گنجور

شمارهٔ ۲۲۴

هم بخت نامساعد هم زلف یار باعث
این تیره‌روزی ما دارد هزار باعث
در دهرِ نامساعد راحت چه گونه بینم
نه آسمان موافق، نه روزگار باعث
کس غم چه‌سان نبیند، کس شاد چون نشیند؟
این را هزار مانع، آن را هزار باعث
در ترک مطلب آمد آسوده دل نشستن
بی‌مطلبی نخواهد در هیچ کار باعث
هر جا که کارفرما عشق است و عشق صادق
بی‌قدر شد مرجّح بی‌اعتبار باعث
ما را به بازدیدی ننواختیّ و گردید
هم منفعل تماشا هم شرمسار باعث
در وعدة تو فیّاض گر چشم باخت لیکن
کس را گنه نباشد شد انتظار باعث

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هم بخت نامساعد هم زلف یار باعث
این تیره‌روزی ما دارد هزار باعث
هوش مصنوعی: سرنوشت نامساعد و زلف معشوق باعث این بدشانسی ما هستند و هر کدام هزاران دلیل و علت دیگر هم دارند.
در دهرِ نامساعد راحت چه گونه بینم
نه آسمان موافق، نه روزگار باعث
هوش مصنوعی: در زمانه‌ای که به نظر می‌رسد همه چیز بر وفق مراد نیست، چطور می‌توانم آسایش و آرامش را در زندگی ببینم؟ نه آسمان به من یاری می‌کند و نه شرایط زندگی به نفع من است.
کس غم چه‌سان نبیند، کس شاد چون نشیند؟
این را هزار مانع، آن را هزار باعث
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند غم را به خوبی احساس کند و هیچ‌کس هم شادمانی را به طور واقعی درک نکند، زیرا هر کسی با هزار مشکل و مانع روبرو است در حالی که دیگران هزاران دلیل برای خوشحالی دارند.
در ترک مطلب آمد آسوده دل نشستن
بی‌مطلبی نخواهد در هیچ کار باعث
هوش مصنوعی: اگر کسی بدون هدف و مقصود در جایی آرام بگیرد، در هیچ کاری از او نتیجه‌ای نخواهد بود.
هر جا که کارفرما عشق است و عشق صادق
بی‌قدر شد مرجّح بی‌اعتبار باعث
هوش مصنوعی: هر جایی که عشق واقعی و خالص وجود داشته باشد، ارزش و اعتبار کارفرما کم معنا می‌شود و در این مواقع، دلیل و انگیزه‌های نادرست اعتبار خود را از دست می‌دهند.
ما را به بازدیدی ننواختیّ و گردید
هم منفعل تماشا هم شرمسار باعث
هوش مصنوعی: تو به ما سر نمی‌زنی و این باعث می‌شود که هم خود را در تماشا معذب ببینیم و هم از اینکه دلایل این دوری را نمی‌دانیم، شرمنده باشیم.
در وعدة تو فیّاض گر چشم باخت لیکن
کس را گنه نباشد شد انتظار باعث
هوش مصنوعی: اگر چه در انتظار وعده تو دل امیدوارم، اما اگر چشمم به آن نرسد، گناهی بر کسی نیست. انتظار و امید من بی‌دلیل نیست.