شمارهٔ ۲۵
دل مرا خون گشت در بر ساقیا
کوشراب روح پرور ساقیا
کز دلم اندوه دوران طی کنی
هی پیاپی می بیاور ساقیا
دور من باید تسلسل بایدش
ور نه میگردم مکدر ساقیا
دل کشد کی دست از می چون کشد
دست طفل از شیر مادر ساقیا
شکرم از دست غیر آید چو زهر
زهرم از دست توشکر ساقیا
پرده از صورت برافکن تا کنی
مجلس ما را منور ساقیا
شد بلند اقبال از لعل تو مست
می نخواهد از تودیگر ساقیا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل مرا خون گشت در بر ساقیا
کوشراب روح پرور ساقیا
هوش مصنوعی: دل من از غم و اندوه پر شده است، ای ساقی! کجاست آن نوشیدنی که روح را شاداب و سرزنده میکند؟
کز دلم اندوه دوران طی کنی
هی پیاپی می بیاور ساقیا
هوش مصنوعی: ساقی، تو با نوشیدنیهایت پیوسته اندوه و غمهای زندگی را از دل من دور کن.
دور من باید تسلسل بایدش
ور نه میگردم مکدر ساقیا
هوش مصنوعی: باید دور من به دور هم بچرخد، وگرنه دلم آشفته و غمگین میشود، ای ساقی!
دل کشد کی دست از می چون کشد
دست طفل از شیر مادر ساقیا
هوش مصنوعی: دل انسان وقتی جذب میشود که آرامش و لذت را در چیزی بیابد، همانطور که یک کودک به آرامی از شیر مادرش فاصله میگیرد و نمیخواهد آن را کنار بگذارد. ساقی، تو هم باید بدان که دل من از می جدا نمیشود.
شکرم از دست غیر آید چو زهر
زهرم از دست توشکر ساقیا
هوش مصنوعی: اگر شکر و نعمت به دست دیگران باشد، برای من مانند زهر تلخ است، اما از تو اگر نصیبم شود، همانند شکر شیرین خواهد بود، ای ساقی.
پرده از صورت برافکن تا کنی
مجلس ما را منور ساقیا
هوش مصنوعی: لطفت را به ما نما و حال و هوای مجلس ما را با زیباییات روشن کن، ای ساقی.
شد بلند اقبال از لعل تو مست
می نخواهد از تودیگر ساقیا
هوش مصنوعی: شکوفایی و خوشبختی از زحمات و زیبایی تو به دست آمده است و دیگر نیازی به شراب و می نخواهد. ساقی، به خاطر تو به دیگران نه نمیگوید.