گنجور

فصل هجدهم

قال الله تعالی «فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید».

و قال النبی صلی‌الله علیه وسلم «حجابه النور لو کشفها لاحترقت سبحات وجهه ما انتهی الیه بصره».

بدانک حقیقت کشف از حجاب بیرون آمدن چیزی است بر وجهی که صاحب کشف ادراک آن چیز کند که پیش از آن ادراک نکرده باشد. چنانک فرمود «فکشفنا عنک غطائک» یعنی حجاب از پیش نظر تور برداشتیم تامکشوف نظر تو گشت آنچ پیش از این نمیدیدی.

و حجاب عبارت از موانعی است که دیده بنده بدان از جمال حضرت جلت محجوب و ممنوع است. و آن جملگی عوالم مختلف دنیا و آخرت است که بروایتی مژده هزار عالم گویند و بروایتی هفتاد هزار عالم و بروایتی سیصد و شصت هزار آنچ مناسب‌ترست هفتادهزارست که حدیث صحیح بدان ناطق است که «ان‌لله سبعین الف حجاب من نور و ظلمه» و این هفتاد هزار عالم در نهاد انسان موجودست و بحسب هر عالم انسان را دیده‌ای است که آن عالم بدان دیده مطالعه تواندکرد در حالت کشف آن عالم.

و این هفتاد هزار عالم در دو عالم مندرج است که از آن عبارت نور وظلمت کرد یعنی ملک و ملکوت و نیز غیب و شهادت گویند و جسمانی و روحانی خوانند ودنیا وآخرت هم گویند. جمله یکی است عبارات مختلف میشود.

و انسان عبارت از مجموعه این دو عالم است که قدرت لایزالی جمع بین الضدین کرده است و هفتادهزار دیده که ادراک هفتاد هزار عالم کند در مدرکات دو عالم انسان مندرج گردانیده چون حواس پنجگانه که بجسمانیت انسان تعلق دارد و جملگی عوالم جسمانیات بدان پنج حس ادراک کند و چون مدرکات باطنی پنجگانه که بروحانیت انسان تعلق دارد و جملگی عوالم روحانیات بدان ادراک کند و آن را عقل ودل و سیر و روح و خفی خوانند.

اما در اصطلاح اهل سلوک مکاشفات اطلاق بر معانیی کنند که مدرکات پنجگانه باطنی ادراک کند نه بر آنچ حواس پنجگانه ظاهری ادراک کند یا قوای بشری که تبع حواس است.

پس چون سالک صادق بجذبه ارادت از اسفل سافلین طبیعت روی باعلی علیین شریعت آرد و بقدم صدق جاده طریقت بر قانون مجاهده و ریاضت در پناه بردقه متابعت سپردن گیرد از هر حجاب که گذر کند از آن هفتاد هزار حجاب او را دیده‌ای مناسب آن مقام گشاده شود و احوال آن مقام منظور نظر او گردد.

اول دیده عقل او گشاده گردد و بقدر رفع حجاب و صفای عقل معانی معقول روی نمودن گیرد و با سرار معقولات مکاشف می‌شود و این را کشف نظری گویند برین اعتمادی زیادت نباشد تاآنچ درنظر آمد در قدم نیاید اعتماد را نشاید.

نه هرچ تو بینی بتو بخشنده‌ای دل بیشتر حکما و فلاسفه درین مقام بماندند و همت بر تصفیه عقل و ادراک معقولات صرف کردند و آن را وصول بمقصد حقیقی شناختند و از فواید دیگر مدرکات محروم ماندند و بانکار پدید آمدند و در تیه ضلالت گم گشتند و خلق را گمراه کردند «قدضلوا من قبل و اضلوا کثیراً».

و چون از کشف معقولات عبور افتاد مکاشفات دلی پدید آمد و آن را کشف شهودی گویند. انوار مختلف کشف افتد چنانک شرح آن بعضی در فصل مشاهدات نموده آمد.

