گنجور

بخش ۱۰۷ - خواب دیدن هند زن یزید

گشودند و آمد ملایک زاوج
به سوی زمین با فغان فوج فوج
به پر خون سرسبط خیرالانام
نمودند یک یک درود و سلام
وزان پس یکی ابرآمد پدید
سوی خاک از اوج گردون چمید
پدید آمد از ابر پس چند مرد
خروشان و جوشان و رخساره زرد
از آنان یکی مجرد با اشک و آه
نهفته تن اندر پرند سیاه
دوید و سر شاه را برگرفت
ببوسیدش و مویه اندر گرفت
همی گفت زارای مر انور عین
به خون غرقه در راه یزدان حسین (ع)
تو را امت زشت نشناختند
به جان تو تیغ ستم آختند
بریدند لب تشنه سر از تنت
زخون رنگ کردند پیراهنت
منم جد تو شاه یثرب دیار
ابا باب تو شیر پروردگار
به همراه ما مجتبی (ع) و عقیل
دگر حمزه و جعفر بی عدیل
ز گردون گردان فرود آمدیم
به پیش تو بهر درود آمدیم
چو بیدار شد ز آن غم انگیز خواب
روان شد سوی شوی خود با شتاب
در آرامگاهش ندید او به جای
بگردید هرسو زن پارسای
به انجام در خانه ی بی چراغ
بدیدش نشسته پر از درد و داغ
نهاده به دیوار روی سیاه
پیاپی کشد از دل تیره آه
همی دم به دم گوید آن نابکار
مرا با حسین علی (ع) بد چه کار
چو هندش بدانسان پشیمان بدید
بدو سر بسر گفت خوابی که دید
چو بشنید گفتار زن بد نژاد
خدا و پیمبرش نفرین کناد
که او کشت آن شاه را بیگناه
مرا کرد نزد نبی رو سیاه
کنون درگذشتم ز بیداد من
پشیمانم از کرده ی خویشتن
نمایید اگر منزل خود به شام
نیندیشد از من بجز نام کام
وگر سوی یثرب شما راست رای
فرستم به دلخواهتان باز جای
بگفتند آل شه تاجدار
که ما را به، زشام یثرب دیار
که اندر جوار رسول امین
نشینیم تا عمر باشد غمین
چو گفتند این کرد با شاه روی
که گر خواهشت هست بامن بگوی
که باشد روا نزد من بی سخن
همه آرزوی تو ای موتمن
به پاسخ چنین گفت با وی امام
که ما را به نزد تو باشد سه کام
نخست آنکه سازی مرا کامیاب
دگر ره زدیدار فرخنده باب
دوم آنچه از ما ببرده است کس
ستانی و ما را دهی باز پس

