخصی است که به جای توجه به اصول اخلاقی، مبهوت زیبایی های ظاهری است.
بر التفات ساقی ایام دل منه
جامی که می دهد بتو از جم گرفته است
هوش مصنوعی: ای ساقی، دل خود را مشغول نکن و از تو جامی نخواهم، چرا که آنچه به تو می‌دهد، از خوشی‌های دنیا گرفته شده است.
گر هست آرزوی غم عشق دور نیست
ما را که دل ز خاطر خرم گرفته است
هوش مصنوعی: اگر آرزوی درد و غم عشق وجود دارد، دور از ما نیست. چرا که دل ما به خاطر خوشی‌ها و شادابی‌هایش غمگین شده است.
در دور عیسی لبت از زلف عنبرین
در حیرتم که بهر چه ماتم گرفته است
هوش مصنوعی: در اطراف عیسی، زیبایی لب‌هایت مانند زلفی خوشبو و معطر است. من در آشفتگی‌ام که چرا بخاطر چه چیزی ناراحت و غمگین شده‌ای.
رسم طرب مجو ز فضولی که مدتیست
دور از تو خوی با الم و غم گرفته است
هوش مصنوعی: دیگر شادمانی را جویا نشو، زیرا مدتی است که دور از تو هستم و درد و غم مرا احاطه کرده است.