بعداز آن مکاشفات سری پدید آید وآن را کشف الهامی گویند. اسرار آفرینش و حکمت وجود هر چیز ظاهر و مکشوف شود. این ضعیف گوید. بیت

ای کرده غمت غارت هوش دل ما
درد تو زده خانه فروش دل ما
سری که مقدسان از آن محرومند
عشق تو فرو گفت بگوش دل ما

بعد از آن مکاشفات روحی پدید آید وآن را کشف روحانی گویند. در مبادی این مقام کشف معاریج و عرض جنات و جحیم و رویت ملایکه و مکالمات ایشان پدید آید. و چون روح بکلی صفا گرفت و از کدورات جسمانی پاک گشت عوالم نامتناهی مکشوف شود دایره ازل وابد نصب دیده گردد. اینجا حجاب زمان و مکان برخیزد تاآنچ در زمان ماضی رفته است درین حال ادراک کند. تاکسی باشد که ابتدا آفرینش موجودات و مراتب آن کشف نظر او شود و همچنین آنچ در زمان مستقبل خواهد بود ادراک کند. چنانک حادثه میگفت «کانی انظر الی اهل الجنه یتز اورون والی اهل النار یتعاورون». و خواجه علیه السلام میفرمود «عرضت علی الجنه فرأیت اکثر اهلها المساکین و عرضت علی النار فرأیت اکثر اهلها النساء» چون حجاب زمان و مکان دنیاوی برخاسته بودزمان و مکان آخرتی کشف میافتاد.

و هم درین مقام باشد که حجاب جهات از پیش برخیزد. از پس همچنان بیند که از پیش بیند. خواجه علیه‌السلام میگفت «ایها الناس انی امامکم فلا تسبقونی بالرکوع و لا بالسجود و لا ترفعوا روسکم فانی اریکم من امامی و خلفی» یعنی از پس همچنان می‌بینم که از پیش می‌بینم.

و بشتر خرق عادات که آن را کرامات گویند درین مقام پدید آید از اشراف بر خواطر و اطلاع بر مغیبات و عبور بر آب و آتش وهوا و طی زمین و غیر آن. و این جنس کرامات را اعتباری زیادتی نباشد. زیرا که اهل دین و غیر اهل دین را بود. چنانک خواجه علیه‌السلام از این صائد پرسید «ما تری؟» قال «اری عرشا علی‌الماء» فقال النبی صلی‌الله علیه و سلم «ذاک عرش ابلیس» و دیگر آنک جنس این خرق عادات دجال را خواهد بود تادر حدیث آمده است که مرد را بکشد و زنده کند.

اما آنچ آن را بحقیقت کرامات توان گفت و جز اهل دین را نبود آن است که بعد از کشف روحی در مکاشفات خفی پدید آید زیراک روح کافر و مسلمان را هست اما خفی روحی حضرتی است خاص که جز بخاصان حضرت ندهند. چنانک فرمود «کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه» و جایی دیگر فرمود «و یلقی الروح من امره علی یشاء من عباده» و در حق خواجه علیه‌السلام فرمود «وکذلک اوحینا الیک روحا من امر نا ما کنت تدری ما الکتاب و الا الایمان و لکن جعلناله نورا نهدی به من نشاء من عبادنا». یعنی روحی نورانی حضرتی ببعضی بندگان دهیم دون بعضی تا بواسطه آن راه یابند بعالم صفات خداوندی. که رستم را هم رخش رستم کشد. تا چنانک دل واسطه دو عالم جسمانی و ملکوتی آمد یک روی در ملکوت و دیگر در جسم تا بدان روی که در ملکوت دارد قابل فیضان نور عقل گردد و بدین روی که در جسم داردآثار انوار ملکوتیات و معقولات بنفس و تن میرساند و سیر واسطه دو عالم دل و روح آمد تابدان روی که در روح دارد استفادت فیض روح میکند و بدان روی که در دل دارد حقایق فیض روح بدل میرساندف همچنین خفی واسطه عالم صفات خداوندی و عالم روحانیت آمد تا قابل مکاشفات صفات حضرتی گردد و عکس آن اخلاق بعالم روحانیت رساند تا بشرف «تخلفو باخلاق الله» مشرف گردد و این را کشف صفاتی گویند.

