گنجور

غزل شمارهٔ ۴۴۳

تا به جفایت خوشم، ترک جفا کرده‌ای
این روش تازه را تازه بنا کرده‌ای
راه نجات مرا از همه سو بسته‌ای
قطع امید مرا از همه جا کرده‌ای
دوش ز دست رقیب ساغر می خورده‌ای
من به خطا رفته‌ام یا تو خطا کرده‌ای
قامت یکتای من گشته دوتا چون هلال
تا تو قرین قمر زلف دوتا کرده‌ای
گر نه تو را دشمنی است با دل مجروح من
خال سیه را چرا غالیه سا کرده‌ای
حلقهٔ آزادگان تن به بلا داده‌اند
تا شکن طره را دام بلا کرده‌ای
کار فروبسته‌ام هیچ گشایش ندید
تا گره زلف را کارگشا کرده‌ای
من ز لبت صد هزار بوسه طلب داشتم
هر چه به من داده‌ای وام ادا کرده‌ای
من به جگر تشنگی ثانی اسکندرم
تا لب جان بخش را آب بقا کرده‌ای
خضر مبارک قدم سبزهٔ خط تو بود
کز اثر مقدمش میل وفا کرده‌ای
با خبر از حال ما هیچ نخواهی شدن
تا نکند با تو عشق آن چه به ما کرده‌ای
شاید اگر خوانمت فتنهٔ دوران شاه
بس که ز قد رسا فتنه بپا کرده‌ای
ناصرِدین شاهِ راد ، آن که بِدو  ابر گفت،
معدن و دریا گریست بس که عطا کرده‌ای
آن بت آهو نگاه از تو فروغی رمید
نام خطش را دگر مشک خطا کرده‌ای

