گنجور

شمارهٔ ۱۰۳

برای مهدی هادی بخوان شأن فراق
سرود حافظ شیراز در بیان فراق
زبان خامه ندارد سر بیان فراق
وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
رفیق خیل خیالم و هم عنان شکیب
قرین آتش هجران همقران فراق‏
دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
به سر رسید نیامد به سر زمان فراق
چگونه باز کنم بال در هوای وصال
که ریخت مرغ دلم پر در آسمان فراق
کنون چه چاره که در هجر غم به گردابی
فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق
بسی نماند که کشتیّ عمر غرقه شود
ز موج شوق تو در بحر بیکران فراق‏
ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار
مدام خون جگر می‏خورم ز خوان فراق
به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ
به دست هجر ندادی بسی عنان فراق

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برای مهدی هادی بخوان شأن فراق
سرود حافظ شیراز در بیان فراق
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف احساسات ناشی از جدایی و فراق پرداخته است. شاعر در آن از حسی عمیق و غم‌انگیز سخن می‌گوید که ناشی از دوری و بی‌خبری از محبوب است. جدایی را همچون عذابی دردناک می‌بیند و به نوعی از درد و ناامیدی ناشی از این فراق پرده برمی‌دارد. در اصل، این ابیات بیان‌گر التماس و گدایی دل از محبوب است که به شدت در غم دوری‌اش می‌سوزد.
زبان خامه ندارد سر بیان فراق
وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
هوش مصنوعی: قلم توان بیان احساس جدایی را ندارد و اگر داشت، داستان فراق را برای تو توضیح می‌دادم.
رفیق خیل خیالم و هم عنان شکیب
قرین آتش هجران همقران فراق‏
هوش مصنوعی: دوست من همیشه در خیال من است و در کنارم است، در حالی که صبر می‌کنم. این احساس فراغ و دوری، مانند آتش سوزانی است که دلم را می‌سوزاند.
دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
به سر رسید نیامد به سر زمان فراق
هوش مصنوعی: حیف که عمرم را صرف انتظار دیدار تو کردم، ولی هیچگاه زمان وصل نرسید و فقط به دوری گذشت.
چگونه باز کنم بال در هوای وصال
که ریخت مرغ دلم پر در آسمان فراق
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم در هوای وصل پرواز کنم، در حالی که مرغ دل من در آسمان جدایی پرش را از دست داده است؟
کنون چه چاره که در هجر غم به گردابی
فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق
هوش مصنوعی: اکنون چه راهی دارم که در غم جدایی گرفتار شده‌ام، قایق صبرم به خاطر بادبان فراق در حال غرق شدن است.
بسی نماند که کشتیّ عمر غرقه شود
ز موج شوق تو در بحر بیکران فراق‏
هوش مصنوعی: مدت زیادی نمی‌گذرد که کشتی عمر به خاطر شدت شوق تو در دریای بی‌انتهای فراق، غرق خواهد شد.
ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار
مدام خون جگر می‏خورم ز خوان فراق
هوش مصنوعی: از شدت عشق و longing، قلبم مثل کباب شده است و به خاطر دوری از معشوق، همواره در رنج و غم هستم و از این فراق، درد و رنج زیادی را تحمل می‌کنم.
به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ
به دست هجر ندادی بسی عنان فراق
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشق، این مسیر به پایان برسد، حافظ، به خاطر جدایی، مدت زیادی است که از کنترل فاصله‌ها و بی‌خبری‌ها خارج نشده‌ای.