غزل شمارهٔ ۷۱۷
باغ روی تو روضه رضوان
داغ عشق تو مالک نیران
طاق ابروت قبله اسلام
کفر گیسوت رهبر ایمان
چشم مست تو ساقی ایمان
لب سیراب چشمه حیوان
عقد دندانت رشک مروارید
وان لب لعل غیرت مرجان
زلف بر چاه غبغبت ظلمات
و اندرو آب زندگی پنهان
جمع در گیسوی پریشانت
جمع دلهای بیسر و سامان
تا به بیند صبای هر جائیش
خال در زیر زلف شد پنهان
در کمال تو عقلها واله
در جمال تو دیدها حیران
داغ عشق تو زخم را مرهم
یاد روی تو درد را درمان
چون دل فیضیافت آبادی
هر دلی کو ز عشق شد ویران
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باغ روی تو روضه رضوان
داغ عشق تو مالک نیران
هوش مصنوعی: باغ زیبای چهرهات بهشت رضوان را مینمایاند و عشق تو مانند آتش وجودم را میسوزاند.
طاق ابروت قبله اسلام
کفر گیسوت رهبر ایمان
هوش مصنوعی: قوس و قزح ابروهایت نشاندهندهی کمال و زیبایی است، در حالی که موهای گیسویت نیز نماد قدرت و رهبری در ایمان به شمار میرود.
چشم مست تو ساقی ایمان
لب سیراب چشمه حیوان
هوش مصنوعی: چشمان زیبای تو مانند چشمهای است که جان و ایمان را سیراب میکند.
عقد دندانت رشک مروارید
وان لب لعل غیرت مرجان
هوش مصنوعی: دندانهای تو به زیبایی مرواید و لبهای تو به جذابیت مرجان است که حس حسادت را برمیانگیزد.
زلف بر چاه غبغبت ظلمات
و اندرو آب زندگی پنهان
هوش مصنوعی: موی بلند و پیچیده همچون چاهی تاریک است و در درون آن آب حیات به طور نهان وجود دارد.
جمع در گیسوی پریشانت
جمع دلهای بیسر و سامان
هوش مصنوعی: در گیسوان بینظیر تو، دلهای آشفته و بیقرار جمع شدهاند.
تا به بیند صبای هر جائیش
خال در زیر زلف شد پنهان
هوش مصنوعی: تا وقتی که بادی خوش به هر کجا بوزد، نشانهی زیبایی او در زیر زلفش پنهان میشود.
در کمال تو عقلها واله
در جمال تو دیدها حیران
هوش مصنوعی: در زیبایی و کمال تو، عقلها حیرتزده و چشمها سرگشتهاند.
داغ عشق تو زخم را مرهم
یاد روی تو درد را درمان
هوش مصنوعی: عشق تو همچون زخمی است که با یاد چهرهات التیام مییابد و دردی که دارم، با عشق تو تسکین مییابد.
چون دل فیضیافت آبادی
هر دلی کو ز عشق شد ویران
هوش مصنوعی: هر دلی که از عشق خراب شده و ویران شده باشد، به واسطهی فیض و رحمت، آباد و پرثمر میشود.