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا به جفایت خوشم، ترک جفا کرده‌ای
این روش تازه را تازه بنا کرده‌ای
هوش مصنوعی: من از رفتار ناپسند تو لذت می‌برم، اما تو به این کار ادامه نداده‌ای و یک روش جدید را شروع کرده‌ای.
راه نجات مرا از همه سو بسته‌ای
قطع امید مرا از همه جا کرده‌ای
هوش مصنوعی: تمام مسیرهای نجات من را مسدود کرده‌ای و از هر جایی که می‌توانستم امید داشته باشم را گرفته‌ای.
دوش ز دست رقیب ساغر می خورده‌ای
من به خطا رفته‌ام یا تو خطا کرده‌ای
هوش مصنوعی: دیشب، من در حال نوشیدن شراب از دست رقیب بودم. حالا به این فکر افتاده‌ام که آیا من اشتباه کرده‌ام یا تو؟
قامت یکتای من گشته دوتا چون هلال
تا تو قرین قمر زلف دوتا کرده‌ای
هوش مصنوعی: اندام منحصر به فرد من به شکلی خمیده و زیبا مانند هلال شده است، زیرا تو با موهای دوتایت که به صورت زیبا در کنار هم قرار گرفته‌اند، شگفتی را به وجود آورده‌ای.
گر نه تو را دشمنی است با دل مجروح من
خال سیه را چرا غالیه سا کرده‌ای
هوش مصنوعی: اگر با دل زخم‌دار من دشنامی نداری، پس چرا این نقطه سیاه را همچون عطر خوشبو کرده‌ای؟
حلقهٔ آزادگان تن به بلا داده‌اند
تا شکن طره را دام بلا کرده‌ای
هوش مصنوعی: آزادگان خود را در معرض مشکلات و مصائب قرار داده‌اند تا تو زنجیری از درد و رنج بر موهایت ایجاد کنی.
کار فروبسته‌ام هیچ گشایش ندید
تا گره زلف را کارگشا کرده‌ای
هوش مصنوعی: من در کارها و مشکلاتم به بن‌بست رسیده‌ام و هیچ راه حلی پیدا نکرده‌ام تا زمانی که تو با زیبایی و جادوی خود، راه‌حل این معما را ارائه کردی.
من ز لبت صد هزار بوسه طلب داشتم
هر چه به من داده‌ای وام ادا کرده‌ای
هوش مصنوعی: من از لب تو خواسته‌ام که هزار بارم ببوسی، اما هر آنچه به من داده‌ای، تنها به عنوان یک قرض پس داده‌ای.
من به جگر تشنگی ثانی اسکندرم
تا لب جان بخش را آب بقا کرده‌ای
هوش مصنوعی: من به شدت تشنه‌ام و همچون اسکندر در جستجوی آب زندگی، تو را یافته‌ام که به من زندگی می‌بخشی.
خضر مبارک قدم سبزهٔ خط تو بود
کز اثر مقدمش میل وفا کرده‌ای
هوش مصنوعی: خضر خوشبخت، نقشی از سبزه خط تو بود که به خاطر قدم‌هایش، میل به وفا در دل تو ایجاد شده است.
با خبر از حال ما هیچ نخواهی شدن
تا نکند با تو عشق آن چه به ما کرده‌ای
هوش مصنوعی: تو هیچگاه از احوال ما آگاه نخواهی شد، مگر اینکه عشق تو، همان کاری را به تو بکند که تو با ما کردی.
شاید اگر خوانمت فتنهٔ دوران شاه
بس که ز قد رسا فتنه بپا کرده‌ای
هوش مصنوعی: شاید اگر تو را به نام بخوانم، باعث بروز آشفتگی در دوره سلطنت شاه باشی، چون به خاطر قامت بلند و زیبا و جذابیتی که داری، همواره جنجال و هیاهو راه می‌اندازی.
ناصرِدین شاهِ راد ، آن که بِدو  ابر گفت،
معدن و دریا گریست بس که عطا کرده‌ای
هوش مصنوعی: ناصرالدین شاه، مردی نیکوکار و دستگیر است که با بخشش‌های بی‌حد و حسابش، به حدی تأثیرگذار بوده که حتی ابرها و دریاها نیز به خاطر او به گریه افتاده‌اند.
آن بت آهو نگاه از تو فروغی رمید
نام خطش را دگر مشک خطا کرده‌ای
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت نگاه محبوب اشاره دارد. شاعر می‌گوید که زیبایی و شور آن محبوب باعث شده است تا دیگران نتوانند به درستی او را تشخیص دهند. همچنین، نام و نشانی که از او باقی مانده، به طور نادرست و نامناسب بیان شده است، گویی در خط و نشانه‌هایش اشتباهی رخ داده است. این توصیف نشان‌دهنده‌ی تاثیر عمیق محبت و زیبایی در ذهن شاعر است.

حاشیه ها

1393/01/06 21:04
سعید آریا

واقعا که زیبائی را در سراپای این شعر می توان یافت .......

1393/11/10 18:02
با-نو

چقدر زیبا و بی اندازه نزدیک به حال من

1393/12/06 22:03
محسن شفیعی

غلط تایپی در مصرع
ناصر دین راد انکه بدو ابر گفت
بدون به صورت بدو تصحیح شود .ممنون

1395/12/18 10:03
محمد رهبری

با درود
این شعر در برنامه گلهای 33 توسط خانم فخری نیکزاد دکلمه شده است و با غزل 497 امیخته شده که کار بسیار زیبایی در امده
با سپاس
رهبری 29/12/95

1398/10/17 13:01

من زلبت صد هزار بوسه طلب داشتم---
آنچه بمن داده ای دین ادا کرده ای--
هم خوانده شده است

1400/07/30 21:09
Mehdi Monajemi

این غزل را آقای جمال وفائی با صدای بسیار خوب خود هم خوانده اند.

1403/04/23 13:06
سیدمحمد جهانشاهی

ناصرِدین شاهِ راد ، آن که بِدو  ابر گفت،

1403/04/23 13:06
سیدمحمد جهانشاهی

آواز یونس دردشتی با ویلن اسدالله ملک ، عالی است با این غزل .

1403/04/23 13:06
سیدمحمد جهانشاهی

آواز گلپا با ویلن پرویز یاحقی ، عالی است با این غزل