شمارهٔ ۱۱۸
آمد سحاب و چهرهٔ گلها ز خواب شست
نیسان دهان غنچه به مشک و گلاب شست
صبحست، می بنوش که گردون به اشک گرم
از بهر جرعهای قدح آفتاب شست
گو همچو برگ لاله ز برق فنا بسوز
گل چون کتان خود به شب ماهتاب شست
در آتشم ز دختر رز کاین حریفسوز
عالم خراب کرد چو دست از خضاب شست
از می خراب گشته دل ابتر منست
دیوانهای که لوح شکست و کتاب شست
خوش باد وقت آنکه سبو بر سرم شکست
وین دلق خونفشان ز نشان شراب شست
از داغهای تازه برافراخت صد علم
پشمینهام که عشق به هفتاد آب شست
بس رند جامهسوز که در مجلس شراب
آلوده ساخت خرقه ولی با شراب شست
در خاک و خون نشاند فغانی دل خراب
تا دست از متاع جهان خراب شست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آمد سحاب و چهرهٔ گلها ز خواب شست
نیسان دهان غنچه به مشک و گلاب شست
هوش مصنوعی: ابرها آمدند و چهرهی گلها را از خواب بیدار کردند. در فصل بهار، غنچهها به عطر مشک و گلاب آغشته شدند.
صبحست، می بنوش که گردون به اشک گرم
از بهر جرعهای قدح آفتاب شست
هوش مصنوعی: صبح است، مینوش که آسمان از گرمای آفتاب پر شده و برای یک جرعه، قدح آفتاب را شسته است.
گو همچو برگ لاله ز برق فنا بسوز
گل چون کتان خود به شب ماهتاب شست
هوش مصنوعی: به مانند برگ لاله در پی تندبادی که میگذرد، بسوز و نابود شو؛ ولی ای گل، مانند کتان در شبهنگام با نور ماه تمیز و شفاف باقی بمان.
در آتشم ز دختر رز کاین حریفسوز
عالم خراب کرد چو دست از خضاب شست
هوش مصنوعی: من در آتش عشق دختری زیبا سوختهام، چرا که او با زیباییاش تمام جهان را خراب کرد، درست مانند زمانی که کسی از خضاب دست بشوید و خود را بیزینت کند.
از می خراب گشته دل ابتر منست
دیوانهای که لوح شکست و کتاب شست
هوش مصنوعی: دل من که به خاطر عشق نوشیدن می، خراب و بیثمر شده، شبیه دیوانهای است که همه چیزش را از دست داده و هیچ چیزی از گذشتهاش باقی نمانده است.
خوش باد وقت آنکه سبو بر سرم شکست
وین دلق خونفشان ز نشان شراب شست
هوش مصنوعی: خوشا آن لحظهای که سبو بر سرم فرود آمد و این لباس پر خون، اثر شراب را از خود زدود.
از داغهای تازه برافراخت صد علم
پشمینهام که عشق به هفتاد آب شست
هوش مصنوعی: از دردهای تازهای که دارم، پرچمهایی از عشق را بلند کردهام؛ عشقی که به اندازهی هفتاد دریا من را شستشو داده و دگرگون کرده است.
بس رند جامهسوز که در مجلس شراب
آلوده ساخت خرقه ولی با شراب شست
هوش مصنوعی: فرقی نمیکند که در میکده چه پیش آمده است؛ عدهای هستند که با تملق و ریا، خودشان را به آب و رنگ میزنند، اما در نهایت، شراب واقعی و پاک، آنها را از زنگارهای درونیشان پاک خواهد کرد.
در خاک و خون نشاند فغانی دل خراب
تا دست از متاع جهان خراب شست
هوش مصنوعی: دل غمگین را در خاک و خون غرق کرد تا از داراییهای دنیایی ناسالم و فاسد رهایی یابد.

بابافغانی