غزل شمارهٔ ۲۸۲۰
بر هرگلی دمیدهست افسون آرزویی
بوی شکسته رنگی رنگ پریده بویی
ناموس ناتوانی افتاده بر سر هم
رنگ شکسته دارد بر ششجهت غلویی
سازی که چینی دل ناز ترنمش داشت
روشن شد آخر کار از پرده تار مویی
درکاروان هستی یک جنس نیستی بود
زین چار سو گزیدیم دکان چارسویی
تدبیر خانمانت در عشق خنده دارد
کشتی شکسته آنگه غمخواری سبویی
از هر سری درین بحر ناز حباب گل کرد
مست شناست اینجا بیمغزی کدویی
تا چشم باز کردیم با تو چه ساز کردیم
بر ما چو نی ستم کرد آوازی و گلویی
چونگرد باد زین دشت صد نخل بیثمر رست
ما نیزکرده باشیم بی پا و سر نمویی
جوش و خروش عشقیم زیر و بم هوس چیست
هر پشه در طنینش دارد نهنگ هویی
هستی همان عدم بود، نی کیفی و نه کم بود
در هر لب و دهانی من داشتهست اویی
در معبدی که پاکان از شرم آب گشتند
ما را نخواست غفلت تر دامن وضویی
چون شمع تا رسیدیم در بزمگاه قسمت
یاران نشاط بردند ما داغ شعله خویی
دل بر چه داغ مالیم سر بر چه سنگ ساییم
ما را نمیدهد بار آیینه پیش رویی
بیدل گذشت خلقی ماْیوس تشنهکامی
غیر از نفس درین باغ آبی نداشت جویی
غزل شمارهٔ ۲۸۱۹: ای که در دیر و حرم مست کرم میآییغزل شمارهٔ ۲۸۲۱: به ناقوسی دل امشب از جنون خوردهست پهلویی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر هرگلی دمیدهست افسون آرزویی
بوی شکسته رنگی رنگ پریده بویی
هوش مصنوعی: هر دمی که به خاک میخورد، روحی از آرزوها را به خود جذب کرده و بویی خاص را در فضا پراکنده میکند، حالا این بو شبیه رنگ پریدهای است که نشاندهندهی حسرت و ناتوانی است.
ناموس ناتوانی افتاده بر سر هم
رنگ شکسته دارد بر ششجهت غلویی
هوش مصنوعی: یک شخص ضعیف و ناتوان در وضعیت ناگواری قرار دارد و در حال حاضر، به علت مشکلاتش، در تمام جوانب زندگیاش دچار سردرگمی و پریشانی است.
سازی که چینی دل ناز ترنمش داشت
روشن شد آخر کار از پرده تار مویی
هوش مصنوعی: ساز و لحن دلنشینی که بسیار حساس و ظریف بود، در نهایت با روشن شدن از پشت پردهای که به ظرافت مو شبیه است، به نمایش درآمد.
درکاروان هستی یک جنس نیستی بود
زین چار سو گزیدیم دکان چارسویی
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، همه چیز یکسان نیست و ما از میان تنوعهای مختلف، یک مسیر خاص را انتخاب کردهایم.
تدبیر خانمانت در عشق خنده دارد
کشتی شکسته آنگه غمخواری سبویی
هوش مصنوعی: تدبیر و برنامهریزی تو در عشق، مانند خندهای است که بر کشتی شکسته چهره میگشاید، آنچنان که در دل اندوه و غم، پر از امید و محبت است.
از هر سری درین بحر ناز حباب گل کرد
مست شناست اینجا بیمغزی کدویی
هوش مصنوعی: در این متن به زیبایی و ظرافتی اشاره شده که هر کس میتواند در دریاچه عشق و زیبایی به شکلی نمایان شود. با این حال، افرادی که درک عمیقی از این زیبایی ندارند، مانند کدوهایی هستند که فقط در سطح ظاهر میدرخشند و عمق را نمیشناسند.
تا چشم باز کردیم با تو چه ساز کردیم
بر ما چو نی ستم کرد آوازی و گلویی
هوش مصنوعی: زمانی که به دنیا آمدیم، چه کارهایی با تو کردهایم! در حالی که ما مثل نی نفرین و ظلم را میپذیریم، صدای ما به گوش میرسد و دلنوازی میکند.
چونگرد باد زین دشت صد نخل بیثمر رست
ما نیزکرده باشیم بی پا و سر نمویی
هوش مصنوعی: چون باد طوفانی در این دشت باعث رشد صد درخت نخل بیثمر شده است، ما هم ممکن است بدون اینکه پا و سری داشته باشیم، نمو کنیم.
جوش و خروش عشقیم زیر و بم هوس چیست
هر پشه در طنینش دارد نهنگ هویی
هوش مصنوعی: ما به شدت درگیر و هیجانزده عشق هستیم، اما آیا واقعاً میدانیم که هوس چه معنایی دارد؟ هر موجود کوچک و بیاهمیتی مانند پشه هم در صدای خودش تأثیر نهنگ بزرگ را دارد.
هستی همان عدم بود، نی کیفی و نه کم بود
در هر لب و دهانی من داشتهست اویی
هوش مصنوعی: وجود و عدم در حقیقت یکی هستند و هیچ کدام از آنها به تنهایی وجود حقیقی ندارند. در هر گفتار و هر زبانی، تنها او (حقیقت) است که بیان شده است.
در معبدی که پاکان از شرم آب گشتند
ما را نخواست غفلت تر دامن وضویی
هوش مصنوعی: در معبدی که افراد پاک از شرم و حیا به آب رو آوردند، ما که غافلیم و دامنمان آلودگی دارد، مورد قبول نیستیم.
چون شمع تا رسیدیم در بزمگاه قسمت
یاران نشاط بردند ما داغ شعله خویی
هوش مصنوعی: زمانی که به میهمانی رسیدیم، دوستان خوشحالی و شادی را به سر میبرند، در حالی که ما همچنان در حسرت و درد خود باقی ماندهایم.
دل بر چه داغ مالیم سر بر چه سنگ ساییم
ما را نمیدهد بار آیینه پیش رویی
هوش مصنوعی: دل ما به چیزهایی که غمگینمان کرده، میسوزد و سر ما بر چیزهایی سخت و بیرحم میخورد، اما هیچکس به ما اجازه نمیدهد که در آینه خود را ببینیم و حقیقت را بشناسیم.
بیدل گذشت خلقی ماْیوس تشنهکامی
غیر از نفس درین باغ آبی نداشت جویی
هوش مصنوعی: در این دنیای بزرگ، افرادی وجود دارند که به شدت ناامید و تشنهکاماند و جز خودشان چیزی برای سیراب شدن ندارند. در این باغ، آبی به جز نفس خودشان پیدا نمیشود.

بیدل دهلوی