گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۵۵

گر به خون مشتاقان تیغ او کشد گردن
تا قیامت از سرها جای مو دمد گردن
موجها نفس دزدید تا گهر به عرض آمد
کرده‌ام سری تعمیر از شکست صد گردن
حرص افسر آرایی سر به سنگ می‌کوبد
سجده مفت راحتها گرکند مدد گردن
هر چه دارد این مزرع برگ و ساز تسلیم است
تخم می‌دماند سر ریشه می‌دود گردن
انتخاب این مسلخ قطعه‌های همواری‌ست
پشت و سینه تا باشد کس نمی‌خرد گردن
کارگاه استعداد می‌کند چها ایجاد
خاک جبهه می‌بندد شعله می‌کشدگردن
زاهد از چنین دستار دست عافیت بردار
خواهدت شکست آخر زیر این سبدگردن
ای وبال پیدایی هستی است و رسوایی
از تو چند بردارد بار نیک و بدگردن
راه عافیت پویی رخش خودسری پی کن
منزلت سر دار است‌گر شود بلدگردن
گل قیامت چیدن در شکفتگی دارد
غنچه‌گرد و ایمن باش خنده می‌زندگردن
سرکشان دم افلاس رو به نقش پا دارند
هر قدر تهی‌گردد شیشه خم‌کندگردن
خاک ما سر مویی از زمین نمی‌بالد
یا رب ازکجا آورد این هزار قدگردن
تیغ برکف استاده‌ست صرصر اجل بیدل
همچو شمع در هر جا سر برآوردگردن

اطلاعات

وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر به خون مشتاقان تیغ او کشد گردن
تا قیامت از سرها جای مو دمد گردن
هوش مصنوعی: اگر تیغ محبوب بر گردن عاشقان بیفتد و آن‌ها را به خون بیافشاند، تا ابد بعد از آن، جای مو بر روی گردن‌ها باقی خواهد ماند.
موجها نفس دزدید تا گهر به عرض آمد
کرده‌ام سری تعمیر از شکست صد گردن
هوش مصنوعی: امواج دریا به آرامی نفس می‌کشند تا گوهرها به سطح آب بیایند. من نیز با تلاش و پشتکار، سعی کرده‌ام از شکست‌های بسیار عبور کنم و دوباره بسازم.
حرص افسر آرایی سر به سنگ می‌کوبد
سجده مفت راحتها گرکند مدد گردن
هوش مصنوعی: آدم حرص‌دار که همیشه به دنبال آرزوهای بزرگ و مقام‌های رفیع است، در نهایت به مشکلاتی برمی‌خورد و احساس نارضایتی می‌کند. در عوض، اگر کسی به سادگی زندگی کند و به ارزش‌های واقعی اهمیت دهد، می‌تواند آرامش و آسایش بیشتری را تجربه کند.
هر چه دارد این مزرع برگ و ساز تسلیم است
تخم می‌دماند سر ریشه می‌دود گردن
هوش مصنوعی: این زمین سرشار از گیاهان و آوازهایی است که همه در حال تسلیم شدن هستند. دانه‌ها از ریشه‌ها بیرون می‌آیند و به سمت بالا می‌روند.
انتخاب این مسلخ قطعه‌های همواری‌ست
پشت و سینه تا باشد کس نمی‌خرد گردن
هوش مصنوعی: انتخاب این محل به منزله‌ی جایی است که پشت و سینه‌اش صاف و هموار است، تا کسی برای خریدن آن نرخ ندهد و خریدار نداشته باشد.
کارگاه استعداد می‌کند چها ایجاد
خاک جبهه می‌بندد شعله می‌کشدگردن
هوش مصنوعی: در کارگاه استعداد، فعالیت و خلاقیت آغاز می‌شود، مانند اینکه خاک روی جبهه می‌ریزد و شعله‌ور می‌گردد.
زاهد از چنین دستار دست عافیت بردار
خواهدت شکست آخر زیر این سبدگردن
هوش مصنوعی: ای زاهد، دست از این تزیین و زینت‌های ظاهری برندار، زیرا در نهایت، زیر این بار سنگین، خواهی شکست و در تنگنا قرار خواهی گرفت.
ای وبال پیدایی هستی است و رسوایی
از تو چند بردارد بار نیک و بدگردن
هوش مصنوعی: وجود تو باعث شده است که انسان‌ها به خوبی‌ها و بدی‌ها دچار شوند و بار این خوبی‌ها و بدی‌ها بر دوش آن‌ها سنگینی کند.
راه عافیت پویی رخش خودسری پی کن
منزلت سر دار است‌گر شود بلدگردن
هوش مصنوعی: برای دست‌یابی به سعادت و آرامش، باید به دنبال طریق عافیت باشی. اگر خودرأی و سرسخت باشی، ممکن است منزلت و مقام تو آسیب ببیند.
گل قیامت چیدن در شکفتگی دارد
غنچه‌گرد و ایمن باش خنده می‌زندگردن
هوش مصنوعی: در روز قیامت، زمان شکفتن گل‌ها و زیبایی‌ها فرا می‌رسد. غنچه‌ها آماده‌اند و بی‌دردسر در حال خوشحالی و خنده هستند.
سرکشان دم افلاس رو به نقش پا دارند
هر قدر تهی‌گردد شیشه خم‌کندگردن
هوش مصنوعی: سرکشان و کسانی که در فقر و تنگدستی به سر می‌برند، به نشانه و آثاری که از خود به جای می‌گذارند، توجه دارند. هر چقدر که فقر و ناتوانی در زندگی بیشتر شود، آن‌ها با گردن کج و خمیده، به مشکلاتشان مواجه می‌شوند.
خاک ما سر مویی از زمین نمی‌بالد
یا رب ازکجا آورد این هزار قدگردن
هوش مصنوعی: خاک سرزمین ما حتی به اندازه‌ی سر مویی هم از زمین بلند نمی‌شود، پس این همه قد و قامت را از کجا آورده است؟
تیغ برکف استاده‌ست صرصر اجل بیدل
همچو شمع در هر جا سر برآوردگردن
هوش مصنوعی: سرنوشت مرگ همچون یک تیغ تیز و برنده آماده حمله است، و انسان بی‌خبر از آن مانند شمعی در حال سوختن است که هر جا شعله‌اش برافروخته می‌شود، ممکن است ناگهان خاموش شود.

حاشیه ها

1403/06/03 22:09
سعید

مطلع این غزل یکی از عجیب‌ترین تصاویر سورئالیِ دیوان بیدل است

جایی که مشتاقانِ تیغ او به جای مو از سرشان ، گردن می‌رویَد!!!