گنجور

پادشاهی بهرام بهرامیان

چو بنشست بهرام بهرامیان
ببست از پی داد و بخشش میان
به تاجش زبرجد برافشاندند
همی نام کرمان شهش خواندند
چنین گفت کز دادگر یک خدای
خرد بادمان بهره و داد و رای
سرای سپنجی نماند به کس
ترا نیکوی باد فریادرس
به نیکی گراییم و فرمان کنیم
به داد و دهش دل گروگان کنیم
که خوبی و زشتی ز ما یادگار
بماند تو جز تخم نیکی مکار
چو شد پادشاهیش بر چار ماه
برو زار بگریست تخت و کلاه
زمانه برین سان همی بگذرد
پیش مردم آزور بشمرد
می لعل پیش آور ای روزبه
چو شد سال گوینده بر شست و سه
چو بهرام دانست کامدش مرگ
نهنگی کجا بشکرد پیل و کرگ
جهان را به فرزند بسپرد و گفت
که با مهتران آفرین باد جفت
بنوش و بباز و بناز و ببخش
مکن روز بر تاج و بر تخت دخش
چو برگشت بهرام را روز و بخت
به نرسی سپرد آن زمان تاج و تخت
چنین است و این را بی‌اندازه دان
گزاف فلک هر زمان تازه دان
کنون کار نرسی بگویم همی
ز دل زنگ و زنگار شویم همی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو بنشست بهرام بهرامیان
ببست از پی داد و بخشش میان
هوش مصنوعی: زمانی که بهرام بر تخت نشست، تلاش کرد تا عدالت و بخشش را در میان مردم برقرار کند.
به تاجش زبرجد برافشاندند
همی نام کرمان شهش خواندند
هوش مصنوعی: بر روی تاج او سنگی به رنگ سبز برافراشتند و او را به نام کرمان شاه خوانده‌اند.
چنین گفت کز دادگر یک خدای
خرد بادمان بهره و داد و رای
هوش مصنوعی: او گفت که از خداوندی عادل و حکیم، ما باید بهره‌مند شویم و به عدالت و خرد در کارها توجه کنیم.
سرای سپنجی نماند به کس
ترا نیکوی باد فریادرس
هوش مصنوعی: در خانه‌ای که امنیت و آرامش وجود نداشته باشد، هیچ‌کس نمی‌تواند در آنجا راحت زندگی کند. پس بهتر است برای این‌که در زندگی احساس خوبی داشته باشی، به سراغ فرصت‌هایی بروی که به تو آرامش و رفاه می‌دهند.
به نیکی گراییم و فرمان کنیم
به داد و دهش دل گروگان کنیم
هوش مصنوعی: اگر به خوبی‌ها روی آوریم و به عدل و بخشش فرمان دهیم، قلب خود را در این مسیر سپردیم.
که خوبی و زشتی ز ما یادگار
بماند تو جز تخم نیکی مکار
هوش مصنوعی: خوبی‌ها و بدی‌های ما به یادگار خواهد ماند، پس تو فقط نیکی بکار.
چو شد پادشاهیش بر چار ماه
برو زار بگریست تخت و کلاه
هوش مصنوعی: وقتی که پادشاهی او تنها چهار ماه طول کشید، به شدت گریه کرد و از تخت و تاج خود دلگیر شد.
زمانه برین سان همی بگذرد
پیش مردم آزور بشمرد
هوش مصنوعی: دنیا به همین شکل به حرکت خود ادامه می‌دهد و مردم را به شکل‌های مختلف آزمایش می‌کند.
می لعل پیش آور ای روزبه
چو شد سال گوینده بر شست و سه
هوش مصنوعی: ای روزبه، شرابی سرخ بیار که سال گوینده به سن سی و سه سالگی رسیده است.
چو بهرام دانست کامدش مرگ
نهنگی کجا بشکرد پیل و کرگ
هوش مصنوعی: وقتی بهرام فهمید که مرگ نهنگ فرا رسیده، جایی که فیل و کرگدن هم به وحشت افتاده‌اند.
جهان را به فرزند بسپرد و گفت
که با مهتران آفرین باد جفت
هوش مصنوعی: دنیا را به فرزندش سپرد و گفت که با بزرگترها و مهمانان خوش‌رفتار باشد و به آنها احترام بگذارد.
بنوش و بباز و بناز و ببخش
مکن روز بر تاج و بر تخت دخش
هوش مصنوعی: بنوش، بازی کن، لذت ببر و generosity نشان بده. روزهای خود را صرف افتخار و جاه و مقام نکن.
چو برگشت بهرام را روز و بخت
به نرسی سپرد آن زمان تاج و تخت
هوش مصنوعی: وقتی روزگار و شانس به بهرام روی آورد، در آن زمان تاج و تخت را به نرسی سپرد.
چنین است و این را بی‌اندازه دان
گزاف فلک هر زمان تازه دان
هوش مصنوعی: این واقعیت است و برای فهمیدن آن نیازی به شک و تردید نیست؛ زمان به طور مداوم در حال تغییر و نو شدن است.
کنون کار نرسی بگویم همی
ز دل زنگ و زنگار شویم همی
هوش مصنوعی: اکنون می‌خواهم از کار نرسیدن بگویم، و اینکه چگونه از دل کدورت‌ها و زنگارها پاک شویم.

حاشیه ها

1400/09/11 10:12
مامیترا

چرا متن نبرد قادسیه رو ندارید؟ 

1403/03/13 03:06
جهن یزداد

تموم کردیم می اریم
آیا جنگ قادسیه در پادشاهی بهرام بهرامیان است؟ که اینجا باشد؟

به پایان شاهنامه  در پادشاهی یزدگرد بخوانید

1403/03/13 02:06
جهن یزداد

بیگمان این سروده از فردوسی نیست

 

چنین است و این را بی‌اندازه دان

گزاف فلک هر زمان تازه دان

و درست اینست





چنین بودنی بود و این تازه نیست
 گزاف زمانه به اندازه نیست