گنجور

شمارهٔ ۶٩۴

منت ایزد را که گردون گر که یکچندی مرا
در جهان میداشت سر گردان بسان خویشتن
از جهان بیرون نرفتم تا ندیدم عاقبت
دشمنانم را بکام دوستان خویشتن
من نه چون دونان برای نان چنین سر گشته ام
بهر آب افتاده ام دور از مکان خویشتن
از مکان خود اگر بیرون فتادم عیب نیست
از هنر بیرون فتد گوهر ز کان خویشتن
بس که در بیدای حیرت عقل سرگردان شود
گر بگویم شمه ئی از داستان خویشتن
ز احتمال بار غم چو کان صفت شد قامتم
گرچه بردم گوی ز اقران در زمان خویشتن
من ز طبع همچو آب خویشتن در آتشم
در قفص از چیست بلبل از زبان خویشتن
خویشتن را هر که بر تیغ زبان من زند
خونش در گردن که دارد قصد جان خویشتن
تا من از خوان قناعت سیر کردم آز را
بسته ام از لقمه دونان دهان خویشتن
منت رضوان نیرزد کوثر و باغ بهشت
ما و آب روی خویش و بوستان خویشتن
بهترست از توتیائی کان بمنت پرورند
چشم ما را گرد و خاک آستان خویشتن
آشکارا کرد پیش از آفرینش رزق تو
آنکه نتوانی نهفت از وی نهان خویشتن
هر کرا بینی بگیتی روزی خود میخورد
گر ز آن تست نانش یا ز آن خویشتن
پس ترا منت ز مهمان داشت باید بهر آنک
میخورد بر خوان احسان تو نان خویشتن
از طمع خواری همی خیزد بترک آن بگیر
تا شوی در ملک عزت کامران خویشتن
ور همی خواهی که یابی نام آزادی چو سرو
راستی کن با همه خلقان بسان خویشتن
بشنو از ابن یمین این پندهای سودمند
ور خلاف این کنی بینی زیان خویشتن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منت ایزد را که گردون گر که یکچندی مرا
در جهان میداشت سر گردان بسان خویشتن
هوش مصنوعی: خوشحالیم که خداوند در این دنیا مرا به مدت کوتاهی مانند خود او آزاد و سرگردان نگه داشته است.
از جهان بیرون نرفتم تا ندیدم عاقبت
دشمنانم را بکام دوستان خویشتن
هوش مصنوعی: من از دنیای اطرافم دور نشدم تا زمانی که نتیجه کار دشمنانم را دیدم که به نفع دوستانم شد.
من نه چون دونان برای نان چنین سر گشته ام
بهر آب افتاده ام دور از مکان خویشتن
هوش مصنوعی: من به خاطر نیاز به غذا مانند دونان به این وضعیت نیفتاده‌ام، بلکه به دنبال آب هستم و از جای خود دور شده‌ام.
از مکان خود اگر بیرون فتادم عیب نیست
از هنر بیرون فتد گوهر ز کان خویشتن
هوش مصنوعی: اگر از جایگاه خود خارج شوم، عیبی ندارد؛ زیرا اگر هنری وجود داشته باشد، حتی سنگ گوهر نیز از دل کان خود بیرون می‌آید.
بس که در بیدای حیرت عقل سرگردان شود
گر بگویم شمه ئی از داستان خویشتن
هوش مصنوعی: بسیار در حیرت و شگفتی می‌مانم که اگر به طور مختصر از داستان خود بگویم، عقل انسان به شدت گیج و سردرگم می‌شود.
ز احتمال بار غم چو کان صفت شد قامتم
گرچه بردم گوی ز اقران در زمان خویشتن
هوش مصنوعی: به دلیل احتمال وجود غم و اندوه، قامت من به مانند کوهی شده است. هرچند که در دوره خودم توانستم در رقابت با دیگران پیروز شوم.
من ز طبع همچو آب خویشتن در آتشم
در قفص از چیست بلبل از زبان خویشتن
هوش مصنوعی: من مانند آبی از وجود خودم، در آتش احساسات خود هستم و در قفسی زندگی می‌کنم. بلبل نیز به خاطر صدای خود، در قفس اسیر شده است.
خویشتن را هر که بر تیغ زبان من زند
خونش در گردن که دارد قصد جان خویشتن
هوش مصنوعی: هر کسی که با سخن زهرآگین من به خود آسیب می‌زند، خود را در خطر جدی قرار داده و این کارش به نوعی مانند خودکشی است.
تا من از خوان قناعت سیر کردم آز را
بسته ام از لقمه دونان دهان خویشتن
هوش مصنوعی: من از نعمت‌های ساده و کافی زندگی سیر شده‌ام و دیگر به دنبال چیزهای ناچیز و بی‌ارزش نیستم.
منت رضوان نیرزد کوثر و باغ بهشت
ما و آب روی خویش و بوستان خویشتن
هوش مصنوعی: نعمت‌های بهشتی و زیبایی‌های آن به پای خوشی‌ها و زیبایی‌های زندگی خود نمی‌رسد.
بهترست از توتیائی کان بمنت پرورند
چشم ما را گرد و خاک آستان خویشتن
هوش مصنوعی: بهتر است چشمان ما را به جای گرد و خاک درگاه خودت پرورش دهی، مانند پرورش توتیای خوب.
آشکارا کرد پیش از آفرینش رزق تو
آنکه نتوانی نهفت از وی نهان خویشتن
هوش مصنوعی: قبل از اینکه تو آفریده شوی، روزی تو به وضوح تعیین شده است؛ آنچه نمی‌توانی پنهان کنی، از او نیز نمی‌توانی مخفی بمانی.
هر کرا بینی بگیتی روزی خود میخورد
گر ز آن تست نانش یا ز آن خویشتن
هوش مصنوعی: هر کس را که در دنیا ببینی، روزی‌اش را می‌خورد. این خوراک می‌تواند از آن چیزی باشد که به دستان خودش به دست آورده یا از نان دیگری باشد.
پس ترا منت ز مهمان داشت باید بهر آنک
میخورد بر خوان احسان تو نان خویشتن
هوش مصنوعی: بنابراین باید به مهمان خود لطف و محبت کنی، زیرا او برای آنکه از سفره‌ی احسان تو بهره‌مند شود، نیازمند نان شماست.
از طمع خواری همی خیزد بترک آن بگیر
تا شوی در ملک عزت کامران خویشتن
هوش مصنوعی: برای رهایی از خفت و ذلت، باید از طمع و حرص دست برداری و آن را ترک کنی تا بتوانی به مقام و جایگاه شایسته و عزت در زندگی خود برسی.
ور همی خواهی که یابی نام آزادی چو سرو
راستی کن با همه خلقان بسان خویشتن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی نام آزادی را به دست آوری، مانند درخت سرو با همه مردم راست و درست رفتار کن و با آن‌ها همچون خودت رفتار کن.
بشنو از ابن یمین این پندهای سودمند
ور خلاف این کنی بینی زیان خویشتن
هوش مصنوعی: به نصیحت‌های ابن یمین گوش کن که برایت مفید است، و اگر به آن‌ها توجه نکنید، ضرر خود را خواهید دید.