درین حال اگر بصفت عالمی مکاشف شود علم لدنی پدید آید و اگر بصفت سمیعی مکاشف شوداستماع کلام و خطاب پدید اید و اگر بصفت بصیری مکاشف شود رویت و مشاهده پدید آید و اگر بصفت جمال مکاشف شود ذوق شهود جمال حضرتی پدید آید و اگر بصفت جلال مکاشف شود فنای حقیقی پدید آید و اگر بصفت قیومی مکاشف شود بقای حقیقی پدید آید اگر بصفت وحدانیت مکاشف شود وحدت پدید آید. باقی صفات هم برین قیاس فهم کند.

اما کشف ذاتی مرتبه‌ای بس بلندست عبارت و اشارت از بیان آن قاصر این ضعیف رمزی در بیتی میگوید.

تابر سر کوی عشق تو منزل ماست
سر دو جهان بجمله کشف دل ماست
وانجا که قدمگاه دل مقبل ماست
مطلوب همه جهانیان حاصل ماست

تمامی این رمز در فصل بیان تجلی گفته آید ان شاءالله و صلی‌الله علی محمد.

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قال الله تعالی «فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید».
هوش مصنوعی: خداوند متعال می‌فرماید: "ما پرده تو را کنار زدیم و امروز دیدنت بسیار تیز و نافذ شده است."
و قال النبی صلی‌الله علیه وسلم «حجابه النور لو کشفها لاحترقت سبحات وجهه ما انتهی الیه بصره».
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وسلم فرمودند: «پوشش او نور است و اگر آن را بردارد، زیبایی‌های چهره‌اش آن‌قدر می‌درخشد که هر چه را نگاه کند، خواهد سوخت.»
بدانک حقیقت کشف از حجاب بیرون آمدن چیزی است بر وجهی که صاحب کشف ادراک آن چیز کند که پیش از آن ادراک نکرده باشد. چنانک فرمود «فکشفنا عنک غطائک» یعنی حجاب از پیش نظر تور برداشتیم تامکشوف نظر تو گشت آنچ پیش از این نمیدیدی.
هوش مصنوعی: واقعیت کشف به معنای نمایان شدن چیزی است به گونه‌ای که شخصی که آن را کشف می‌کند، قادر به درک آن باشد؛ در حالی که قبلاً قادر به درک آن نبوده است. به عنوان مثال، این معنا را می‌توان در عبارتی مشاهده کرد که به برداشتن حجاب از جلوی دید اشاره دارد، تا آنچه که پیش از این دیده نمی‌شد، اکنون قابل مشاهده شود.
و حجاب عبارت از موانعی است که دیده بنده بدان از جمال حضرت جلت محجوب و ممنوع است. و آن جملگی عوالم مختلف دنیا و آخرت است که بروایتی مژده هزار عالم گویند و بروایتی هفتاد هزار عالم و بروایتی سیصد و شصت هزار آنچ مناسب‌ترست هفتادهزارست که حدیث صحیح بدان ناطق است که «ان‌لله سبعین الف حجاب من نور و ظلمه» و این هفتاد هزار عالم در نهاد انسان موجودست و بحسب هر عالم انسان را دیده‌ای است که آن عالم بدان دیده مطالعه تواندکرد در حالت کشف آن عالم.
هوش مصنوعی: حجاب به موانعی اطلاق می‌شود که باعث می‌شود فرد نتواند به زیبایی و عظمت الهی دسترسی پیدا کند. این موانع شامل دنیا و آخرت هستند و در روایاتی تعداد آن‌ها به هزار، هفتاد هزار و حتی سیصد و شصت هزار عالم ذکر شده است. اما به نظر می‌رسد که هفتاد هزار عدد صحیح‌تری باشد، زیرا در حدیثی آمده است که خداوند هفتاد هزار حجاب نوری و تاریکی دارد. این هفتاد هزار عالم در وجود هر انسان نهفته است و هر انسان بر اساس هر یک از این عوالم دارای نگاهی است که می‌تواند در هنگام کشف آن عالم، به مطالعه بپردازد.
