شمارهٔ ۱۲ - در هجو خلخالی
در ده: سگ زشتی بود، موریخته و لاغر
پیوسته دم اندر پا، پژمرده سر و یالی
چندی سوی شهر آمد، از شدت بی قوتی
اشکم ز عزا برهاند، تا ماند در آنسالی
ناگاه چه باز آمد، دیدند که گردیده
در فربهی و چاقی، یک زبده سگ عالی
گفتند (خلیلی)اش، بایست و همی دیدند
بر هر که زند نیشی، با ضربت چنگالی
نابود خلیلی چون ناچار شده بستند
از پارچه خلخال، بر گردن آن شالی
گویند که شد ممتاز، آن خرفه ز همسرها
زآن روی دگر گردید معروف به (خلخالی)
من خویش نمی دانم، بر گردن آنکو گفت
گویا که همان باشد: خلخالی الحالی
شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم: این مجلس چارم به خدا ننگ بشر بود!شمارهٔ ۱۳ - مهدی کچل: کار و بارت جور، مهیا شده
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در ده: سگ زشتی بود، موریخته و لاغر
پیوسته دم اندر پا، پژمرده سر و یالی
هوش مصنوعی: در یک روستا، سگی وجود داشت که زشت و لاغر بود. او همیشه دمش را در زیر پاهایش نگه میداشت و سر و یالش پژمرده به نظر میرسید.
چندی سوی شهر آمد، از شدت بی قوتی
اشکم ز عزا برهاند، تا ماند در آنسالی
هوش مصنوعی: مدتی به سوی شهر رفتم و به خاطر ضعف و ناتوانیام، اشکهایم از غم بر زمین ریخت. امیدوارم که در آن لحظه بمانم.
ناگاه چه باز آمد، دیدند که گردیده
در فربهی و چاقی، یک زبده سگ عالی
هوش مصنوعی: ناگاه دیدند که یکی از سگهای ممتاز و با کیفیت، به طرز چشمگیری چاق و فربه شده است.
گفتند (خلیلی)اش، بایست و همی دیدند
بر هر که زند نیشی، با ضربت چنگالی
هوش مصنوعی: میگویند که خلیلی ایستاد و مشاهده کرد که هر کسی که دمی از خود خشم نشان میدهد، به مانند نیشی بر او میزند و با ضربهای مشابه به چنگال به او آسیب میزند.
نابود خلیلی چون ناچار شده بستند
از پارچه خلخال، بر گردن آن شالی
هوش مصنوعی: خلیلی که از روی ناچاری و اجبار مجبور شدهاند که از پارچه خلخال بسازند، حالا آن را به دور گردنش مانند شالی میپیچد.
گویند که شد ممتاز، آن خرفه ز همسرها
زآن روی دگر گردید معروف به (خلخالی)
هوش مصنوعی: میگویند که این گیاه خاص که به خرفه معروف است، به خاطر ویژگیهایش از همگان متمایز شد و به همین دلیل به نام خلخالی مشهور گردید.
من خویش نمی دانم، بر گردن آنکو گفت
گویا که همان باشد: خلخالی الحالی
هوش مصنوعی: من خود را نمیشناسم، بلکه بر دوش کسی هستم که میگوید من همانند او هستم: در حالتی که به آن خلخال گفته میشود.
حاشیه ها
1401/01/01 04:04
حمیدرضا انتظاری
نکتهی قابل توجه اینه که این شعر نمیتونه در مذمت صادق خلخالی باشه، صادق خلخالی دو سال بعد از وفات میرزاده عشقی متولد شده.
این شعر احتمالا مربوط به عبدالرحیم خلخالیه.