شمارهٔ ۸۹
گشود چاک گریبان که یاسمین اینست
نمود ساعد و گفتا در آستین اینست
من از حلاوت خطش کنایتی گفتم
لبش بخنده در آمد که انگبین اینست
نگاه بر شکرش کردم از سر حسرت
بغمزه کرد اشارت که در کمین اینست
سخن ز صورت چین می گذشت در مجلس
کشید زلف ز عارض که نقش چین اینست
نشان حال خرابات جستم از رندی
نهاد کاسه ی دردی که بر زمین اینست
اگر محبت اسلام داری ای زاهد
در آبکوچه ی عرفان که راه دین اینست
رحیم ساخت فغانی دل چو سنگ بتان
سرایت نفس و آه آتشین اینست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گشود چاک گریبان که یاسمین اینست
نمود ساعد و گفتا در آستین اینست
هوش مصنوعی: او چاک گریبانش را باز کرد و گفت: این یاسمن است، و در ادامه ساعدش را نشان داد و افزود: و این هم در آستین من است.
من از حلاوت خطش کنایتی گفتم
لبش بخنده در آمد که انگبین اینست
هوش مصنوعی: از زیبایی و شیرینی خط او سخن گفتم و لبخندش باعث شد که بگوید این همان عسل است.
نگاه بر شکرش کردم از سر حسرت
بغمزه کرد اشارت که در کمین اینست
هوش مصنوعی: به شیوهای پر از حسرت به زیبا رویی نگاه کردم و او با نگاهی زیرکانه و معنادار به من اشاره کرد که در اینجا، فرصتی برای عشق و دلباختگی وجود دارد.
سخن ز صورت چین می گذشت در مجلس
کشید زلف ز عارض که نقش چین اینست
هوش مصنوعی: در مجلس، صحبت از زیبایی چهره میگذشت و زلفهای کسی که در برابرشان نشسته بود، توجه همه را جلب کرد. این تصویر نشان میدهد که زیبایی باطن و ظاهری، بسیار جذاب و دلنواز است.
نشان حال خرابات جستم از رندی
نهاد کاسه ی دردی که بر زمین اینست
هوش مصنوعی: من از رندی و شیاطین حال و هوای خرابات را جویا شدم، و کاسهی دردی که بر زمین است، نشان دهندهی این حال و وضعیت، میباشد.
اگر محبت اسلام داری ای زاهد
در آبکوچه ی عرفان که راه دین اینست
هوش مصنوعی: اگر به اسلام محبت میورزی، ای زاهد، در مسیر عرفان و سلوک محبت کن، زیرا راه واقعی دین این است.
رحیم ساخت فغانی دل چو سنگ بتان
سرایت نفس و آه آتشین اینست
هوش مصنوعی: دل من همچون سنگی محکم به عشق و فغانهای زیبای معشوق، تحت تأثیر نفس و آههای آتشین او قرار گرفته است.

بابافغانی