بخش ۲۹ - غزل
در غصه هجر اگر بمیرم
حقا که دل از تو برنگیرم
جز سینه سپر نسازم ای دوست
گر غمزه تو زند به تیرم
تو خسرو کشور جمالی
من بنده عاجز فقیرم
از روی کرم بگیر دستم
کافتاده و بیدل و اسیرم
عشق رخت ای صنم بر آورد
از بخت جوان و عقل پیرم
ای سرو سمنعذار گلبوی
پیش قد و قامت تو میرم
عمریست که در هوای مهرت
سرگشته چو ذرۀ حقیرم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در غصه هجر اگر بمیرم
حقا که دل از تو برنگیرم
هوش مصنوعی: اگر در غم جدایی از تو بمیرم، مطمئناً دل را از تو نمیکَندم.
جز سینه سپر نسازم ای دوست
گر غمزه تو زند به تیرم
هوش مصنوعی: ای دوست، من فقط سینهام را سپر میکنم و جز این کاری نمیکنم، حتی اگر نگاههای تو مانند تیر به من آسیب بزند.
تو خسرو کشور جمالی
من بنده عاجز فقیرم
هوش مصنوعی: تو سرور و فرمانروای زیبارویان هستی و من تنها یک بنده ناتوان و بیچیزم.
از روی کرم بگیر دستم
کافتاده و بیدل و اسیرم
هوش مصنوعی: از روی لطف و مهربانیات، دستم را بگیر که من در این حال رنج و ناامیدی استادم و بیدل و گرفتار شدهام.
عشق رخت ای صنم بر آورد
از بخت جوان و عقل پیرم
هوش مصنوعی: ای محبوب من، عشق تو جوانی و شادابی را از من گرفت و عقل و خرد را به من بخشید، اما در همین حال، تاثیری ناخوشایند بر من گذاشت.
ای سرو سمنعذار گلبوی
پیش قد و قامت تو میرم
هوش مصنوعی: ای سرو با زیبایی و خوشبویی تو، من مانند گلی هستم که در برابر قد و قامت تو صورتم را میسوزاند.
عمریست که در هوای مهرت
سرگشته چو ذرۀ حقیرم
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که به خاطر عشق تو سرگردان و پراکندهام، مثل ذرهای کوچک و بیارزش.