و این هفتاد هزار عالم در دو عالم مندرج است که از آن عبارت نور وظلمت کرد یعنی ملک و ملکوت و نیز غیب و شهادت گویند و جسمانی و روحانی خوانند ودنیا وآخرت هم گویند. جمله یکی است عبارات مختلف میشود.
هوش مصنوعی: این هفتاد هزار جهان در دو جهان وجود دارند که می‌توان آن‌ها را به نور و تاریکی تقسیم کرد. این دو جهان به ملائک و ملکوت، غیب و شهادت، و همچنین به جسمانی و روحانی تقسیم می‌شوند. همچنین آن‌ها را دنیا و آخرت نیز می‌نامند. در واقع همه این‌ها یکی هستند، اما با عبارات مختلف بیان می‌شوند.
و انسان عبارت از مجموعه این دو عالم است که قدرت لایزالی جمع بین الضدین کرده است و هفتادهزار دیده که ادراک هفتاد هزار عالم کند در مدرکات دو عالم انسان مندرج گردانیده چون حواس پنجگانه که بجسمانیت انسان تعلق دارد و جملگی عوالم جسمانیات بدان پنج حس ادراک کند و چون مدرکات باطنی پنجگانه که بروحانیت انسان تعلق دارد و جملگی عوالم روحانیات بدان ادراک کند و آن را عقل ودل و سیر و روح و خفی خوانند.
هوش مصنوعی: انسان ترکیبی از دو دنیای جسمانی و روحانی است و توانایی جذب و ترکیب ویژگی‌های متضاد را دارد. او به وسیله‌ی هفتاد هزار حس، قادر است دنیای گسترده‌ای از ادراکات را در هر دو حوزه تجربه کند. حواس پنج‌گانه که به جنبه‌های جسمانی انسان مرتبط هستند، به او امکان می‌دهند تا واقعیت‌های مادی را درک کند. از سوی دیگر، ادراکات باطنی که به جنبه‌های روحانی انسان مربوط می‌شوند، او را قادر می‌سازند تا به دنیای معنوی و روحانی دست یابد. این ادراکات باطنی به عقل، دل، سیر، روح و خفی تقسیم‌بندی می‌شوند.
اما در اصطلاح اهل سلوک مکاشفات اطلاق بر معانیی کنند که مدرکات پنجگانه باطنی ادراک کند نه بر آنچ حواس پنجگانه ظاهری ادراک کند یا قوای بشری که تبع حواس است.
هوش مصنوعی: در اصطلاح عارفان و اهل سلوک، "مکاشفات" به تجربیات و ادراکاتی اشاره دارد که با درک داخلی و باطنی به دست می‌آید، نه با حواس ظاهری پنجگانه یا قدرت‌های بشری که به حواس وابسته هستند.
پس چون سالک صادق بجذبه ارادت از اسفل سافلین طبیعت روی باعلی علیین شریعت آرد و بقدم صدق جاده طریقت بر قانون مجاهده و ریاضت در پناه بردقه متابعت سپردن گیرد از هر حجاب که گذر کند از آن هفتاد هزار حجاب او را دیده‌ای مناسب آن مقام گشاده شود و احوال آن مقام منظور نظر او گردد.
هوش مصنوعی: زمانی که سالک خالص با محبت و ارادت خود از پایین‌ترین درجات طبیعت به بالاترین مرتبه‌های شریعت حرکت می‌کند و با صداقت خود در مسیر طریقت گام برمی‌دارد، در زیر سایه قوانین مجاهدت و ریاضت اقدام می‌کند. هرگاه که از حجاب‌ها و موانع عبور کند، به او چشمانی متناسب با آن مقام داده می‌شود و حالاتی که در آن مرتبه وجود دارد، مورد توجه او قرار می‌گیرد.
