غزل شمارهٔ ۲۴۳۶
از جوان حسن سلوک پیر نتوان یافتن
گوشهٔ چشم کمان از تیر نتوان یافتن
طینت کامل خرد از تهمت نقصان بریست
رنگ خون هرگز به روی شیر نتوان یافتن
حیف همت گر شود ممنون تحصیل مراد
ای خوش آن آهیکزو تأثیر نتوان یافتن
می شود اصحاب غفلت پایمال حادثات
خواب مخمل را جز این تعبیر نتوان یافتن
فقر ما آیینه ی رمز هوالله است و بس
فیض این خاک از هزار اکسیر نتوان یافتن
بی عبارت شو که گردد معنی دل روشنت
رمز این قرآن ز هر تفسیر نتوان یافتن
عالم تقیید یکسر دامگاه گفتگو ست
جز صدا در خانهٔ زنجیر نتوان یافتن
حرص و یک عالم فضولی خواه طاقت خواه عجز
جز جوانیها ازین بی پیر نتوان یافتن
ما درین محفل عبث جانی به حسرت میکنیم
یک دل اینجا قابل تسخیر نتوان یافتن
بیخود نیرنگم از پیدا و پنهانم مپرس
مدعای حیرت تصویر نتوان یافتن
درحریمکبریا بیدل ره قرب وصول
جز به سعی نالهٔ شبگیر نتوان یافتن
غزل شمارهٔ ۲۴۳۵: چو موجگوهر ازین بحر بیتعب نگذشتنغزل شمارهٔ ۲۴۳۷: عجز ما جولانگر تدبیر نتوان یافتن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از جوان حسن سلوک پیر نتوان یافتن
گوشهٔ چشم کمان از تیر نتوان یافتن
هوش مصنوعی: در جوانی، نمیتوان به راحتی از دلسوزی و مهربانی افراد بهرهای برد، همانطور که نمیتوان از تیر کمان در گوشه چشم آن استفاده کرد.
طینت کامل خرد از تهمت نقصان بریست
رنگ خون هرگز به روی شیر نتوان یافتن
هوش مصنوعی: ذات واقعی خرد هیچگاه به تهمتهای نادرست آلوده نمیشود، و نمیتوان رنگ خون را بر روی شیر مشاهده کرد.
حیف همت گر شود ممنون تحصیل مراد
ای خوش آن آهیکزو تأثیر نتوان یافتن
هوش مصنوعی: اگر تلاش انسان در دستیابی به اهدافش متوقف شود، این بسیار تأسفبار است. ای کاش آن اشک غمانگیز که از دل برمیآید، اثری نداشته باشد.
می شود اصحاب غفلت پایمال حادثات
خواب مخمل را جز این تعبیر نتوان یافتن
هوش مصنوعی: چشمهای غفلتزده افراد، مانند افرادی که در خواب هستند، تحت تأثیر حوادث و اتفاقات قرار میگیرند و نمیتوان تعبیر دیگری به جز این برای آنها پیدا کرد.
فقر ما آیینه ی رمز هوالله است و بس
فیض این خاک از هزار اکسیر نتوان یافتن
هوش مصنوعی: فقر و نیاز ما نشانهای از وجود خداوند است و تنها به همین دلیل اهمیت دارد. از این خاک و زمین هرگز نمیتوان به ارزش واقعی و بینظیری رسید.
بی عبارت شو که گردد معنی دل روشنت
رمز این قرآن ز هر تفسیر نتوان یافتن
هوش مصنوعی: عبارت را بیان کن تا دل روشن شود؛ معانی عمیق این قرآن را نمیتوان از هیچ تفسیر دیگری به دست آورد.
عالم تقیید یکسر دامگاه گفتگو ست
جز صدا در خانهٔ زنجیر نتوان یافتن
هوش مصنوعی: دنیا پر از تقلید و پیروی است و تنها صدایی که میتوان در آن شنید، صدای زنجیرهایی است که ما را محدود میکند و هیچ چیز دیگری نمیتوان یافت.
حرص و یک عالم فضولی خواه طاقت خواه عجز
جز جوانیها ازین بی پیر نتوان یافتن
هوش مصنوعی: حرص و کنجکاوی و فضولی بسیار، چه با توانایی و چه با ناتوانی، جز در دوران جوانی نمیتوان از انسانی بدون تجربه و پیری انتظار داشت.
ما درین محفل عبث جانی به حسرت میکنیم
یک دل اینجا قابل تسخیر نتوان یافتن
هوش مصنوعی: ما در این مراسم بیفایده، جان خود را با حسرت پر میکنیم و نمیتوانیم دلی پیدا کنیم که قابل تسخیر باشد.
بیخود نیرنگم از پیدا و پنهانم مپرس
مدعای حیرت تصویر نتوان یافتن
هوش مصنوعی: از بیخود بودن و نیرنگ زدن من، به خاطر ستم و ظلمی که کشیدهام، نپرس. نمیتوانی با تصویر و حالت حیرتانگیز من آنچه در دل دارم را بشناسی.
درحریمکبریا بیدل ره قرب وصول
جز به سعی نالهٔ شبگیر نتوان یافتن
هوش مصنوعی: در فضای عظمت و بزرگی، برای رسیدن به نزدیکی و حقیقت، جز با تلاش و زحمت و همچنین با صدا و ناله شبانه، نمیتوان به مقصد رسید.

بیدل دهلوی