گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۵۴

تا سایه صفت آینه از زنگ زدودیم
خورشید عیان‌ گشت مثالی ‌که نمودیم
خون در جگر از حسرت دیدار که داریم
آیینه چکید از رگ آهی‌ که‌ گشودیم
امروز به یادیم تسلی چه توان ‌کرد
ماییم ‌که روزی دو ازین پیش تو بودیم
رنگی ننمودیم کزو یأس نخندید
چون غیب خجالت‌کش اوضاع شهودیم
نتوان طرف نیک و بد اهل جهان بود
از سیلی اوهام چو افلاک کبودیم
تا در دل از اندیشه غبار نفسی هست
یک دهر قیامتکدهٔ ‌گفت و شنودیم
یکتایی و آرایش تمثال چه حرفست
گفتند دل است آینه باور ننمودیم
زین بیش خجالت‌کش غفلت نتوان زیست
ای شبهه‌پرستان عدم است اینکه چه بودیم
بیدل ز تمیز اینقدرت شبهه فروشی‌ست
ورنه به حقیقت نه زیانیم و نه سودیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا سایه صفت آینه از زنگ زدودیم
خورشید عیان‌ گشت مثالی ‌که نمودیم
هوش مصنوعی: ما تا زمانی که آینه را از زنگ و کثیفی پاک نکردیم، نتوانستیم نور خورشید را به وضوح ببینیم. وقتی آن را تمیز کردیم، نور خورشید به روشنی نمایان شد و مانند مثالی که نشان دادیم، قابل مشاهده گردید.
خون در جگر از حسرت دیدار که داریم
آیینه چکید از رگ آهی‌ که‌ گشودیم
هوش مصنوعی: این ابیات نشان‌دهنده‌ی عواطف عمیق و تلخی است که از دوری و آرزوی دیدار محبوب به وجود آمده است. احساساتی مانند درد و حسرت به وضوح در این شعر نمایان است. شاعری در اینجا به شدت تحت تأثیر این احساسات قرار دارد به طوری که انگار غم و اندوهش به چاک‌هایی در روحش منجر شده و در عین حال زیبایی و شفافیت این درد را به تصویر می‌کشد. این نوشته به خوبی نشان‌دهنده‌ی شدت احساساتی است که عشق و دلتنگی ایجاد می‌کند.
امروز به یادیم تسلی چه توان ‌کرد
ماییم ‌که روزی دو ازین پیش تو بودیم
هوش مصنوعی: امروز به یاد تو هستیم و دل خوشی نداریم. ما کسانی هستیم که روزگاری پیش‌تر در کنارت بودیم.
رنگی ننمودیم کزو یأس نخندید
چون غیب خجالت‌کش اوضاع شهودیم
هوش مصنوعی: ما هیچ رنگی به اوضاع خود ندادیم که از ناامیدی و یأس خندیده نشود، زیرا که غیبت و ناپیدایی او ما را شرمنده می‌کند.
نتوان طرف نیک و بد اهل جهان بود
از سیلی اوهام چو افلاک کبودیم
هوش مصنوعی: آدمی نمی‌تواند به طور یکسان به نیک و بد زندگی فکر کند، زیرا تحت تأثیر خیالات و تصورات خود قرار دارد، همان‌طور که ما در آسمان زیر تأثیر رنگ آبی قرار داریم.
تا در دل از اندیشه غبار نفسی هست
یک دهر قیامتکدهٔ ‌گفت و شنودیم
هوش مصنوعی: تا وقتی در دل کسی افکار و اندیشه‌ها پابرجاست، دنیای ما شبیه قیامت است که پر از گفت‌وگو و شنیدنی‌هاست.
یکتایی و آرایش تمثال چه حرفست
گفتند دل است آینه باور ننمودیم
هوش مصنوعی: این بیت به موضوع یکتایی و زیبایی اشاره دارد و بیان می‌کند که وقتی کسی درباره دل و آینه صحبت می‌کند، به نظر می‌رسد که این مفاهیم پیچیده‌تر از آن چیزی هستند که به نظر می‌رسند. آنها به ظرافت و عمیق بودن احساسات و افکار اشاره دارند که در ظاهر ساده به نظر می‌رسند، اما در واقعیت، درکی عمیق‌تری را می‌طلبند.
زین بیش خجالت‌کش غفلت نتوان زیست
ای شبهه‌پرستان عدم است اینکه چه بودیم
هوش مصنوعی: دیگر نمی‌توان به خاطر غفلت و بی‌توجهی خجالت کشید. ای کسانی که به شک و تردید مشغولید، وجود ما به حالت عدم و نیستی است؛ اینکه چه بودیم، دیگر مهم نیست.
بیدل ز تمیز اینقدرت شبهه فروشی‌ست
ورنه به حقیقت نه زیانیم و نه سودیم
هوش مصنوعی: بیدل می‌گوید که در تشخیص و تمایز واقعیت و شبهه‌ها، تا حدی می‌توانیم دچار اشتباه شویم. در واقع، اگر به حقیقت نگاه کنیم، نه به ما زیانی می‌رسد و نه نفعی.