اول دیده عقل او گشاده گردد و بقدر رفع حجاب و صفای عقل معانی معقول روی نمودن گیرد و با سرار معقولات مکاشف می‌شود و این را کشف نظری گویند برین اعتمادی زیادت نباشد تاآنچ درنظر آمد در قدم نیاید اعتماد را نشاید.
هوش مصنوعی: ابتدا عقل انسان باید روشن شود و به اندازه‌ای که پرده‌ها کنار بروند و عقل صاف و روشن گردد، معانی نیز نمایان می‌شوند. در این حالت، انسان به معانی عقلانی پی می‌برد و این کشف را "کشف نظری" می‌نامند. اما نباید به این کشف چندان اعتماد کرد، چون آنچه که در نگاه ظاهر می‌آید ممکن است با واقعیت تطابق نداشته باشد و بنابراین نباید به آن اعتماد کامل کرد.
نه هرچ تو بینی بتو بخشنده‌ای دل بیشتر حکما و فلاسفه درین مقام بماندند و همت بر تصفیه عقل و ادراک معقولات صرف کردند و آن را وصول بمقصد حقیقی شناختند و از فواید دیگر مدرکات محروم ماندند و بانکار پدید آمدند و در تیه ضلالت گم گشتند و خلق را گمراه کردند «قدضلوا من قبل و اضلوا کثیراً».
هوش مصنوعی: نه هر چیزی که تو مشاهده می‌کنی، به تو بخشنده است. بسیاری از حکما و فلاسفه در این زمینه ماندند و تمام تلاش خود را صرف تصفیه عقل و درک مسائل معقول کردند و آن را راهی برای رسیدن به حقیقت شناختند. اما از فواید دیگر شناخت‌ها محروم شدند و به انکار رسیدند و در گمراهی افتادند و باعث گمراهی دیگران شدند.
و چون از کشف معقولات عبور افتاد مکاشفات دلی پدید آمد و آن را کشف شهودی گویند. انوار مختلف کشف افتد چنانک شرح آن بعضی در فصل مشاهدات نموده آمد.
هوش مصنوعی: زمانی که از درک مفاهیم منطقی فراتر می‌رویم، تجربیات روحی و عمیق‌تری به وجود می‌آید که به آن کشف شهودی می‌گویند. این تجارب به صورت نورهای مختلفی ظاهر می‌شوند و برخی از جزئیات آن در بخش مشاهدات توضیح داده شده است.
بعداز آن مکاشفات سری پدید آید وآن را کشف الهامی گویند. اسرار آفرینش و حکمت وجود هر چیز ظاهر و مکشوف شود. این ضعیف گوید. بیت
هوش مصنوعی: پس از آن، اسرار پنهان آشکار می‌شود و به آن کشف الهامی گفته می‌شود. رازهای آفرینش و حکمت وجود هر چیز نمایان و روشن می‌گردد. این ضعیف می‌گوید: بیت.
ای کرده غمت غارت هوش دل ما
درد تو زده خانه فروش دل ما
هوش مصنوعی: ای کسی که غم تو عقل و هوش ما را به نابودی کشانده، درد تو باعث شده که دل ما مانند خانه‌ای ویران شود.
سری که مقدسان از آن محرومند
عشق تو فرو گفت بگوش دل ما
هوش مصنوعی: عشقی که تنها بر دل‌های پاکان و مقدسان نمی‌افتد، در دل ما به آرامی و با سادگی نفوذ کرده است.
