غزل شمارهٔ ۲۳۵۲
عشق هویی زد به صد مستی جنون باز آمدیم
باده شورانگیخت بیرون خم راز آمدیم
آینه صیقل زدن بی صید تمثالی نبود
سینه در یادت خراشیدیم وگلباز آمدیم
جسم خاکی گر نمیبود اینقدر شوخی که داشت
بیشتر زین سرمه باب چشم غماز آمدیم
چون سحر زین یک تبسم قید نیرنگ نفس
با همه پرواز آزادی قفس ساز آمدیم
آشیان پرداز عنقا بود شوق بینشان
گفتوگوی رنگ بالی زد به پرواز آمدیم
دوری آن مهر تابان نور ما را سایه کرد
بهر این روز سیه زان عالم ناز آمدیم
لب گشودن انحراف جادهٔ تسلیم بود
شکر همگر راهبر شد شکوه پرداز آمدیم
نغمهٔ ما برشکست ساز محمل میکشد
سرمه رفتیم آنقدر از خودکه آواز آمدیم
از کفی خاک اینقدر گرد قیامت حیرت است
بی تکلف سحر جوشیدیم و اعجاز آمدیم
اول و آخر حسابی از خط پرگار داشت
چون بهم پیوست بیانجام و آغاز آمدیم
فرعها را از رجوع اصل بیدل چاره نیست
راهها سر بسته بود آخر به خود باز آمدیم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق هویی زد به صد مستی جنون باز آمدیم
باده شورانگیخت بیرون خم راز آمدیم
هوش مصنوعی: عشق به ما حالی از مستی و جنون بخشید و ما دوباره به حالت طبیعی بازگشتیم. مشروب نشاطآور به ما نشانهای پنهان را نمایان کرد و ما به حقیقتی پنهان دست یافتیم.
آینه صیقل زدن بی صید تمثالی نبود
سینه در یادت خراشیدیم وگلباز آمدیم
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این دارد که بدون داشتن موضوع یا هدفی مشخص، نمیتوان به زیبایی و وضوح رسید. در یادآوری و خاطرات، ما زخمهایی را تجربه کردهایم و در نهایت به زیبایی و عشق دست یافتهایم.
جسم خاکی گر نمیبود اینقدر شوخی که داشت
بیشتر زین سرمه باب چشم غماز آمدیم
هوش مصنوعی: اگر جسم خاکی و مادی وجود نمیداشت، اینقدر در زندگی شوخی و بازی وجود نداشت و ما از عالم غم و اندوه به این جهان آمدهایم.
چون سحر زین یک تبسم قید نیرنگ نفس
با همه پرواز آزادی قفس ساز آمدیم
هوش مصنوعی: به مانند سحر، ما با یک لبخند از قید فریبهای نفس رهایی یافتیم و به رغم تمامی سختیها و محدودیتها، به آزادی دست یافتیم.
آشیان پرداز عنقا بود شوق بینشان
گفتوگوی رنگ بالی زد به پرواز آمدیم
هوش مصنوعی: درختان و آشیانهی پرندگان با شور و شوقی بینظیر پر از گفتگو و رنگ شدهاند و ما نیز با بالهای پرواز به این فضا آمدهایم.
دوری آن مهر تابان نور ما را سایه کرد
بهر این روز سیه زان عالم ناز آمدیم
هوش مصنوعی: دوری آن ستاره درخشان باعث شد که نور ما تحتالشعاع قرار بگیرد، و به همین دلیل در این روز تاریک از آن دنیا با ناز و کرامت وارد شدیم.
لب گشودن انحراف جادهٔ تسلیم بود
شکر همگر راهبر شد شکوه پرداز آمدیم
هوش مصنوعی: زمانی که زبان باز کنیم و تسلیم شویم، راه به انحراف میافتد. در این حال، شکر میباشد، چرا که اگر راهبر شویم، زیباییها و شکوهها نمایان میشود و ما به آنجا خواهیم رسید.
نغمهٔ ما برشکست ساز محمل میکشد
سرمه رفتیم آنقدر از خودکه آواز آمدیم
هوش مصنوعی: آواز ما آنچنان دلنشین است که در دل محمل (وسیلهای برای سفر) سرمهای میکشد. ما آنقدر از خودگذشته و بیخبر بودهایم که وقتی به آواز رسیدیم، دیگر متوجه نشدیم.
از کفی خاک اینقدر گرد قیامت حیرت است
بی تکلف سحر جوشیدیم و اعجاز آمدیم
هوش مصنوعی: از خاکی کهن و عادی، اینقدر شگفتی و حیرت وجود دارد که بدون زحمت و تلاش، در دل سحرگاه زنده شدیم و معجزهای به وجود آمدیم.
اول و آخر حسابی از خط پرگار داشت
چون بهم پیوست بیانجام و آغاز آمدیم
هوش مصنوعی: در ابتدا و انتهای هر چیزی، نشانهای از یک نقشه یا طرح وجود دارد. وقتی که همه چیز به هم متصل شد و به نتیجه رسید، ما بدون اینکه بدانیم از کجا آمدهایم و به کجا میرویم، به اینجا رسیدیم.
فرعها را از رجوع اصل بیدل چاره نیست
راهها سر بسته بود آخر به خود باز آمدیم
هوش مصنوعی: برای حل مشکلاتی که از ریشهها ناشی میشود، راهی جز رجوع به اصل و ریشه وجود ندارد. در ابتدا همه راهها مسدود بود، اما در نهایت به خودمان بازگشتیم و به دنبال راه حلی بودیم.

بیدل دهلوی