گنجور

بخش ۲۱

ز بیگانه قیصر به پرداخت جای
پر اندیشه بنشست با رهنمای
به موبد چنین گفت کای دادخواه
ز گیتی گرفتست ما را پناه
بسازیم تا او بنیرو شود
وزان کهتر بد بی‌آهوشود
به قیصر چنین گفت پس رهنمای
که از فیلسوفان پاکیزه رای
بباید تنی چند بیداردل
که بندند با ما بدین کار دل
فرستاد کس قیصر نامدار
برفتند زان فیلسوفان چهار
جوانان و پیران رومی نژاد
سخنهای دیرینه کردند یاد
که ما تا سکندر بشد زین جهان
ز ایرانیانیم خسته نهان
ز بس غارت و جنگ و آویختن
همان بی‌گنه خیره خون ریختن
کنون پاک یزدان ز کردار بد
به پیش اندر آوردشان کار بد
یکی خامشی برگزین از میان
چوشد کندرو بخت ساسانیان
اگر خسرو آن خسروانی کلاه
بدست آورد سر بر آرد بماه
هم اندر زمان باژ خواهد ز روم
بپا اندر آرد همه مرز وبوم
گرین درخورد با خرد یاد دار
سخنهای ایرانیان باد دار
ازیشان چوبشنید قیصر سخن
یکی دیگر اندیشه افگند بن
سواری فرستاد نزدیک شاه
یکی نامه بنوشت و بنمود راه
ز گفتار بیدار دانندگان
سخنهای دیرینه خوانندگان
چو آمد به نزدیک خسرو سوار
بگفت آنچ بشنید با نامدار
همان نامهٔ قیصر او را سپرد
سخنهای قیصر برو برشمرد
چو خسرو بدید آن دلش تنگ شد
رخانش ز اندیشه بی‌رنگ شد
چنین داد پاسخ که گر زین سخن
که پیش آمد از روزگار کهن
همی بر دل این یاد باید گرفت
همه رنجها باد باید گرفت
گرفتیم و گشتیم زین مرز باز
شما را مبادا به ایران نیاز
نگه کن کنون نا نیاکان ما
گزیده جهاندار و پاکان ما
به بیداد کردند جنگ ار بداد
نگر تا ز پیران که دارد بیاد
سزد گر بپرسد ز دانای روم
که این بد ز زاغ آمدست ار زبوم
که هرکس که در رزم شد سرفراز
همی ز آفریننده شد بی‌نیاز
نیاکان ما نامداران بدند
به گیتی درون کامگاران بدند
نبرداشتند از کسی سرکشی
بلندی و تندی و بی‌دانشی
کنون این سخنها نیارد بها
که باشد سراندر دم اژدها
یکی سوی قیصر بر از من درود
بگویش که گفتار بی‌تار و پود
بزرگان نیارند پیش خرد
به فرجام هم نیک و بد بگذرد
ازین پس نه آرام جویم نه خواب
مگر برکشم دامن از تیره آب
چو رومی نیابیم فریادرس
به نزدیک خاقان فرستیم کس
سخن هرچ گفتم همه خیره شد
که آب روان از بنه تیره شد
فرستادگانم چوآیند باز
بدین شارستان در نمانم دراز
به ایرانیان گفت فرمان کنید
دل خویش را زین سخن مشکنید
که یزدان پیروزگر یار ماست
جوانمردی و مردمی کارماست
گرفت این سخن بردل خویش خوار
فرستاد نامه بدست تخوار
برین گونه برنامه‌ای برنوشت
ز هرگونه‌ای اندر و خوب و زشت
بیامد ز نزدیک خسرو سوار
چنین تا در قیصر نامدار

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز بیگانه قیصر به پرداخت جای
پر اندیشه بنشست با رهنمای
هوش مصنوعی: قیصر از شخصی ناآشنا و بیگانه، به خاطر پرداختن به موضوعی مهم و تأمل‌برانگیز، در کنار مشاور خود نشسته است.
به موبد چنین گفت کای دادخواه
ز گیتی گرفتست ما را پناه
هوش مصنوعی: به موبد گفت: ای کسی که در پی حق و عدالت هستی، از دنیای پرآشوب ما را پناه داده‌ای.
بسازیم تا او بنیرو شود
وزان کهتر بد بی‌آهوشود
هوش مصنوعی: بیایید کاری کنیم که او قوی و نیرومند شود و به واسطه این کار، آن فرد کوچک و ضعیف نیز به تدریج به حالتی خوب و با ثبات برسد.
به قیصر چنین گفت پس رهنمای
که از فیلسوفان پاکیزه رای
هوش مصنوعی: پس رهنما به قیصر گفت که از فیلسوفان خردمند و دلپاک استفاده کن.