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گشودند و آمد ملایک زاوج
به سوی زمین با فغان فوج فوج
هوش مصنوعی: فرشتگان به سمت زمین آمدند، در حالی که با صدای بلندی گروه گروه در حال حرکت بودند.
به پر خون سرسبط خیرالانام
نمودند یک یک درود و سلام
هوش مصنوعی: به خاطر خون ریخته شده بر سبط نیکوترین مخلوق، هر یک به او درود و سلام فرستادند.
وزان پس یکی ابرآمد پدید
سوی خاک از اوج گردون چمید
هوش مصنوعی: سپس ابر بزرگی ظاهر شد که از ارتفاعات آسمان به سوی زمین حرکت کرد.
پدید آمد از ابر پس چند مرد
خروشان و جوشان و رخساره زرد
هوش مصنوعی: از ابرها، بعد از مدتی، گروهی از مردان پرشور و خروشان با چهره‌هایی زرد نمایان شدند.
از آنان یکی مجرد با اشک و آه
نهفته تن اندر پرند سیاه
هوش مصنوعی: یکی از آن‌ها تنها و با دل‌تنگی و اشک، در درون خود غم و اندوهی پنهان دارد.
دوید و سر شاه را برگرفت
ببوسیدش و مویه اندر گرفت
هوش مصنوعی: او به سوی شاه دوید، سر او را برداشت و بوسید و سپس به شدت آه و ناله کرد.
همی گفت زارای مر انور عین
به خون غرقه در راه یزدان حسین (ع)
هوش مصنوعی: زاری می‌کرد و از عشق حسین (ع) سخن می‌گفت، او در راه خدا به شدت غرق در خون شده بود.
تو را امت زشت نشناختند
به جان تو تیغ ستم آختند
هوش مصنوعی: تو را با چهره‌ای زشت شناختند و به خاطر تو ستمگرانه به جان تو حمله کردند.
بریدند لب تشنه سر از تنت
زخون رنگ کردند پیراهنت
هوش مصنوعی: با سر بریده و لب تشنه، خون من لباس‌ام را رنگین کرد.
منم جد تو شاه یثرب دیار
ابا باب تو شیر پروردگار
هوش مصنوعی: من نیاکان تو هستم، پادشاه یثرب، سرزمین پدرت. من همان شیر خدا هستم که در دامن تربیت یافته‌ام.
به همراه ما مجتبی (ع) و عقیل
دگر حمزه و جعفر بی عدیل
هوش مصنوعی: مجتبی (ع) و عقیل، همچنین حمزه و جعفر نیز در کنار ما هستند و هیچ یک از آنها با دیگری قابل مقایسه نیستند.
ز گردون گردان فرود آمدیم
به پیش تو بهر درود آمدیم
هوش مصنوعی: ما از آسمان و گرداندن آن پایین آمدیم تا به حضورت بیاییم و سلام کنیم.
چو بیدار شد ز آن غم انگیز خواب
روان شد سوی شوی خود با شتاب
هوش مصنوعی: وقتی از آن خواب غم‌انگیز بیدار شد، با عجله به سمت همسرش حرکت کرد.
در آرامگاهش ندید او به جای
بگردید هرسو زن پارسای
هوش مصنوعی: در آرامگاه او، هیچ کس را نیافت تا به دور و بر بگردد و به دنبال نمازگزاران باشد.
به انجام در خانه ی بی چراغ
بدیدش نشسته پر از درد و داغ
هوش مصنوعی: در خانه‌ای تاریک او را دیدم که نشسته و پر از غم و درد بود.
نهاده به دیوار روی سیاه
پیاپی کشد از دل تیره آه
هوش مصنوعی: شخصی با چهره‌ای تیره و غمگین، احساسات دردناک و پیاپی خود را بر دیوار نشان می‌دهد و از دلش آه و ناله‌ای خارج می‌شود.
همی دم به دم گوید آن نابکار
مرا با حسین علی (ع) بد چه کار
هوش مصنوعی: همواره آن فرد نادرست می‌گوید که من چه ارتباطی با حسین علی (ع) دارم.
چو هندش بدانسان پشیمان بدید
بدو سر بسر گفت خوابی که دید
هوش مصنوعی: زمانی که آن زن هندی را به این شکل پشیمان و آشفته دید، به او گفت: رویایی را که دیده‌ام.
چو بشنید گفتار زن بد نژاد
خدا و پیمبرش نفرین کناد
هوش مصنوعی: وقتی مرد بد نژاد سخن زن را شنید، خدا و پیامبرش را دعوت به نفرین کرد.
که او کشت آن شاه را بیگناه
مرا کرد نزد نبی رو سیاه
هوش مصنوعی: او باعث شد که آن شاه بیگناه را بکشد و به این ترتیب من را در برابر پیامبر رسوا کرد.
کنون درگذشتم ز بیداد من
پشیمانم از کرده ی خویشتن
هوش مصنوعی: اکنون از ظلم و ستم خود گذشتم و از کارهایی که انجام داده‌ام پشیمانم.
نمایید اگر منزل خود به شام
نیندیشد از من بجز نام کام
هوش مصنوعی: اگر در خانه خود به شام فکر نکنید، از من جز یاد و نامی باقی نمی‌ماند.
وگر سوی یثرب شما راست رای
فرستم به دلخواهتان باز جای
هوش مصنوعی: اگر به سمت یثرب بروید، پیام مرا به دلخواه خودتان دریافت خواهید کرد.
بگفتند آل شه تاجدار
که ما را به، زشام یثرب دیار
هوش مصنوعی: آل شه تاجدار گفتند که ما را به شب یثرب، دیار خود دعوت کردند.
که اندر جوار رسول امین
نشینیم تا عمر باشد غمین
هوش مصنوعی: در کنار پیامبر امانتدار قرار بگیریم تا زمانی که زندگی می‌کنیم، دل‌مغموم نباشیم.
چو گفتند این کرد با شاه روی
که گر خواهشت هست بامن بگوی
هوش مصنوعی: وقتی گفتند که او با شاه سخن گفت، پاسخ داد که اگر چیزی از خواسته‌ات هست، با من در میان بگذار.
که باشد روا نزد من بی سخن
همه آرزوی تو ای موتمن
هوش مصنوعی: هر چیزی که بدون صحبت و گفتگو برای من قابل قبول باشد، همان آرزوی توست ای قابل اعتماد.
به پاسخ چنین گفت با وی امام
که ما را به نزد تو باشد سه کام
هوش مصنوعی: امام به او پاسخ داد که ما سه خواسته داریم که باید به نزد تو آورده شود.
نخست آنکه سازی مرا کامیاب
دگر ره زدیدار فرخنده باب
هوش مصنوعی: نخست اینکه تو مرا به موفقیت رساندی، بعد از آن دیگر راهی برای دیدار خوشحال‌کننده‌ات نیست.
دوم آنچه از ما ببرده است کس
ستانی و ما را دهی باز پس
هوش مصنوعی: دومین چیزی که از ما گرفته‌اند، کسی نیست که آن را پس بدهد و تو هم آن را به ما برنگردانی.