گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۵۳

چقدر بهار دارد سوی دل نگاه کردن
به خیال قامت یار دو سه سرو آه ‌کردن
کس از التفات خوبان نگرفت بهره آسان
ره سنگ می‌گشاید به دل تو راه ‌کردن
ز قبول و ردّ میندیش‌ که مراد سایل اینجا
دم جرأتی‌ست وقف لب عذرخواه ‌کردن
به غرور جاه و شوکت ز قضا مباش ایمن
که به تیغ مرگ نتوان سپر از کلاه‌ کردن
ز مآل هستی آگه نشدند سرفرازان
که چو شمع باید آخر ز مناره چاه‌ کردن
به جهان عجز و قدرت چه حساب دارد این‌ها
تو و صدهزار رحمت من و یک‌ گناه‌ کردن
بر صنع بی‌نیازی چقدر کمال دارد
کف خاک برگرفتن ‌گل مهر و ماه‌ کردن
به محیطت او فکنده‌ست عرق تلاش هستی
چو سحاب چند خواهی به هوا شناه ‌کردن
اگر آگهی ز مهلت مکش انتظار فرصت
همه بی‌گه است باید عملت پگاه‌ کردن
ز ترانه‌های عبرت به‌همین نوا رسیدم
که در آینه نخواهی به نَفَس نگاه‌ کردن
ز معاشران چو بیدل غم لاله‌ کرد داغم
به چمن نمی‌توان رفت پی دل سیاه ‌کردن

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چقدر بهار دارد سوی دل نگاه کردن
به خیال قامت یار دو سه سرو آه ‌کردن
هوش مصنوعی: بهار چقدر زیباست وقتی که دل به سوی آن می‌نگرد و به یاد قامت دوست، دو یا سه بار آهی می‌کشد.
کس از التفات خوبان نگرفت بهره آسان
ره سنگ می‌گشاید به دل تو راه ‌کردن
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از توجه و محبت خوبان به راحتی بهره‌مند نشده است؛ راهی که سنگلاخ و دشوار است، در دل تو باز می‌شود و تو را با خود به مسیر می‌کشاند.
ز قبول و ردّ میندیش‌ که مراد سایل اینجا
دم جرأتی‌ست وقف لب عذرخواه ‌کردن
هوش مصنوعی: به چیزی که قبول یا رد شود فکر نکن، زیرا هدف کسی که سوال می‌کند در اینجا به دست آوردن جرأت و شهامت است، نه آوردن عذر و بهانه.
به غرور جاه و شوکت ز قضا مباش ایمن
که به تیغ مرگ نتوان سپر از کلاه‌ کردن
هوش مصنوعی: به خاطر مقام و قدرتت احساس امنیت نکن، زیرا نمی‌توانی با هیچ چیز از مرگ جلوگیری کنی.
ز مآل هستی آگه نشدند سرفرازان
که چو شمع باید آخر ز مناره چاه‌ کردن
هوش مصنوعی: سرفرازان متوجه نتیجه و سرنوشت هستی نشدند، زیرا مانند شمع در پایان کار، باید از بلندی به پایین بیفتند.
به جهان عجز و قدرت چه حساب دارد این‌ها
تو و صدهزار رحمت من و یک‌ گناه‌ کردن
هوش مصنوعی: در جهان، چه اهمیتی دارد قدرت و ناتوانی؟ تو با صد هزار رحمت من، تنها یک گناه کردی.
بر صنع بی‌نیازی چقدر کمال دارد
کف خاک برگرفتن ‌گل مهر و ماه‌ کردن
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و کمال آفرینش اشاره می‌کند و می‌گوید، چقدر شگفت‌انگیز است که از چیزهایی مثل خاک، گلی با ویژگی‌های زیبا و دلنشین به وجود آید که می‌تواند با مهر و ماه مقایسه شود. در واقع، این تصویر نشان‌دهنده‌ی قدرت و زیبایی خلاقیت در طبیعت است.
به محیطت او فکنده‌ست عرق تلاش هستی
چو سحاب چند خواهی به هوا شناه ‌کردن
هوش مصنوعی: محیطی که در آن زندگی می‌کنی، با تلاش و زحمات بسیار سرشار شده است، همان‌طور که ابرها باران می‌بارند. اگر بخواهی به آسمان پرش کنی، چه فایده‌ای دارد؟
اگر آگهی ز مهلت مکش انتظار فرصت
همه بی‌گه است باید عملت پگاه‌ کردن
هوش مصنوعی: اگر از زمان خود آگاه نیستی، منتظر فرصت نمان؛ چرا که همه چیز بی‌خبرانه و به سرعت تغییر می‌کند. بهتر است عمل خود را از همین حالا آغاز کنی.
ز ترانه‌های عبرت به‌همین نوا رسیدم
که در آینه نخواهی به نَفَس نگاه‌ کردن
هوش مصنوعی: از آهنگ‌های پندآموز فهمیدم که نباید در آینه به نفس خود نگاه کنم.
ز معاشران چو بیدل غم لاله‌ کرد داغم
به چمن نمی‌توان رفت پی دل سیاه ‌کردن
هوش مصنوعی: وقتی که دوستان و معاشرانم به خاطر غم و اندوه لاله‌ها سرشار از درد و داغ هستند، دیگر نمی‌توانم به باغ بروم و دل خود را سیاه کنم.

حاشیه ها

1399/09/07 15:12
بید

سلام خسته نباشید. به نظر بیت پنجم مال باید تبدیل شود به مآل(مَآل: نتیجه و عاقبت و سرانجام) تا وزن هم درست بماند. ز مآل= فعلات