گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۸

پیش ازینم خوشترک می‌داشتی
تا چه کردم؟ کز کفم بگذاشتی
باز بر خاکم چرا می‌افگنی؟
چون ز خاک افتاده را برداشتی
من هنوز از عشق جانی می‌کنم
تو مرا خود مرده‌ای انگاشتی
تا نیابم یک دم از محنت خلاص
صد بلا بر جان من بگماشتی
تا شبیخونی کنی بر جان من
صد علم از عاشقی افراشتی
من ندارم طاقت آزار تو
جنگ بگذار، آشتی کن، آشتی
هان! عراقی، خون گری کامید تو
آن چنان نامد که می‌پنداشتی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیش ازینم خوشترک می‌داشتی
تا چه کردم؟ کز کفم بگذاشتی
هوش مصنوعی: قبل از این هم تو نسبت به من محبت بیشتری داشتی، اکنون چه شده که از من فاصله گرفته‌ای و مرا رها کرده‌ای؟
باز بر خاکم چرا می‌افگنی؟
چون ز خاک افتاده را برداشتی
هوش مصنوعی: چرا دوباره مرا بر زمین می‌افکنی؟ چون تو آن کس را که از خاک برخاست، برگشتی.
من هنوز از عشق جانی می‌کنم
تو مرا خود مرده‌ای انگاشتی
هوش مصنوعی: من هنوز در عشق زنده‌ام و به خاطر عشق تو جان می‌برم، اما تو مرا چنان پنداشته‌ای که گویا مرده‌ام.
تا نیابم یک دم از محنت خلاص
صد بلا بر جان من بگماشتی
هوش مصنوعی: تا زمانی که نتوانم یک لحظه از رنج و سختی آزاد شوم، صد نوع درد و بلا بر جان من نازل می‌شود.
تا شبیخونی کنی بر جان من
صد علم از عاشقی افراشتی
هوش مصنوعی: تو به قدری در عشق ماهر و توانا شده‌ای که می‌توانی با یک حمله ناگهانی، راستی و حقیقت وجود مرا زیر سؤال ببری.
من ندارم طاقت آزار تو
جنگ بگذار، آشتی کن، آشتی
هوش مصنوعی: من دیگر نمی‌توانم اذیتت کنم، بهتر است که به جای جنگیدن، صلح کنیم و آرامش را انتخاب کنیم.
هان! عراقی، خون گری کامید تو
آن چنان نامد که می‌پنداشتی
هوش مصنوعی: ای عراقی! نگاه کن، این درد و رنجی که به تو رسید، آن‌چنان که انتظار داشتی نبود.

حاشیه ها

1399/12/25 15:02
کنکوری عاشق شعر

سلام
ببخشید تو این قسمت بیت که میگند :من ندارم طاقت آزار تو ....
منظورشون اینکه تحمل آزار از طرف معشوق را ندارند یا اینکه نمیتونن با معشوقشون بنجنگن و اذیتش کنن:| :/