گنجور

پادشاهی اردشیر نکوکار

چو بنشست بر گاه شاه اردشیر
بیاراست آن تخت شاپور پیر
کمر بست و ایرانیان را بخواند
بر پایهٔ تخت زرین نشاند
چنین گفت کز دور چرخ بلند
نخواهم که باشد کسی را گزند
جهان گر شود رام با کام من
ببینند تیزی و آرام من
ور ایدونک با ما نسازد جهان
بسازیم ما با جهان جهان
برادر جهان ویژه ما را سپرد
ازیرا که فرزند او بود خرد
فرستم روان ورا آفرین
که از بدسگالان بشست او زمین
چو شاپور شاپور گردد بلند
شود نزد او گاه و تاج ارجمند
سپارم بدو گاه و تاج و سپاه
که پیمان چنین کرد شاپور شاه
من این تخت را پایکار وی‌ام
همان از پدر یادگار وی‌ام
شما یکسره داد یاد آورید
بکوشید و آیین و داد آورید
چنان دان که خوردیم و بر ما گذشت
چو مردی همه رنج ما باد گشت
چو ده سال گیتی همی داشت راست
بخورد و ببخشید چیزی که خواست
نجست از کسی باژ و ساو و خراج
همی رایگان داشت آن گاه و تاج
مر او را نکوکار زان خواندند
که هرکس تن‌آسان ازو ماندند
چو شاپور گشت از در تاج و گاه
مر او را سپرد آن خجسته کلاه
نگشت آن دلاور ز پیمان خویش
به مردی نگه داشت سامان خویش

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو بنشست بر گاه شاه اردشیر
بیاراست آن تخت شاپور پیر
هوش مصنوعی: وقتی که اردشیر بر تخت نشست، آن تخت که متعلق به شاپور پیر بود را تزئین کرد.
کمر بست و ایرانیان را بخواند
بر پایهٔ تخت زرین نشاند
هوش مصنوعی: او عزم خود را جزم کرد و ایرانیان را فراخواند و آنها را برتخت زرین نشاند.
چنین گفت کز دور چرخ بلند
نخواهم که باشد کسی را گزند
هوش مصنوعی: او گفت که نمی‌خواهد هیچ کس از بلای روزگار رنج بکشد.
جهان گر شود رام با کام من
ببینند تیزی و آرام من
هوش مصنوعی: اگر دنیا با خواسته‌هایم هماهنگ شود، همه می‌توانند شدت و آرامش درونم را مشاهده کنند.
ور ایدونک با ما نسازد جهان
بسازیم ما با جهان جهان
هوش مصنوعی: اگر دنیا با ما سازگار نباشد، ما خودمان جهانی جدید می‌سازیم.
برادر جهان ویژه ما را سپرد
ازیرا که فرزند او بود خرد
هوش مصنوعی: دنیا را برادر به ما سپرد، چون او فرزندی دانا داشت.
فرستم روان ورا آفرین
که از بدسگالان بشست او زمین
هوش مصنوعی: من روانم را به او می‌فرستم و بر او درود می‌فرستم، زیرا او از افراد بداندیش و بدکردار پاک شده است.
چو شاپور شاپور گردد بلند
شود نزد او گاه و تاج ارجمند
هوش مصنوعی: وقتی شخصی مانند شاپور به مقام و عظمت برسد، در نزد او زمان‌هایی برای تقدیر و احترام به او وجود خواهد داشت و در این مواقع از تاجی گرانبها نیز بهره‌مند خواهد شد.
سپارم بدو گاه و تاج و سپاه
که پیمان چنین کرد شاپور شاه
هوش مصنوعی: من امور و مسئولیت‌هایم را به او می‌سپارم، چه اینکه شاپور شاه چنین عهدی بسته است.
من این تخت را پایکار وی‌ام
همان از پدر یادگار وی‌ام
هوش مصنوعی: من این تخت را به خاطر او و از نسل پدرانم به ارث برده‌ام.
شما یکسره داد یاد آورید
بکوشید و آیین و داد آورید
هوش مصنوعی: شما باید دائماً به یادآوری حق و عدالت بپردازید و در تلاش باشید تا اصول و قوانین را رعایت کنید.
چنان دان که خوردیم و بر ما گذشت
چو مردی همه رنج ما باد گشت
هوش مصنوعی: بدان که ما سختی‌ها را تجربه کردیم و از آن گذشته‌ایم، همچون مردان که تمام زحمت‌های ما به باد رفته است.
چو ده سال گیتی همی داشت راست
بخورد و ببخشید چیزی که خواست
هوش مصنوعی: زمانی که ده سال از زندگی دنیا به درستی گذشت، آنچه را که خواست، دریافت کرد و بخششی را انجام داد.
نجست از کسی باژ و ساو و خراج
همی رایگان داشت آن گاه و تاج
هوش مصنوعی: در این بیت به این اشاره شده است که شخصی بدون زحمت و تلاش، چیزهایی چون مالیات و باج را به دست نمی‌آورد و در نهایت به مقام و جایگاهی نخواهد رسید. به عبارت دیگر، برای دستیابی به موفقیت و مقام، باید از دیگران چیزی طلب کرد و تلاش کرد.
مر او را نکوکار زان خواندند
که هرکس تن‌آسان ازو ماندند
هوش مصنوعی: این شخص را نیکوکار نامیدند زیرا هرکس که از او راحتی جست، او را ترک کرد.
چو شاپور گشت از در تاج و گاه
مر او را سپرد آن خجسته کلاه
هوش مصنوعی: وقتی شاپور به درگاه وارد شد و تاج بر سر گذاشت، آن کلاه خوشبختی را به او سپردند.
نگشت آن دلاور ز پیمان خویش
به مردی نگه داشت سامان خویش
هوش مصنوعی: آن دلاور از عهد و پیمان خود دور نشد و به جوانمردی، نظم و ترتیب زندگی‌اش را حفظ کرد.

حاشیه ها

1402/11/28 13:01
جهن یزداد

من این تخت را پایکار وی‌ام
همان از پدر یادگار وی‌ام

واژه پایکار برای نایب السلطنه