گنجور

بخش ۱۴ - غزل

در عشق به جز بلا ندیدند
جز درد دل و عنا ندیدند
چندانک پی وفا سپردند
غیراز ستم و جفا ندیدند
گشتند به تیغ غصه مقتول
در فرقت و خون‌بها ندیدند
جان و دل خویش را زمانی
از محنت و غم رها ندیدند
در دست بلای عشق خود را
جز عاجز و مبتلا ندیدند
گشتند بسی درین بیابان
سرگشته و رهنما ندیدند
بسیار درین طلب بمردند
از درد دل و دوا ندیدند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در عشق به جز بلا ندیدند
جز درد دل و عنا ندیدند
هوش مصنوعی: در عشق فقط زحمت و غم و رنج وجود دارد و هیچ چیز دیگری مشاهده نمی‌شود.
چندانک پی وفا سپردند
غیراز ستم و جفا ندیدند
هوش مصنوعی: به اندازه‌ای که به وفا و وفاداری پایبند بودند، جز ستم و ظلم چیزی را تجربه نکردند.
گشتند به تیغ غصه مقتول
در فرقت و خون‌بها ندیدند
هوش مصنوعی: در درد جدایی، به ضرب شمشیر غم کشته شدند و کسی بهای خونشان را ندانست.
جان و دل خویش را زمانی
از محنت و غم رها ندیدند
هوش مصنوعی: آنها هیچ وقت نتوانستند جان و دل خود را از درد و غم آزاد کنند.
در دست بلای عشق خود را
جز عاجز و مبتلا ندیدند
هوش مصنوعی: در دشواری‌های عشق، هیچ‌کس نتوانست جز درماندگی و گرفتار شدن را مشاهده کند.
گشتند بسی درین بیابان
سرگشته و رهنما ندیدند
هوش مصنوعی: در این بیابان، آن‌ها بارها و بارها گشتند و سرگردان شدند، اما هیچ راهنمایی را نیافتند.
بسیار درین طلب بمردند
از درد دل و دوا ندیدند
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد برای رسیدن به خواسته‌هایشان جان خود را از دست دادند، اما در نهایت نتوانستند درد دلشان را تسکین دهند و درمانی نیافتند.