گنجور

شمارهٔ ۱۱۴

باز نقاش خزان طرح دگرگون زده است
رنگها ریخته درهم که دم از خون زده است
صاحبان قلم انگشت گزیدند همه
زین رقمها که سر از خامه ی بیچون زده است
زهره آهنگ همه راهروان راست گرفت
داستان غلط ماست که وارون زده است
طبق زر نشود پی سپر تیر فلک
این همان سخت کمانیست که قارون زده است
نیست در دایره ی سطح فلک لفظ خبر
اهل همت قدم از دایره بیرون زده است
دور بادا خطر چشم بد از دختر رز
که چو خورشید سراپرده بگردون زده است
آنکه این نامه ی سربسته نوشست نخست
گرهی سخت بسر رشته ی مضمون زده است
ادب از باده مجویید که این لعل قبا
سنگ بر جام جم و خم فلاطون زده است
عشق در هر لب جو کوهکنی کرده هلاک
بهمان سنگ که بر کاسه ی مجنون زده است
ساقیا جام لبالب بفغانی پیما
که بفکر دهنت نکته ی موزون زده است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز نقاش خزان طرح دگرگون زده است
رنگها ریخته درهم که دم از خون زده است
هوش مصنوعی: هنرمند طبیعت با تغییر فصل، طرح جدیدی را به تصویر کشیده است. رنگ‌ها به‌هم ریخته و نمایانگر حالتی پرشور و احساسی هستند که به نوعی به زندگی و مرگ اشاره می‌کند.
صاحبان قلم انگشت گزیدند همه
زین رقمها که سر از خامه ی بیچون زده است
هوش مصنوعی: همه نویسندگان و اهل قلم از اینجور نوشته‌ها و آثار حیرت‌زده و متعجب شده‌اند، زیرا این کلمات و جملات از یک خامه و قلم بی‌دروغ و صادق بیرون آمده‌اند.
زهره آهنگ همه راهروان راست گرفت
داستان غلط ماست که وارون زده است
هوش مصنوعی: زهره به زیبایی و شگفتی، آهنگ و مسیر درست همه رهگذران را به خود جلب کرده است. داستانی که ما داریم، نادرست و معکوس است.
طبق زر نشود پی سپر تیر فلک
این همان سخت کمانیست که قارون زده است
هوش مصنوعی: فلک تیرهایش را به سختی به ما می‌زند و هیچ چیزی نمی‌تواند در برابر آن مقاومتی کند. این همان مصیبت‌ها و مشکلاتی است که مانند کمان سختی است که قارون با آن روبرو شده است.
نیست در دایره ی سطح فلک لفظ خبر
اهل همت قدم از دایره بیرون زده است
هوش مصنوعی: در آسمان هیچ خبری از انسان‌های با اراده و تلاش نیست، زیرا آن‌ها از دایره معمولی زندگی فراتر رفته‌اند.
دور بادا خطر چشم بد از دختر رز
که چو خورشید سراپرده بگردون زده است
هوش مصنوعی: الهی چشم حسود از دختر گل دور باشد، زیرا او همچون خورشید در آسمان می‌درخشد.
آنکه این نامه ی سربسته نوشست نخست
گرهی سخت بسر رشته ی مضمون زده است
هوش مصنوعی: کسی که این نامه را به صورت محرمانه نوشته، ابتدا گرهی محکم به رشته‌ی محتوا زده است.
ادب از باده مجویید که این لعل قبا
سنگ بر جام جم و خم فلاطون زده است
هوش مصنوعی: ادب را از شراب نخواهید که این گوهر با ارزش بر جام جم و خم افلاطون تاثیر گذاشته است.
عشق در هر لب جو کوهکنی کرده هلاک
بهمان سنگ که بر کاسه ی مجنون زده است
هوش مصنوعی: عشق مانند خاکی است که کوه را به ویرانی می‌کشاند، و این ویرانی شبیه به همان سنگی است که بر سر مجنون فرود آمده است.
ساقیا جام لبالب بفغانی پیما
که بفکر دهنت نکته ی موزون زده است
هوش مصنوعی: ای ساقی، جامی پر از نوشیدنی به من بده و با صدای دلکش برای من بزن که اندیشه‌ی زیبا و موزونی در ذهن تو شکل گرفته است.