گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۲

جانا، نظری به ما نکردی
با خویشتن آشنا نکردی
یکدم به مراد ما نبودی
یک کار برای ما نکردی
یک وعدهٔ خود بسر نبردی
یک حاجت ما روا نکردی
ما را به وصال وعده دادی
و آن وعدهٔ خود وفا نکردی
هر لابه، که بر در تو کردیم
نشنیدی و گوش وا نکردی
در کوی تو آمدیم و ما را
بر خاک درت تو جا نکردی
پس در دل تو چگونه گنجم؟
چون بر در خود رها نکردی
درد دل خستهٔ عراقی
دیدی، به کرم دوا نکردی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانا، نظری به ما نکردی
با خویشتن آشنا نکردی
هوش مصنوعی: عزیزم، تو هیچ نگاهی به ما نکردی و ما را با ذات خودت آشنا نکردی.
یکدم به مراد ما نبودی
یک کار برای ما نکردی
هوش مصنوعی: یک لحظه هم به خواسته‌های ما توجه نکردی و هیچ کمکی به ما نکردی.
یک وعدهٔ خود بسر نبردی
یک حاجت ما روا نکردی
هوش مصنوعی: تو به وعده‌ات عمل نکردی و هیچ‌کدام از خواسته‌های ما را برآورده نکردی.
ما را به وصال وعده دادی
و آن وعدهٔ خود وفا نکردی
هوش مصنوعی: به ما قول دادی که به وصال خواهی رساندیم، اما به وعدهٔ خود عمل نکردی.
هر لابه، که بر در تو کردیم
نشنیدی و گوش وا نکردی
هوش مصنوعی: هر بار که برای تو درخواست یا ناله‌ای کردم، تو به حرف‌های من گوش ندادید و توجه نکردید.
در کوی تو آمدیم و ما را
بر خاک درت تو جا نکردی
هوش مصنوعی: ما به محله‌ات آمدیم، اما تو حتی اجازه ندادید که بر خاک درت بایستیم.
پس در دل تو چگونه گنجم؟
چون بر در خود رها نکردی
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم در دل تو جا بگیرم وقتی که در را به روی خودم نبستی؟
درد دل خستهٔ عراقی
دیدی، به کرم دوا نکردی
هوش مصنوعی: آیا زحمت و رنج یک عراقی خسته را مشاهده کردی، اما با محبت و بزرگواری به او کمک نکردی؟

حاشیه ها

1394/03/07 18:06
شهاب

هوالحقایچیرم گوزلری یولاردا قالان سالیغینا
درد الیندن ائورگی اوتدا یانان سالیغینا
چوخ یارالار یه میشم دونیادا دوست آشنادان
ایچیرم دوست آدینا دوشمن اولان سالیغینا
یوخدو دوزلوک بو یالان دنیادا یولداشلیخدا
ایچیرم دوزلوق اولان یئرده یالان سالیغینا
دوز اولان دوسلوغا هئچ دونیادا قیمت یوخدور
ایچیرم یولداشا خاطیر یورولان سالیغینا....