گنجور

بخش ۲۷ - با آمدن صبا از نزد معشوق

چون باد شنید این از آن ماه
این قصۀ غم‌فزای جان‌کاه
آمد سوی عاشق دل‌افکار
بگذارد پیام آن جفاکار
زین گونه پیامها چو دادش
فریاد برآمد از نهادش
باز از سر عجز گفت با باد
کای روح و روان من به تو شاد
دریاب که رفت کار از دست
در پای فراق او شدم پست
یک بار دگر ز روی یاری
برخیز ز راه دوستداری
درنه قدمی به کوی آن ماه
وز حال دل منش کن آگاه

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون باد شنید این از آن ماه
این قصۀ غم‌فزای جان‌کاه
هوش مصنوعی: وقتی باد این داستان غم‌انگیز را از آن ماه شنید، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت.
آمد سوی عاشق دل‌افکار
بگذارد پیام آن جفاکار
هوش مصنوعی: عاشق دل‌افکار به سمت کسی می‌رود تا پیامی از آن معشوق بی‌وفای خود را به او برساند.
زین گونه پیامها چو دادش
فریاد برآمد از نهادش
هوش مصنوعی: از این نوع پیام‌ها، وقتی او فریاد زد، صدایش از عمق وجودش برخاست.
باز از سر عجز گفت با باد
کای روح و روان من به تو شاد
هوش مصنوعی: دوباره از روی ناتوانی با باد صحبت کرد و گفت ای باد، تویی که روح و جانم به تو شاد است.
دریاب که رفت کار از دست
در پای فراق او شدم پست
هوش مصنوعی: به این فکر باش که اگر موضوع جدایی ادامه پیدا کند، کار از دستم خارج می‌شود و من در دامن غم او به وضعیت ناگوار و پستی دچار می‌شوم.
یک بار دگر ز روی یاری
برخیز ز راه دوستداری
هوش مصنوعی: یک بار دیگر به خاطر عشق و دوستی، از سر محبت و وفاداری حرکت کن و از جایی که هستی بلند شو.
درنه قدمی به کوی آن ماه
وز حال دل منش کن آگاه
هوش مصنوعی: به آرامی به محله آن معشوق نزدیک شو و حال دلم را برای او بازگو کن.