گنجور

پادشاهی فرخ زاد

ز جهرم فرخ زاد راخواندند
بران تخت شاهیش بنشاندند
چو برتخت بنشست و کرد آفرین
ز نیکی دهش بر جهان آفرین
منم گفت فرزند شاهنشهان
نخواهم جز از ایمنی در جهان
ز گیتی هرآنکس که جوید گزند
چو من شاه باشم نگردد بلند
هر آنکس که جوید به دل راستی
نیارد به کار اندرون کاستی
بدارمش چون جان پاک ارجمند
نجویم ابر بی‌گزندان گزند
چو یک ماه بگذشت بر تخت اوی
بخاک اندر آمد سر و بخت اوی
همین بودش از روز و آرام بهر
یکی بنده در می برآمیخت زهر
بخورد و یکی هفته زان پس بزیست
هرآنکس که بشنید بروی گریست
همی پادشاهی به پایان رسید
ز هر سو همی دشمن آمد پدید
چنین است کردار گردنده دهر
نگه کن کزو چند یابی تو بهر
بخور هرچ داری به فردا مپای
که فردا مگر دیگر آیدش رای
ستاند ز تو دیگری را دهد
جهان خوانیش بی‌گمان بر جهد
بخور هرچ داری فزونی بده
تو رنجیده‌ای بهر دشمن منه
هرآنگه که روز تو اندر گذشت
نهاده همه باد گردد به دشت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز جهرم فرخ زاد راخواندند
بران تخت شاهیش بنشاندند
هوش مصنوعی: از جهرم، فرخ زاد را فراخواندند و بر تخت شاهی نشاندند.
چو برتخت بنشست و کرد آفرین
ز نیکی دهش بر جهان آفرین
هوش مصنوعی: زمانی که او بر تخت نشست و به خاطر نیکی و بخشندگی‌اش در جهان تحسین کرد.
منم گفت فرزند شاهنشهان
نخواهم جز از ایمنی در جهان
هوش مصنوعی: من فرزند پادشاهان هستم و تنها چیزی که از زندگی می‌خواهم امنیت و آرامش در جهان است.
ز گیتی هرآنکس که جوید گزند
چو من شاه باشم نگردد بلند
هوش مصنوعی: هر کس در این دنیا به دنبال آسیب و درد باشد، مثل من که در جایگاه پادشاهی هستم، به مقام و مرتبه‌اش نخواهد رسید.
هر آنکس که جوید به دل راستی
نیارد به کار اندرون کاستی
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال حقیقت و صداقت باشد، هیچ نقص و کمبودی در کارهایش پیدا نخواهد شد.
بدارمش چون جان پاک ارجمند
نجویم ابر بی‌گزندان گزند
هوش مصنوعی: من او را حفظ می‌کنم مانند جان با ارزش و پاک خود، چرا که نمی‌خواهم دچار آسیب و تهدید شوم.
چو یک ماه بگذشت بر تخت اوی
بخاک اندر آمد سر و بخت اوی
هوش مصنوعی: زمانی که یک ماه از سلطنت او گذشت، سرنوشت و خوشبختی‌اش به خاک فرورفت و از بین رفت.
همین بودش از روز و آرام بهر
یکی بنده در می برآمیخت زهر
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه از دیرباز، زندگی و زمان برای همگان یکسان بوده و آرامش و نیکویی را برای هر شخصی به ارمغان آورده است. اما ممکن است در درون این آرامش، تلخی‌ها و مشکلاتی نیز وجود داشته باشد که به صورت ناگهانی خود را نشان می‌دهند.
بخورد و یکی هفته زان پس بزیست
هرآنکس که بشنید بروی گریست
هوش مصنوعی: بعد از آنکه خورشید به دنیا آمد، هر کسی که آن را دید، زنده ماند و برای یک هفته دیگر زندگی کرد. اما کسی که آن را شنید، به خاطر این دیدن گریه کرد.
همی پادشاهی به پایان رسید
ز هر سو همی دشمن آمد پدید
هوش مصنوعی: پادشاهی به پایان رسید و از هر طرف دشمنان نمایان شدند.
چنین است کردار گردنده دهر
نگه کن کزو چند یابی تو بهر
هوش مصنوعی: چنین است رفتار و خصوصیات زمانه، به آن نگاه کن که از او چه چیزهایی برای تو به دست می‌آید.
بخور هرچ داری به فردا مپای
که فردا مگر دیگر آیدش رای
هوش مصنوعی: هرچه داری، امروز بهره‌مند شو و برای فردا نگران نباش؛ چون ممکن است فردا فرصت دیگری برایت فراهم نشود.
ستاند ز تو دیگری را دهد
جهان خوانیش بی‌گمان بر جهد
هوش مصنوعی: دیگری از تو می‌گیرد و چون دست به کار شود، بی‌شک جهان را به نام او می‌خوانند.
بخور هرچ داری فزونی بده
تو رنجیده‌ای بهر دشمن منه
هوش مصنوعی: هر چیزی که داری را مصرف کن و هرچه بیشتر به زندگی‌ات افزوده کن، زیرا تو به خاطر ناراحتی از من، نباید برای دشمنانم خوشحالی به ارمغان بیاوری.
هرآنگه که روز تو اندر گذشت
نهاده همه باد گردد به دشت
هوش مصنوعی: هر زمانی که روز تو به پایان می‌رسد، تمام چیزها به تلاطم و بی‌ثباتی در می‌آیند.

حاشیه ها

1400/05/25 00:07
کرمانی

با سلام اگر امکانش هست در تنظیمات سایت رفتن به صفحه بعد را برای داستان های مختلف بگذارید. برای مثال برای خواندن پادشاهی یزدگرد مجبور نباشیم در جستجو به دنبال بگردیم