برگردان به زبان ساده
چو بهرام در سوک بهرامشاه
چهل روز ننهاد بر سر کلاه
هوش مصنوعی: وقتی بهرام به یاد بهرامشاه عزاداری و سوگواری کرد، به مدت چهل روز هیچ کلاهی بر سر ننهاد.
برفتند گردان بسیار هوش
پر از درد با ناله و با خروش
هوش مصنوعی: مردم زیادی با اندوه و ناله و فریاد، از کنار رفتند.
نشستند با او به سوک و به درد
دو رخ زرد و لبها شده لاژورد
هوش مصنوعی: با او نشستهاند و از غم و اندوه حرف میزنند، چهرههایشان زرد شده و لبهایشان به رنگ لاجوردی درآمده است.
وزان پس بشد موبد پاکرای
که گیرد مگر شاه بر گاه جای
هوش مصنوعی: و سپس موبد نیکوکار رفت تا ببیند آیا شاه بر تخت نشسته است یا خیر.
به یک هفته با او بکوشید سخت
همی بود تا بر نشست او به تخت
هوش مصنوعی: تلاش کنید که در یک هفته به او نزدیک شوید، تا اینکه او بر تخت سلطنت نشسته باشد.
چو بنشست بهرام بر تخت داد
برسم کیان تاج بر سر نهاد
هوش مصنوعی: وقتی بهرام بر روی تخت مهر و عدل نشسته بود، تاجی را که نماد سلطنت کیانیان بود بر سر خود گذاشت.
نخست آفرین کرد بر کردگار
فروزندهٔ گردش روزگار
هوش مصنوعی: ابتدا بر خالق و پروردگار پرنور که روزگار را به گردش درمیآورد، ستایش و سپاس میگوید.
فزایندهٔ دانش و راستی
گزایندهٔ کژی و کاستی
هوش مصنوعی: افزایش علم و حقیقت، باعث برطرف شدن نادرستی و کمبودها میشود.
خداوند کیوان و گردان سپهر
ز بنده نخواهد به جز داد و مهر
هوش مصنوعی: خداوند آسمان و ستارهها از بندگان خود جز انصاف و محبت چیزی نمیخواهد.
ازان پس چنین گفت کای بخردان
جهاندیده و پاکدل موبدان
هوش مصنوعی: پس از آن، او اینگونه بیان کرد: ای کسانی که جهان را دیدهاید و دلهای پاکی دارید، ای موبدان.
شما هرک دارید دانش بزرگ
مباشید با شهریاران سترگ
هوش مصنوعی: هرچقدر که دانش و علم شما زیاد باشد، باید در کنار پادشاهان بزرگ و با افتخار خود را قرار دهید.
به فرهنگ یازد کسی کش خرد
بود روشن و مردمی پرورد
هوش مصنوعی: کسی که دارای خرد و دانایی است، به فرهنگ و ادبیات آگاه است و در تربیت مردم و پرورش آنها نقش مهمی ایفا میکند.
سر مردمی بردباری بود
چو تندی کند تن به خواری بود
هوش مصنوعی: گاهی اوقات انسانهای صبور و با تحمل به دلیل شدت خشونت یا سختیها، مجبور میشوند که در شرایط ناخوشایند و humiliating قرار بگیرند.
هرانکس که گشت ایمن او شاد شد
غم و رنج با ایمنی باد شد
هوش مصنوعی: هر کس که احساس امنیت کند، خوشحال میشود و ناراحتی و مشکلاتش از بین میرود.
توانگرتر آن کو دلی راد داشت
درم گرد کردن به دل باد داشت
هوش مصنوعی: توانگرتر کسی است که دل راضی و پاکی دارد؛ او میتواند به راحتی پول و ثروت را جلب کند و دلش پر از آرامش و خوشی است.
اگر نیستت چیز لختی بورز
که بیچیز کس را ندارند ارز
هوش مصنوعی: اگر چیزی نداری، حداقل کمی تلاش کن که هیچکس بدون چیزی ارزش ندارد.
مروت نیابد کرا چیز نیست
همان جاه نزد کسش نیز نیست
هوش مصنوعی: اگر کسی در درونش مروت و انسانیت نداشته باشد، در واقع چیزی ندارد و آن مقام و جایگاهی که فکر میکند دارد، نزد دیگران نیز ارزش و اعتبار ندارد.
چو خشنود باشی تنآسان شوی
وگر آز ورزی هراسان شوی
هوش مصنوعی: اگر راضی و خوشحال باشی، زندگی برایت راحتتر خواهد بود، ولی اگر ناراحت باشی و آزرده خاطر، احساس ترس و اضطراب خواهی کرد.
نه کوشیدنی کان برآرد به رنج
روان را به پیچاند از آز گنج
هوش مصنوعی: شخصی که تلاش میکند به دستاوردی برسد، نباید با رنج و سختی به دنبال ثروت برود، بلکه باید از طعمههای آز و حرص دوری کند.
ز کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی بداد آفرین
هوش مصنوعی: در وسط کارهای زمانه انتخاب کن و هرگاه خواستی که موفقیت و نعمت را بیابی، به درستی رفتار کن.
