غزل شمارهٔ ۷۵۰
الهی ز عصیان مرا پاک کن
در اعمال شایسته چالاک کن
چو بآبی بسر ریزم از بهر غسل
دلم را چو اعضای تن پاک کن
هجوم شیاطین ز دل دوردار
قرین دلم خیل املاک کن
شراب طهوری بکامم رسان
سراپای جانرا طربناک کن
کند شاد اگر سازدم العیاذ
پشیمانیم بخش و غمناک کن
بگریان مرا در غم آخرت
ازین درد آهم بر افلاک کن
ز خوفت بخون دلم ده وضو
ز احداث باطن دلم پاک کن
بریزان ز من اشک تا اشک هست
چو آبم نماند مرا خاک کن
و قلبی ففزعه عمن سواک
دهانم بذکراک مسواک کن
بعصیان سراپای آلودهام
سراپا ز آلودگی پاک کن
چو پاکیزه گردد ز لوث گنه
دلم آینه صاف ادراک کن
دلم را بده عزم بر بندگی
نه چون بیغمانم هوسناک کن
بخاک درت گر نیارم سجود
مکافات آن بر سرم خاک کن
دلم راز پندار دانش بشوی
بجان قایل ما عرفناک کن
بعجب عمل مبتلایم مساز
زبان ناطق ما عبدناک کن
نگه دارم از شر آفات نفس
بتلبیس ابلیس دراک کن
نشاطی بده در عبادت مرا
دل لشکر دیو غمناک کن
بحشرم بده نامه در دست راست
ز هولم در آنروز بی باک کن
ز یمن ولای علی فیضرا
قرین مکرم بلولاک کن
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الهی ز عصیان مرا پاک کن
در اعمال شایسته چالاک کن
هوش مصنوعی: ای خدا، مرا از گناهانم پاک کن و در انجام کارهای نیکویم تلاش و سرعت بیشتری به من عطا کن.
چو بآبی بسر ریزم از بهر غسل
دلم را چو اعضای تن پاک کن
هوش مصنوعی: وقتی بر آب میریزم تا خود را بشویم، دلم را نیز مانند اعضای بدنم پاک و پاکیزه کن.
هجوم شیاطین ز دل دوردار
قرین دلم خیل املاک کن
هوش مصنوعی: از دل خود دور کن هجوم شیاطین را و همراه دل من، جمعی از فرشتگان و خوبیها را بیاور.
شراب طهوری بکامم رسان
سراپای جانرا طربناک کن
هوش مصنوعی: شمع ناب را به من برسان تا تمام وجودم را شاداب و پرنشاط کند.
کند شاد اگر سازدم العیاذ
پشیمانیم بخش و غمناک کن
هوش مصنوعی: اگر شاد شوم، میتوانم امید داشته باشم، اما اگر پشیمان شوم، دلم سوخته و غمگین میشوم.
بگریان مرا در غم آخرت
ازین درد آهم بر افلاک کن
هوش مصنوعی: گریهام در غم روز حساب و آخرت به اندازهای است که صدای آه من به آسمانها برسد.
ز خوفت بخون دلم ده وضو
ز احداث باطن دلم پاک کن
هوش مصنوعی: از خواب سنگین بیدارم کن و با خون دل وضو بگیر تا با تهذیب باطنم، دلم را پاک و منزه سازی.
بریزان ز من اشک تا اشک هست
چو آبم نماند مرا خاک کن
هوش مصنوعی: اشکهایم را بریز تا زمانی که هنوز اشکی باقی است، وقتی که دیگر هیچ آبی برای من نماند، مرا به خاک تبدیل کن.
و قلبی ففزعه عمن سواک
دهانم بذکراک مسواک کن
هوش مصنوعی: دل من از یاد تو به شدت میتپد، پس با یاد تو، زبانم را آراسته کن.
بعصیان سراپای آلودهام
سراپا ز آلودگی پاک کن
هوش مصنوعی: به خاطر گناهانی که انجام دادهام، تمام وجودم آلوده شده است. لطفاً مرا از این آلودگیها پاک کن.
چو پاکیزه گردد ز لوث گنه
دلم آینه صاف ادراک کن
هوش مصنوعی: زمانی که دلم از آلودگی گناه پاک و خالص شود، مانند آینهای صاف و شفاف میتوانی فهم و درک درستی داشته باشی.
دلم را بده عزم بر بندگی
نه چون بیغمانم هوسناک کن
هوش مصنوعی: دلم را برای خدمت به تو بده، نه اینکه مثل بیخبران، آرزوها و خواستههایم را پر رغبت کنی.
بخاک درت گر نیارم سجود
مکافات آن بر سرم خاک کن
هوش مصنوعی: اگر نتوانم در برابر در خاکیات تعظیم کنم، عواقب آن، بر سرم خواهد ریخت.
دلم راز پندار دانش بشوی
بجان قایل ما عرفناک کن
هوش مصنوعی: دل من خواهان این است که رازهای اندیشه را پاک کند و جان خود را به تو بسپارد و از خویش بگوید که تو را شناختهایم.
بعجب عمل مبتلایم مساز
زبان ناطق ما عبدناک کن
هوش مصنوعی: من از کار خود به حیرت افتادهام و زبانم نمیتواند آنچه را میخواهم بگوید. ای خدا، ما تو را عبادت کردیم.
نگه دارم از شر آفات نفس
بتلبیس ابلیس دراک کن
هوش مصنوعی: از آسیبهای نفس خودم را محافظت کنم و فریبهای شیطان را بشناسم و دور کنم.
نشاطی بده در عبادت مرا
دل لشکر دیو غمناک کن
هوش مصنوعی: به من شادابی و سرزندگی در نیایش عطا کن و دل لشکر غم را غمگین کن.
بحشرم بده نامه در دست راست
ز هولم در آنروز بی باک کن
هوش مصنوعی: در آن روز هولناک، از شدت ترس و وحشت، از تو میخواهم که نامهای به دست راست من بدهی تا بتوانم بیباکانه در آن شرایط قرار بگیرم.
ز یمن ولای علی فیضرا
قرین مکرم بلولاک کن
هوش مصنوعی: به برکت و نعمت ولای علی، وجود تو با افتخار و خوش شانسی همراه است.
حاشیه ها
1397/02/12 00:05
محمدرضا جباری هرسینی
در بیت دوم، «بآبی» را به «آبی» تغییر دهید.