غزل شمارهٔ ۲۸۲۶
به عجز کوش ز نشو و نما چه میجویی
به خاک ریشهٔ توست از هوا چه میجویی
دل گداخته اکسیر بینیازیهاست
گداز درد طلب، کیمیا چه میجویی
سراغ قافلهٔ عمر سخت ناپیداست
ز رهگذار نفس نقش پا چه میجویی
به هر چه طرف کنندت رضا غنیمت دان
زکارگاه فنا و بقا چه میجویی
به فکر خلق متن، هرزه سعی جهل مباش
محیط ناشده زین موجها چه میجویی
محیط شرم بقدر عرق گهر دارد
هنوز آب نهای از حیا چه میجویی
به دامگاه جسد پرفشانی انفاس
اشارهایست کزین تنگنا چه میجویی
هزار سال ره اینجا نیاز یکقدم است
زخود برآی زفکر رسا چه میجویی
زبان حیرت آیینه این نوا دارد
که ای جنون زده خود را ز ما چه میجویی
به ذوق دل نفسی طوف خویش کن بیدل
تو کعبه در بغلی جابجا چه میجویی
غزل شمارهٔ ۲۸۲۵: محو بودم هر چه دیدم دوش دانستم توییغزل شمارهٔ ۲۸۲۷: چو محو عشق شدی رهنما چه میجویی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به عجز کوش ز نشو و نما چه میجویی
به خاک ریشهٔ توست از هوا چه میجویی
هوش مصنوعی: به تلاش خود ادامه بده و به قدرت و رشد خود نپرداز؛ تو از خاک خودت هستی، پس چرا به دنبال چیزهایی از آسمان هستی؟
دل گداخته اکسیر بینیازیهاست
گداز درد طلب، کیمیا چه میجویی
هوش مصنوعی: دل پر از احساس و عشق، به مانند مادهای ارزشمند و بینیاز است. پس از آن همه درد و تمنای که کشیدهای، دیگر دنبال چه چیزی هستی؟
سراغ قافلهٔ عمر سخت ناپیداست
ز رهگذار نفس نقش پا چه میجویی
هوش مصنوعی: در جستجوی راهی که عمر انسان در آن سپری میشود، بسیار دشوار و نامشخص است. پس چرا به دنبال اثراتی میگردی که نفس بر جای گذاشته است؟
به هر چه طرف کنندت رضا غنیمت دان
زکارگاه فنا و بقا چه میجویی
هوش مصنوعی: به هر سمتی که تو را هدایت میکنند، آن را به عنوان فرصتی ارزشمند بشناس. در دنیای فانی و پایدار، به دنبال چه چیزی هستی؟
به فکر خلق متن، هرزه سعی جهل مباش
محیط ناشده زین موجها چه میجویی
هوش مصنوعی: در تلاش برای خلق متن، بیهوده سعی نکن که در جهل بمانی. در این دنیای پر از تغییرات و امواج، دنبال چه چیزی هستی؟
محیط شرم بقدر عرق گهر دارد
هنوز آب نهای از حیا چه میجویی
هوش مصنوعی: محیطی که در آن هستی به اندازه عرقی که از گوهرت میریزد، شرم و تعهد دارد. در این فضا، آب و مایهای برای حیا و خجالت وجود ندارد؛ پس چرا به دنبال آن هستی؟
به دامگاه جسد پرفشانی انفاس
اشارهایست کزین تنگنا چه میجویی
هوش مصنوعی: در جایی که وجود مادی ما به دام افتاده، نفسهای ما نشاندهنده آن است که در این محدودیتها چه چیزی را به دنبال هستی.
هزار سال ره اینجا نیاز یکقدم است
زخود برآی زفکر رسا چه میجویی
هوش مصنوعی: هزار سال است که در اینجا به دنبال نیاز خود هستی، اما تنها با یک قدم میتوانی به آن دست یابی. از فکر عمیق خود خارج شو و ببین که چه چیزی را به دنبال آن هستی.
زبان حیرت آیینه این نوا دارد
که ای جنون زده خود را ز ما چه میجویی
هوش مصنوعی: این جمله به شکلی میگوید که حیرت و شگفتی به مانند آیینهای است که این صدا را منعکس میکند. همچنین به فردی که در حال جنون است، اشاره میکند و از او میپرسد که چرا به دنبال چیزهایی است که از ما دور است یا به نوعی در جستجوی چیزی است که ممکن است برایش مقدور نباشد.
به ذوق دل نفسی طوف خویش کن بیدل
تو کعبه در بغلی جابجا چه میجویی
هوش مصنوعی: به دل خود گوش کن و در رهایی و آزادیات غرق شو. ای بیدل، چرا به دنبال کعبه و مکانی مقدس هستی در حالی که آن را در وجود خودت میتوانی بیابی؟
حاشیه ها
1393/10/30 18:12
امیرحسین مقتدائی
تو کعبه در بغلی خانه تا چه میجویی
در بعضی نسخ اینگونه ظبط شده
1398/09/28 20:11
علی هاشمی
امیر حسین عزیز
بنظر همین کلمات مندرج در متن بالا صحیح هستند
کعبه در خود توست در جاهای دیگر بدنبال چه میگردی

بیدل دهلوی