چو خشنود داری جهان را به داد
توانگر بمانی و از داد شاد
هوش مصنوعی: اگر میخواهی جهان را در آرامش نگهداری و خوشبختی را تجربه کنی، باید به دیگران کمک کنی و در کارهای خیر مشارکت داشته باشی؛ اینگونه میتوانی همچنان در رفاه بمانی و از زندگی لذت ببری.
همه ایمنی باید و راستی
نباید به داد اندرون کاستی
هوش مصنوعی: برای داشتن امنیت و ایمنی، باید راستگویی و صداقت در عمل وجود داشته باشد، و نباید هیچ نقصی در این زمینه وجود داشته باشد.
چو شادی بکاهی بکاهد روان
خرد گردد اندر میان ناتوان
هوش مصنوعی: وقتی که شادی و خوشحالی کاهش پیدا کند، روح و جان انسان تحت تاثیر قرار میگیرد و در برابر مشکلات، ضعف و ناتوانی بیشتری احساس میکند.
چو شد پادشاهیش بر سال بیست
یکی کم برو زندگانی گریست
هوش مصنوعی: وقتی پادشاهی او به سال بیست و یک، یک سال کمتر از آنچه انتظار میرفت، رسید، زندگیاش به اندوه افتاد.
شد آن تاجور شاه با خاک جفت
ز خرم جهان دخمه بودش نهفت
هوش مصنوعی: آن پادشاه زیبا در کنار خاک قرار گرفت و در دنیای شاد، سرنوشتش در یک مکان پنهان شده است.
جهان را چنین است آیین و ساز
ندارد به مرگ از کسی چنگ باز
هوش مصنوعی: جهان همیشه به همین شکل است و هیچ کس نمیتواند از مرگ فرار کند.
پسر بود او را یکی شادکام
که بهرام بهرامیان داشت نام
هوش مصنوعی: او پسری داشت که خوشحال و شاد بود و نامش بهرام بود، که از خاندان بهرامیان میآمد.
بیامد نشست از بر تخت شاد
کلاه کیانی به سر بر نهاد
هوش مصنوعی: او به شادی و خرمی بر تخت نشسته و کلاهی از جنس کیانی به سر گذاشت.
کنون کار بهرام بهرامیان
بگویم تو بشنو به جان و روان
هوش مصنوعی: الان میخواهم داستان بهرام و بهرامیان را برایت بگویم، شنونده عزیز، با تمام جان و روح خود گوش بده.
حاشیه ها
1398/09/07 00:12
علی اسدی. روانشناس سازمانی
بیش از هزاران سال فردوسی پاکنهاد پاک مهر در ارتباط بین شادمانی و روان آدمیان شعر سروده وبه جدایی معانی جسم و روان اگاهی و تسلط داشته اند....
فردوسی بزرگ هزار سال پیش چه نیکو کارکردهای روان را میشناخته :
به فرهنگ یازد کسی کش خرد
بود روشن و مردمی پرورد
سر مردمی بردباری بود
چو تندی کند تن به خواری بود
هرانکس که گشت ایمن او شاد شد
غم و رنج با ایمنی باد شد
توانگر تر آن کو دلی راد داشت
درم گرد کردن به دل باد داشت
اگر نیستت چیز لختی بورز
که بیچیز کس را ندارند ارز
مروت نیابد کرا چیز نیست
همان جاه نزد کسش نیز نیست
چو خشنود باشی تنآسان شوی
وگر آز ورزی هراسان شوی
نه کوشیدنی کان برآرد به رنج
روان را به پیچاند از آز گنج
ز کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی بداد آفرین
چو خشنود داری جهان را به داد
توانگر بمانی و از داد شاد
همه ایمنی باید و راستی
نباید به داد اندرون کاستی
چو شادی بکاهی بکاهد روان
خرد گردد اندر میان ناتوان
درود بر فردوسی بزرگ که چه قدر دقیق و روانشناسانه سخن گفته :
_ بکوشید تا رنج ها کم کنید
دل غمگنان، شاد و بی غم کنید
_ هر آن کس که گشت ایمن، او شاد شد
غم و رنج با ایمنی، باد شد...
_ چو شادی بکاهی، بکاهد روان
خِرَد گردد اندر میان، ناتوان!
ملاحظه می فرمایید که به حق، دُر سُفته :
ایمنی = شادی
حلِّ مسأله و مشکل(درد و رنج) = شادی
به بیان دیگر،
شادی حاصل و نتیجه حلّ و رفع درد یا ایمنی از غم و بدبختی و گرفتاریست!
(علی کرمی مدرّس زبان و ادبیات فارسی، 28اسفند1399_قم)
1403/06/31 19:08
صد ا سوادکوهی
درود بر شما
چقدر زیبا گفته فردوسی بزرگ:
چو شادی بکاهی، بکاهد روان
خرد گردد اندر میان ناتوان
میفرماید: اگر شادمانی کم بشه، روان آدمی دچار کاستی میشه.
و چنانچه شادی آدمی کاهش پیدا کنه، خرد آدمی هم توان خودش را از دست میده.
خلاصهی کلام اینکه: خرد و روح و روان آدمی با شادمانی او ارتباط نزدیک دارند.