بعد از آن مکاشفات روحی پدید آید وآن را کشف روحانی گویند. در مبادی این مقام کشف معاریج و عرض جنات و جحیم و رویت ملایکه و مکالمات ایشان پدید آید. و چون روح بکلی صفا گرفت و از کدورات جسمانی پاک گشت عوالم نامتناهی مکشوف شود دایره ازل وابد نصب دیده گردد. اینجا حجاب زمان و مکان برخیزد تاآنچ در زمان ماضی رفته است درین حال ادراک کند. تاکسی باشد که ابتدا آفرینش موجودات و مراتب آن کشف نظر او شود و همچنین آنچ در زمان مستقبل خواهد بود ادراک کند. چنانک حادثه میگفت «کانی انظر الی اهل الجنه یتز اورون والی اهل النار یتعاورون». و خواجه علیه السلام میفرمود «عرضت علی الجنه فرأیت اکثر اهلها المساکین و عرضت علی النار فرأیت اکثر اهلها النساء» چون حجاب زمان و مکان دنیاوی برخاسته بودزمان و مکان آخرتی کشف میافتاد.
هوش مصنوعی: پس از آن، تجلیات روحانی آشکار می‌شوند که به آن کشف روحانی گفته می‌شود. در مراحل ابتدایی این مقام، معراج‌ها و وضعیت‌ها، بهشت و جهنم، دیدن ملائکه و گفت‌وگوهای آن‌ها نمایان می‌شود. هنگامی که روح به طور کامل پاک و از آلودگی‌های جسمانی دور شود، عوالم نامتناهی برایش نمایان می‌گردد و دایره ازلی و ابدی در نظرش قرار می‌گیرد. در این حالت، پرده‌های زمان و مکان کنار می‌رود و فرد می‌تواند آنچه در گذشته اتفاق افتاده است را درک کند، به گونه‌ای که آفرینش موجودات و مراتب آن برایش نمایان می‌شود و همچنین آنچه در آینده خواهد بود را می فهمد. چنانکه یکی از حوادث می‌گوید: "من به اهل بهشت نگاه کردم و دیدم بیشترشان مسکینان هستند و به جهنم نگریستم و دیدم بیشتر اهل آن زن‌ها هستند." وقتی که پرده‌های زمان و مکان دنیوی کنار می‌رود، زمان و مکان اخروی نمایان می‌شود.
و هم درین مقام باشد که حجاب جهات از پیش برخیزد. از پس همچنان بیند که از پیش بیند. خواجه علیه‌السلام میگفت «ایها الناس انی امامکم فلا تسبقونی بالرکوع و لا بالسجود و لا ترفعوا روسکم فانی اریکم من امامی و خلفی» یعنی از پس همچنان می‌بینم که از پیش می‌بینم.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان می‌شود که شخصی می‌تواند تمام جهات و حجاب‌ها را کنار بزند و به وضوح ببیند. او به گونه‌ای می‌بیند که هم از جلو و هم از پشت مانند هم است. همچنین اشاره‌ای به سخنی از یک فرد مهم نیز شده است که می‌گوید: "ای مردم، من پیشوای شما هستم، پس زودتر از من رکوع و سجد نکنید و سرتان را بالا نبرید؛ زیرا من هم از پیش رو و هم از پشت سر، شما را می‌بینم." به عبارت دیگر، این شخص نه تنها از جلو، بلکه همه جا را تحت نظر دارد.
و بشتر خرق عادات که آن را کرامات گویند درین مقام پدید آید از اشراف بر خواطر و اطلاع بر مغیبات و عبور بر آب و آتش وهوا و طی زمین و غیر آن. و این جنس کرامات را اعتباری زیادتی نباشد. زیرا که اهل دین و غیر اهل دین را بود. چنانک خواجه علیه‌السلام از این صائد پرسید «ما تری؟» قال «اری عرشا علی‌الماء» فقال النبی صلی‌الله علیه و سلم «ذاک عرش ابلیس» و دیگر آنک جنس این خرق عادات دجال را خواهد بود تادر حدیث آمده است که مرد را بکشد و زنده کند.