بباید تنی چند بیداردل
که بندند با ما بدین کار دل
هوش مصنوعی: چند نفر باید باشند که دلشان بیدار باشد و با ما در این کار دل همراه شوند.
فرستاد کس قیصر نامدار
برفتند زان فیلسوفان چهار
هوش مصنوعی: فرستاده‌ای از قیصر معروف ارسال شد و چهار فیلسوف از آنجا رفتند.
جوانان و پیران رومی نژاد
سخنهای دیرینه کردند یاد
هوش مصنوعی: جوانان و سالمندان رومی درباره‌ی داستان‌ها و خاطرات گذشته صحبت کردند.
که ما تا سکندر بشد زین جهان
ز ایرانیانیم خسته نهان
هوش مصنوعی: ما از زمان سکندر به این جهان خسته و نارضایتی‌های ایرانیان را در دل داریم.
ز بس غارت و جنگ و آویختن
همان بی‌گنه خیره خون ریختن
هوش مصنوعی: به خاطر دزدی‌ها و جنگ‌ها، انسان‌های بی‌گناه به نابودی کشیده شده و خون آنها به ناحق ریخته شده است.
کنون پاک یزدان ز کردار بد
به پیش اندر آوردشان کار بد
هوش مصنوعی: اکنون خداوند پاک، اعمال زشت را در جلو می‌آورد و عواقب کارهای بد را نشان می‌دهد.
یکی خامشی برگزین از میان
چوشد کندرو بخت ساسانیان
هوش مصنوعی: از میان گزینه‌ها، سکوت و انتظاری بی‌صدا را انتخاب کن؛ زیرا سرنوشت ساسانیان (یک سلسله‌ی تاریخی در ایران) به ناامیدی و شکست منجر شد.
اگر خسرو آن خسروانی کلاه
بدست آورد سر بر آرد بماه
هوش مصنوعی: اگر خسرو به کلاهی که مختص پادشاهان است دست یابد، به‌زودی بر ما ماهی خواهد تابید.
هم اندر زمان باژ خواهد ز روم
بپا اندر آرد همه مرز وبوم
هوش مصنوعی: در زمان مناسب، رومی با اقتدار و قهرمانانه به پا می‌خیزد و تمامی سرزمین‌ها و مرزها را تحت کنترل خود قرار می‌دهد.
گرین درخورد با خرد یاد دار
سخنهای ایرانیان باد دار
هوش مصنوعی: اگر با خرد و دانش آشنا هستی، به یاد داشته باش که سخنان ایرانیان همیشه با ارزش و مهم هستند.
ازیشان چوبشنید قیصر سخن
یکی دیگر اندیشه افگند بن
هوش مصنوعی: قیصر وقتی از آن‌ها صحبت کرد، یکی دیگر از افراد حرفی زد که باعث شد فکر جدیدی به ذهنش برسد.
سواری فرستاد نزدیک شاه
یکی نامه بنوشت و بنمود راه
هوش مصنوعی: یکی سوار را نزد شاه فرستاد تا نامه‌ای بنویسد و مسیر را نشان دهد.
ز گفتار بیدار دانندگان
سخنهای دیرینه خوانندگان
هوش مصنوعی: از گفتار افرادی که آگاه و دانا هستند، می‌توان به حکمت‌ها و آموزه‌های قدیمی پی برد.
چو آمد به نزدیک خسرو سوار
بگفت آنچ بشنید با نامدار
هوش مصنوعی: وقتی سوار به نزدیک خسرو رسید، آنچه را که شنیده بود به نامدار (خسرو) گفت.
همان نامهٔ قیصر او را سپرد
سخنهای قیصر برو برشمرد
هوش مصنوعی: سلطنت و نوشته‌های قیصر به او واگذار شد و او درباره‌ی سخنان قیصر سخن گفت.
چو خسرو بدید آن دلش تنگ شد
رخانش ز اندیشه بی‌رنگ شد
هوش مصنوعی: وقتی خسرو صورت یار را دید، دلش گرفته شد و از فکر به یارش رنگ از چهره‌اش پرید.
چنین داد پاسخ که گر زین سخن
که پیش آمد از روزگار کهن
هوش مصنوعی: در پاسخ گفت که اگر به این حرف‌هایی که از گذشته‌های دور مطرح شده توجه کنی، خواهید دید که...
همی بر دل این یاد باید گرفت
همه رنجها باد باید گرفت
هوش مصنوعی: باید همیشه یاد آنچه را که بر دل می‌نشیند، در نظر داشته باشیم و تمامی سختی‌ها و دردها را به جان بخریم.
