گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۰

ای آب زندگانی یک نکته از دهانت
تا چند رحمتی نیست بر حال تشنگانت
دردا که بر لب آید جانم ز تشنه کامی
وآب حیات دارد لعل گهرفشانت
با من مکن مدارا اکنون که در محبت
شد رازم آشکارا از غفرهٔ نهانت
ای بوستان خوبی خارم ز بی‌نوایی
بگذار تا بچینم برگی ز بوستانت
هرگز کسی نیاید غیر از تو در خیالم
تا کیست در خیالت یا چیست در کمانت
بخت ار مدد نماید ای ترک سخت بازو
هم می‌خورم خدنگت، هم می‌کشم کمانت
مفتون تست خلقی الحق که می‌توان گفت
هم آفت زمینت هم فتنهٔ زمانت
تا کی حدیث واعظ از هول رستخیز است
برخیز تا ببیند بالای دل ستانت
چشم از دو کون پوشم گر اوفتد به دستم
یا طرف آستینت یا خاک آستانت
گر پرده بر گشایی از این طرب فروغی
اول نظر نماید جان را فدای جانت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای آب زندگانی یک نکته از دهانت
تا چند رحمتی نیست بر حال تشنگانت
هوش مصنوعی: ای آب حیات، چرا جملاتت از دهانم بیرون نمی‌آید؟ چرا بر حال تشنگان رحمتی نمی‌کنی؟
دردا که بر لب آید جانم ز تشنه کامی
وآب حیات دارد لعل گهرفشانت
هوش مصنوعی: آه که چقدر دردمندانه است وقتی جانم از بی‌آبی و تشنگی به لب می‌رسد، در حالی که آنچه برای حیات و زندگی‌ام نیاز دارم، درخشان و زیباست اما در دسترس نیست.
با من مکن مدارا اکنون که در محبت
شد رازم آشکارا از غفرهٔ نهانت
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که اکنون که عشق و محبت من برای تو کاملاً مشخص شده، خواهش می‌کنم با من به نرمی و ملایمت برخورد نکن. غفر (پوشش و پنهانی) تو دیگر برایم وجود ندارد و رازهای من به روشنی نمایان شده است.
ای بوستان خوبی خارم ز بی‌نوایی
بگذار تا بچینم برگی ز بوستانت
هوش مصنوعی: ای باغ زیبای من، به خاطر بی‌پولی و گرفتاری‌ام، لطفاً اجازه بده کمی از زیبایی‌هایت را برچینم و از آن بهره‌مند شوم.
هرگز کسی نیاید غیر از تو در خیالم
تا کیست در خیالت یا چیست در کمانت
هوش مصنوعی: هرگز هیچ‌کس جز تو به ذهنم نمی‌آید. نمی‌دانم چه کسی در فکر تو است یا چه چیزی در دل تو نهفته است.
بخت ار مدد نماید ای ترک سخت بازو
هم می‌خورم خدنگت، هم می‌کشم کمانت
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت به من کمک کند، ای جوان ترک با بازوی قوی، من هم تیر تو را می‌خورم و هم کمانت را می‌کشم.
مفتون تست خلقی الحق که می‌توان گفت
هم آفت زمینت هم فتنهٔ زمانت
هوش مصنوعی: تو چنان جذاب و زیبا هستی که می‌توان گفت هم مایهٔ آسیب زمین و هم موجب آشفتگی زمانه‌ای.
تا کی حدیث واعظ از هول رستخیز است
برخیز تا ببیند بالای دل ستانت
هوش مصنوعی: به چه مدت باید به سخنان واعظ درباره ترس از قیامت گوش بدهیم؟ بلند شو تا زیبایی‌ها و بلندی‌های دل خود را ببینی.
چشم از دو کون پوشم گر اوفتد به دستم
یا طرف آستینت یا خاک آستانت
هوش مصنوعی: اگر روزی چشمانم به چیزی بیفتد، آنقدر مراقبم که آن را نادیده بگیرم. حتی اگر آن شی یا نشانه، گوشه آستین تو باشد یا خاک درگاه تو.
گر پرده بر گشایی از این طرب فروغی
اول نظر نماید جان را فدای جانت
هوش مصنوعی: اگر پرده را کنار زنی، از این شادی و خوشی، نوری به چشم می‌خورد که جان انسان را به خاطر دیدن زیبایی‌ات فدای تو می‌کند.

حاشیه ها

1400/05/07 12:08
هیوا

مصراع اول ِ بیت اول یعنی چی؟

1400/09/08 23:12
فریبا مقیمی

سلام و درود بیت ۷ مصرع دوم فتنهٔ دهانت اشتباه است، فتنهٔ زمانت درست است لطفا تصحیح بفرمایید