هوش مصنوعی: برخی از کارهای خارق‌العاده که به آن‌ها کرامت گفته می‌شود، در این مرحله ظهور می‌کنند و شامل آگاهی از اندیشه‌ها، اطلاع از امور پنهان، عبور از آب و آتش و زمین و موارد مشابه هستند. این نوع کرامت‌ها اعتباری ندارند، چون هم ممکن است به افراد با ایمان و هم به افرادی که به دین اعتقادی ندارند، تعلق بگیرند. برای مثال، هنگامی که یکی از صحابه از پیامبر پرسید که چه چیزی می‌بینید، او جواب داد که برجی بر آب می‌بیند، پیامبر فرمود که این برج متعلق به ابلیس است. به علاوه، برخی از این کارهای خارق‌العاده مربوط به دجال است که در حدیثی آمده که او می‌تواند فردی را بکشد و سپس زنده کند.
اما آنچ آن را بحقیقت کرامات توان گفت و جز اهل دین را نبود آن است که بعد از کشف روحی در مکاشفات خفی پدید آید زیراک روح کافر و مسلمان را هست اما خفی روحی حضرتی است خاص که جز بخاصان حضرت ندهند. چنانک فرمود «کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه» و جایی دیگر فرمود «و یلقی الروح من امره علی یشاء من عباده» و در حق خواجه علیه‌السلام فرمود «وکذلک اوحینا الیک روحا من امر نا ما کنت تدری ما الکتاب و الا الایمان و لکن جعلناله نورا نهدی به من نشاء من عبادنا». یعنی روحی نورانی حضرتی ببعضی بندگان دهیم دون بعضی تا بواسطه آن راه یابند بعالم صفات خداوندی. که رستم را هم رخش رستم کشد. تا چنانک دل واسطه دو عالم جسمانی و ملکوتی آمد یک روی در ملکوت و دیگر در جسم تا بدان روی که در ملکوت دارد قابل فیضان نور عقل گردد و بدین روی که در جسم داردآثار انوار ملکوتیات و معقولات بنفس و تن میرساند و سیر واسطه دو عالم دل و روح آمد تابدان روی که در روح دارد استفادت فیض روح میکند و بدان روی که در دل دارد حقایق فیض روح بدل میرساندف همچنین خفی واسطه عالم صفات خداوندی و عالم روحانیت آمد تا قابل مکاشفات صفات حضرتی گردد و عکس آن اخلاق بعالم روحانیت رساند تا بشرف «تخلفو باخلاق الله» مشرف گردد و این را کشف صفاتی گویند.
هوش مصنوعی: آنچه می‌توان به‌راستی به‌عنوان کرامت نامید، چیزی است که پس از کشف روحانی و در مکاشفات خفی به وجود می‌آید. زیرا روح‌های کافر و مسلمان هر دو وجود دارند، اما روح خفی به نوعی خاص تعلق دارد که فقط به خاصان داده می‌شود. خداوند در قرآن می‌فرماید: «ایمان را در دل‌های آنها نوشتیم و آنها را به روحی از خود تقویت کردیم»، و در جای دیگر می‌گوید: «روح خود را بر هر که بخواهد از بندگانش می‌فرستد». همچنین در مورد خواجه بزرگوار فرمود: «چنین وحی کردیم به تو روحی از امر خود که نمی‌دانستی چه کتابی و چه ایمانی است؛ اما آن را نوری قرار دادیم تا به وسیله آن هر که را بخواهیم هدایت کنیم». این بدین معناست که روحی نورانی از حضرت به برخی