غزل شمارهٔ ۲۴۲۹
تا به کی چون شمع باید تاج زر برداشتن
چند بهر آبرو آتش بهسر برداشتن
چند باید شد ز غفلت مرکز تشنیع خلق
حرف سنگین تا به کی چون گوش کر برداشتن
از حلاوت بگذر ای نی قدردان درد باش
ناله ناپیداست گر خواهی شکر برداشتن
رنگی از عشرت ندارد نو بهار اعتبار
زین چمن باید چو شبنم چشم تر برداشتن
نالهٔ دردی نمایان از دل صد چاک باش
فیضها دارد سر از جیب سحر برداشتن
پیش دونان چند ربزی آبروی احتیاج
از جهان بردار باید دست اگر برداشتن
نخل هستی ازعلایق ریشه محکم کرده است
چون نفس میباید از یکسو تبر برداشتن
ساز بزم ناامیدی پر نزاکت نغمه است
نالهای دارم که نتواند اثر برداشتن
ای سپند از یک صدا آخر کجا خواهی رسید
چون جرس زین جنس باید بیشتر برداشتن
چشم تا واکردهایم از خویش بیرون رفتهایم
شعلهٔ ما را قدم برده است سر برداشتن
کلفت احباب ما را زنده زیر خاک کرد
بیش ازین نتوان غبار یکدگر برداشتن
بار دنیا کی توان بیدل به آسانی کشید
کوه هم مینالد از زیر کمر برداشتن
غزل شمارهٔ ۲۴۲۸: آفت است اینجا مباش ایمن ز سر برداشتنغزل شمارهٔ ۲۴۳۰: کار آسانی مدان تاج کمر برداشتن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا به کی چون شمع باید تاج زر برداشتن
چند بهر آبرو آتش بهسر برداشتن
هوش مصنوعی: تا کی باید مانند شمع طلا را بر سر بگذارم و به خاطر حفظ آبرو، آتش را به جان بخرم؟
چند باید شد ز غفلت مرکز تشنیع خلق
حرف سنگین تا به کی چون گوش کر برداشتن
هوش مصنوعی: چند بار باید از غفلت و انتقادات مردم فاصله گرفت و سنگینی این حرفها را تحمل کرد؟ تا کی باید مانند کسی که گوشش کر است، از این مسائل بیتوجه بود؟
از حلاوت بگذر ای نی قدردان درد باش
ناله ناپیداست گر خواهی شکر برداشتن
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از لذتها و خوشیها عبور کنی، باید به درد و رنج خود ارزش بدهی. ناله و غم تو شاید به ظاهر نامشهود باشد، اما اگر بخواهی میتوانی تلخی را کنار بگذاری.
رنگی از عشرت ندارد نو بهار اعتبار
زین چمن باید چو شبنم چشم تر برداشتن
هوش مصنوعی: بهار جدید رنگ و بویی از گذراندن لذتها ندارد، بنابراین باید مانند شبنم، چشمانمان را از این باغ زیبا برگردانیم و به اعتبار و ارزشهای واقعی توجه کنیم.
نالهٔ دردی نمایان از دل صد چاک باش
فیضها دارد سر از جیب سحر برداشتن
هوش مصنوعی: از دل زخمدار و پر درد، صدای نالهای به گوش میرسد که نشاندهندهی عواطف عمیق است. این درد و رنج میتواند به ظهور زیباییها و برکات جدیدی منجر شود، همانند آنکه جادوگری از کیسهاش نعمتها و شگفتیها را بیرون میآورد.
پیش دونان چند ربزی آبروی احتیاج
از جهان بردار باید دست اگر برداشتن
هوش مصنوعی: برای حفظ آبرو و ارزش خود، باید در مقابل فقرا و نیازمندان در دنیا جانب احتیاط را رعایت کرد و اگر نیاز به کمک و دست یاری داری، باید با احتیاط عمل کنی.
نخل هستی ازعلایق ریشه محکم کرده است
چون نفس میباید از یکسو تبر برداشتن
هوش مصنوعی: درخت وجود به خاطر علاقهها و ارتباطات قوی خود، ریشهاش را محکم کرده است و بنابراین برای حفظ آن، باید از یک سو تصمیمات سختی گرفت و گاهی برای قطع وابستگیها و پیشرفت، دست به کارهای جدی زد.
ساز بزم ناامیدی پر نزاکت نغمه است
نالهای دارم که نتواند اثر برداشتن
هوش مصنوعی: ساز جشن ناامیدی، پر از ادب و لطافت است، اما من نالهای دارم که نمیتواند تاثیری بگذارد.
ای سپند از یک صدا آخر کجا خواهی رسید
چون جرس زین جنس باید بیشتر برداشتن
هوش مصنوعی: ای خوشا به حال شما! با صدای واحد و هماهنگ، به کجا میروید؟ مانند زنگ، که برای اثرگذاری بیشتر باید وزن و حجم بیشتری داشته باشید.
چشم تا واکردهایم از خویش بیرون رفتهایم
شعلهٔ ما را قدم برده است سر برداشتن
هوش مصنوعی: تا وقتی که چشمهایمان را باز کردهایم، از خودمان جدا شده و بیرون رفتهایم. شعلۀ وجود ما با هر قدمی که برداشتهایم، سر بلند کرده است.
کلفت احباب ما را زنده زیر خاک کرد
بیش ازین نتوان غبار یکدگر برداشتن
هوش مصنوعی: دوستان ما پس از مرگ هم زندهاند و در دل خاک قرار دارند. دیگر نمیتوانیم از هم فاصله بگیریم و غبار جدایی را از میان برداریم.
بار دنیا کی توان بیدل به آسانی کشید
کوه هم مینالد از زیر کمر برداشتن
هوش مصنوعی: بار سنگین زندگی را نمیتوان به راحتی تحمل کرد، حتی کوهها نیز از سنگینی بار خود ناله میزنند.
حاشیه ها
1394/01/08 05:04
محمد هارون صادقی
با عرض سلام و تقدیم احترامات خدمت دست اندرکاران مجموعه ناب و دلپذیر سایت گنجور.
در غزل شماره فوق بیت ذیل از نگاه تایپی اشتباه دارد لطف نموده در قسمت اصلاح آن محبت نماید.
نوشته شده که: پیش دونان چند (ربزی) باید نوشته شود پیش دونان چند ریزی آبروی احتیاج
از توجه تان قبلا اظهار سپاس

بیدل دهلوی