گنجور

شمارهٔ ۵۰

روی شهر آرای یارم آفتابی دیگرست
هر زمانی زلف او در پیچ و تابی دگرست
بر رخ او قطره های خوی چو شبنم بر گلست
هر زمانی چون گلی و چون گلابی دیگرست
گفتم از روی خودم روشن نشانی باز ده
گفت آخر روشنست این آفتابی دیگرست
ز آتش سودای عشقش در جهان هر جا دلیست
بر سر خوان هوس هر دم کبابی دیگرست
تا بهار حسن رویش تازه ماند هر زمان
ز ابر چشم اشکبارم فتح با بی دیگرست
بر روانم درد عشق و بر دلم بار فراق
هر یکی ز اینها خرابی بر خرابی دیگرست
وعده وصلش اگر چه دلفریب آمد ولیک
دل بر آن نتوان نهادن کان سرابی دیگرست
جز رضای او نجوید در جهان ابن یمین
و آن صنم را هر زمان با او عتابی دیگرست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.