گنجور

شمارهٔ ۹۲

صد شعله ی آه از دل هر گوشه نشین خاست
آه این چه بلا بود که از خانه ی زین خاست
آشفته و کاکل بسر دوش فگنده
گویا که همین دم ز پریخانه ی چین خاست
دشمن چه فسون خواند که آن شمع دل افروز
بنشست چو شاخ گل خندان و حزین خاست
هر چند کزین صف شکنان گوشه گرفتم
از جای دگر سخت کمانی ز کمین خاست
در خاتم فیروزه ی شیرین چه حلاوت
چون زهر جداییش هم از زیر نگین خاست
سر زد ز دلم صد بته ی صبر بیندیش
زین تلخ گیاهی که ازین شوره زمین خاست
هر بار که شمشیر ترا دید فغانی
آنگونه برآشفت که مویش ز جبین خاست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صد شعله ی آه از دل هر گوشه نشین خاست
آه این چه بلا بود که از خانه ی زین خاست
هوش مصنوعی: از هر گوشه‌ای صد آتش و احساس سوز دل به وجود آمده است. این چه مصیبتی است که از خانه زین به وجود آمده؟
آشفته و کاکل بسر دوش فگنده
گویا که همین دم ز پریخانه ی چین خاست
هوش مصنوعی: شخصی با ظاهری آشفته و موهایی پریشان به نظر می‌رسد، گویی به تازگی از دنیای پریان خارج شده است.
دشمن چه فسون خواند که آن شمع دل افروز
بنشست چو شاخ گل خندان و حزین خاست
هوش مصنوعی: دشمن هر چه جادو و فریب بگوید، آن شمع روشنی‌بخش به آرامی نشسته و مانند گل، هم خندان و هم اندوهگین، برخواست.
هر چند کزین صف شکنان گوشه گرفتم
از جای دگر سخت کمانی ز کمین خاست
هوش مصنوعی: با وجود اینکه از صف دشمنان فاصله گرفتم و به گوشه‌ای رفته‌ام، اما هنوز خطر جدی از طرف کسی که در کمین نشسته است، وجود دارد.
در خاتم فیروزه ی شیرین چه حلاوت
چون زهر جداییش هم از زیر نگین خاست
هوش مصنوعی: در انتهای انگشتر فیروزه‌ای که شیرین است، چه لذتی وجود دارد. حتی جدایی از او هم مانند زهر، از زیر نگین این انگشتر به وجود می‌آید.
سر زد ز دلم صد بته ی صبر بیندیش
زین تلخ گیاهی که ازین شوره زمین خاست
هوش مصنوعی: از دل من صد بار صبر شکفته شد. به اینکه به این گیاه تلخی فکر کن که از این زمین شوره‌زار رشد کرده است.
هر بار که شمشیر ترا دید فغانی
آنگونه برآشفت که مویش ز جبین خاست
هوش مصنوعی: هر بار که شمشیر تو را دید، به شدت برآشفت و موهایش از روی پیشانی‌اش بلند شد.