گرفتیم و گشتیم زین مرز باز
شما را مبادا به ایران نیاز
هوش مصنوعی: ما از این مرز دور شدیم و امیدواریم که دیگر نیازی به شما و ایران نداشته باشیم.
نگه کن کنون نا نیاکان ما
گزیده جهاندار و پاکان ما
هوش مصنوعی: به حال حاضر نیاکان ما بیندیش و ببین که چگونه از میان بهترین‌ها و پاکان جهان انتخاب شده‌اند.
به بیداد کردند جنگ ار بداد
نگر تا ز پیران که دارد بیاد
هوش مصنوعی: اگر به ظلم و ستم جنگی شود، به گذشته نگاه کن تا ببینی از پیران چه کسانی یادگار دارند.
سزد گر بپرسد ز دانای روم
که این بد ز زاغ آمدست ار زبوم
هوش مصنوعی: اگر از دانای روم بپرسد که این بلا از کجا آمده است، آیا جای تعجب نیست که بگوید از زاغ آمده؟
که هرکس که در رزم شد سرفراز
همی ز آفریننده شد بی‌نیاز
هوش مصنوعی: هر کسی که در میدان جنگ و نبرد پیروز می‌شود، از لطف و قدرت خداوند بی‌نیاز می‌گردد.
نیاکان ما نامداران بدند
به گیتی درون کامگاران بدند
هوش مصنوعی: پدران ما افرادی مشهور و بزرگ بودند و در دنیا افرادی شاد و موفق به شمار می‌رفتند.
نبرداشتند از کسی سرکشی
بلندی و تندی و بی‌دانشی
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از سرکشی و بی‌پرویی و نادانی دیگران حمایت نکرده و برنمی‌دارد.
کنون این سخنها نیارد بها
که باشد سراندر دم اژدها
هوش مصنوعی: حالا این حرف‌ها ارزشی ندارند چون در آستانه‌ی خطر بزرگی قرار داریم.
یکی سوی قیصر بر از من درود
بگویش که گفتار بی‌تار و پود
هوش مصنوعی: یکی به سوی قیصر برود و به او سلام بفرستد و بگوید که سخن‌های او بی‌پایه و بدون استحکام است.
بزرگان نیارند پیش خرد
به فرجام هم نیک و بد بگذرد
هوش مصنوعی: افراد بزرگ و با تجربه به خردمندی پایبندند و می‌دانند که سرانجام، هم خوب و هم بد به پایان خواهد رسید.
ازین پس نه آرام جویم نه خواب
مگر برکشم دامن از تیره آب
هوش مصنوعی: از این به بعد نه آرامش می‌جویم و نه خواب، مگر اینکه از آب تیره و غم‌انگیز فاصله بگیرم.
چو رومی نیابیم فریادرس
به نزدیک خاقان فرستیم کس
هوش مصنوعی: اگر رومی را پیدا نکنیم که به ما کمک کند، به نزد پادشاه خواهیم رفت و کسی را فرستاده که درخواست کمک کند.
سخن هرچ گفتم همه خیره شد
که آب روان از بنه تیره شد
هوش مصنوعی: هرچه سخن گفتم، همه حیرت کردند که چگونه آب زلال و روان از جایی تاریک و آلوده به وجود آمده است.
فرستادگانم چوآیند باز
بدین شارستان در نمانم دراز
هوش مصنوعی: چون فرستادگانم برگردند، در این شهر نمی‌مانم طولانی.
به ایرانیان گفت فرمان کنید
دل خویش را زین سخن مشکنید
هوش مصنوعی: به ایرانیان بگویید که دل‌های خود را از این کلمات آزرده نکنند و به آرامش دست یابند.
که یزدان پیروزگر یار ماست
جوانمردی و مردمی کارماست
هوش مصنوعی: خداوند پیروز و یاری‌دهنده ماست و شرافت و انسانیت، ویژگی‌های ما هستند.
گرفت این سخن بردل خویش خوار
فرستاد نامه بدست تخوار
هوش مصنوعی: او از این سخن به دل خود احساس حقارت کرد و نامه‌ای را به دست کسی به نام تخوار فرستاد.
برین گونه برنامه‌ای برنوشت
ز هرگونه‌ای اندر و خوب و زشت
هوش مصنوعی: در اینجا برنامه‌ای طراحی شده که شامل انواع مختلفی از ویژگی‌ها و خصوصیات خوب و بد است.
بیامد ز نزدیک خسرو سوار
چنین تا در قیصر نامدار
هوش مصنوعی: شخصی از نزدیک خسرو، با شکوه و زینت سوار بر اسب آمد و به سوی قیصر بزرگ، که نامی معروف دارد، راهی شد.