گنجور

بخش ۸ - نامۀ اول از زبان عاشق

گو ای مه آسمان خوبی
وی گلبن بوستان خوبی
آب رخ تو سمن ندارد
سروی چو قدت چمن ندارد
دل خستۀ چشم نیم‌مستت
جان والۀ لعل می‌پرستت
هرچند که سرو سرفرازد
در باغ به قامت تو نازد
با لعل تو غنچه گر زند دم
بادش بدرد دهن به یک دم
یارب که جهان به کام بادت
اقبال چو من غلام بادت
عمری‌ست که با غمت قرینم
با غصه و درد هم‌نشینم
افتاد دلم به دام عشقت
بی‌هوش شدم ز جام عشقت
مرغ دل من گرفت الفت
با دانۀ خال و دام زلفت
از عشق تو ای بت دلارام
یک لحظه نگیردم دل آرام
بی تو سر بوستان ندارم
برگ گل و گلستان ندارم
دارم ز غمت دلی بر آتش
چون طرۀ سرکشت مشوش
تا دل ز من شکسته بردی
جانم به غم و بلا سپردی
ورد من خسته‌دل شب و روز
این است ز عشقت ای دل‌افروز

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گو ای مه آسمان خوبی
وی گلبن بوستان خوبی
هوش مصنوعی: ای ماه زیبای آسمان و ای گل خوشبو در باغستان، تو حقیقتاً نماد خوبی هستی.
آب رخ تو سمن ندارد
سروی چو قدت چمن ندارد
هوش مصنوعی: آب چهره‌ات زیبایی ندارد، چون قامت تو مانند سرو از چمن بی‌نظیر است.
دل خستۀ چشم نیم‌مستت
جان والۀ لعل می‌پرستت
هوش مصنوعی: دل خسته و疲ی چشم نیمه مست تو، جانم را به عشق لعل زیبایت مشغول کرده است.
هرچند که سرو سرفرازد
در باغ به قامت تو نازد
هوش مصنوعی: با وجود اینکه سرو زیبا و بلند در باغ به قامت تو فخر می‌فروشد و به خود می‌بالد.
با لعل تو غنچه گر زند دم
بادش بدرد دهن به یک دم
هوش مصنوعی: اگر نسیم به غنچهٔ لب تو بوزد، آن‌قدر شیرین است که به محض به دهن آوردن، حس درد را از بین می‌برد.
یارب که جهان به کام بادت
اقبال چو من غلام بادت
هوش مصنوعی: ای پروردگار، ای کاش در دنیا هر چه که خوب است، به نفع تو باشد؛ زیرا من همچون بنده‌ای برای تو هستم.
عمری‌ست که با غمت قرینم
با غصه و درد هم‌نشینم
هوش مصنوعی: سال‌هاست که به خاطر اندوه تو زندگی‌ام را سپری کرده‌ام و همیشه در کنار غم و درد هستم.
افتاد دلم به دام عشقت
بی‌هوش شدم ز جام عشقت
هوش مصنوعی: دل من در دام عشق تو گرفتار شد و از سرمست شدن از معشوق، بی‌خود و بی‌هوش شدم.
مرغ دل من گرفت الفت
با دانۀ خال و دام زلفت
هوش مصنوعی: دل من عاشق و دلبسته‌ی نقش سیاه و زیبای زلف‌های تو شده است.
از عشق تو ای بت دلارام
یک لحظه نگیردم دل آرام
هوش مصنوعی: از عشق تو ای محبوب دلنواز، حتی یک لحظه هم نتوانسته‌ام دل را در آرامش نگه‌دارم.
بی تو سر بوستان ندارم
برگ گل و گلستان ندارم
هوش مصنوعی: بدون تو، هیچ‌ چیزی از زیبایی‌های زندگی ندارم، نه گل و نه باغی برای لذت بردن.
دارم ز غمت دلی بر آتش
چون طرۀ سرکشت مشوش
هوش مصنوعی: از غم تو دلم مانند موی پریشان و آشفته‌است که در آتش می‌سوزد.
تا دل ز من شکسته بردی
جانم به غم و بلا سپردی
هوش مصنوعی: چون از من دل شکستی، جانم را به درد و رنج سپردی.
ورد من خسته‌دل شب و روز
این است ز عشقت ای دل‌افروز
هوش مصنوعی: دل من در هر شب و روز، تنها به عشق تو مشغول است و خسته شده‌ام از این حال و هوا.