بندگان داده می‌شود تا از آن طریق به عالم صفات خداوندی دست یابند. به‌عنوان مثال، رخش رستم به رستم قدرت می‌دهد. دل به عنوان واسطه‌ای بین دو عالم جسمانی و ملکوتی عمل می‌کند؛ یک سمت آن به ملکوت و سمت دیگر به جسم مربوط است، تا بر اساس جایگاه ملکوتی‌اش، ظرفیت دریافت نور عقل را داشته باشد و از طرف دیگر نیز آثار نورهای ملکوتی و معقولات را در نفس و بدن منتقل کند. این سیر میان دو عالم، یعنی دل و روح، به نوعی است که در روح، فیض روح را می‌پذیرد و در دل، حقیقت فیض روح را به نمایش می‌گذارد. همچنین، خفی به عنوان واسطه‌ای میان عالم صفات خداوندی و عالم روحانیت وجود دارد تا زمینه‌ساز مکاشفات صفات حضرت شود و اخلاق آن حضرت را به عالم روحانیت منتقل کند تا به مقام «تخلفو باخلاق الله» نایل آید. این موارد به عنوان کشف صفاتی شناخته می‌شوند.
درین حال اگر بصفت عالمی مکاشف شود علم لدنی پدید آید و اگر بصفت سمیعی مکاشف شوداستماع کلام و خطاب پدید اید و اگر بصفت بصیری مکاشف شود رویت و مشاهده پدید آید و اگر بصفت جمال مکاشف شود ذوق شهود جمال حضرتی پدید آید و اگر بصفت جلال مکاشف شود فنای حقیقی پدید آید و اگر بصفت قیومی مکاشف شود بقای حقیقی پدید آید اگر بصفت وحدانیت مکاشف شود وحدت پدید آید. باقی صفات هم برین قیاس فهم کند.
هوش مصنوعی: در این حالت، اگر کسی به عنوان عالم شناخته شود، علم الهی در او ظاهر می‌شود. اگر به عنوان شنونده درک شود، گوش دادن به کلام و گفتگو در او آشکار می‌گردد. همچنین، اگر به عنوان بیننده مکاشفه یابد، دیدن و مشاهده در او بروز می‌کند. اگر به صفات زیبایی مکاشفه شود، لذت درک زیبایی الهی در او نمایان می‌شود و اگر به صفات عظمت و جلال کشف شود، فنا یا عدم وجود واقعی در او تحقق می‌یابد. اگر به صفت قوام و پایداری مکاشفه شود، باقی واقعی در او بروز می‌کند و اگر به صفت وحدت درک شود، وحدت نمایان می‌گردد. دیگر صفات نیز به همین ترتیب قابل فهم و درک هستند.
اما کشف ذاتی مرتبه‌ای بس بلندست عبارت و اشارت از بیان آن قاصر این ضعیف رمزی در بیتی میگوید.
هوش مصنوعی: اما درک حقیقت دارای سطحی بسیار بالا است و بیان آن با کلمات و اشاره‌ها برای من که ضعیف هستم، ناکافی است. شخصی در یک بیت به این موضوع اشاره کرده است.
تابر سر کوی عشق تو منزل ماست
سر دو جهان بجمله کشف دل ماست
هوش مصنوعی: محل زندگی ما در عشق تو است و تمام جهان برای ما به مثابه دنیایی است که دل ما را باز کرده است.
وانجا که قدمگاه دل مقبل ماست
مطلوب همه جهانیان حاصل ماست
هوش مصنوعی: در جایی که مکان دل ماست و هر کسی به دنبال آن می‌باشد، آنچه که به دست آورده‌ایم، خواسته‌ی همه مردم است.
تمامی این رمز در فصل بیان تجلی گفته آید ان شاءالله و صلی‌الله علی محمد.
هوش مصنوعی: تمامی این رمز در فصل مربوط به تجلی بیان خواهد شد، ان شاءالله و درود بر محمد.