غزل شمارهٔ ۱۳۹۴
حکم عشق است که تشریف تمنا بخشند
داغ این لالهستانها به دل ما بخشند
نتوان تاخت به انداز دماغ مستان
بال شوقی مگراز نشئه به صهبا بخشند
بیدلان خرده ی جانی که نثار تو کنند
نم آبیکه ندارند به دریا بخشند
چون می ازگرمی آن لعل به خون میغلتد
گرچه از شعله به یاقوت جگرها بخشند
روشناسان جنون از اثر نقش قدم
جوهرهوش به ایینهٔ صحرا بخشند
آرزو داغ امید است خدایا مپسند
که جگرخون شودونشئهبه صهبابخشند
ای خوش آن جود که از خجلت وضع سایل
لب به اظهار نیارند و به ایما بخشند
گر مزاج کرم آن است که من میدانم
عالمی را به خطای من تنها بخشند
تا فسردن نکشد ربشهٔ جولان امید
به که چون تخم به هر آبله صد پا بخشند
شرر عسافیت آوارهٔ دلتنگ مرا
سنگ هم دامن صحراست اگر جا بخشند
قول و فعل نفس افسانهٔ باد است اینجا
من نه انمکه نبخشند مرایا بخشند
به جناب کرم افسون ورع پیش مبر
بیگناهی گنهی نیست که آنجا بخشند
در مقامی که شفاعت خط آمرزشهاست
جرم مستان به صفای دل مینا بخشند
به پرکاه که بسته است حساب پرواز
دارم امید که بر ناکسیام وابخشند
پادشاهی به جنون جمع نگردد بیدل
تاج گیرند اگر آبلهٔ پا بخشند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حکم عشق است که تشریف تمنا بخشند
داغ این لالهستانها به دل ما بخشند
هوش مصنوعی: عشق اجازه میدهد که آرزوهایمان را به ما بدهند و درد و غم این گلزارها را به دلهای ما بسپارند.
نتوان تاخت به انداز دماغ مستان
بال شوقی مگراز نشئه به صهبا بخشند
هوش مصنوعی: نمیتوان به اندازهی خوشحالی و ذوقی که در دل مستان وجود دارد، در زندگی خویش شتاب کرد. آنها از نوشیدن شیرهی عشق و شوقی که دارند، بهرهمند میشوند.
بیدلان خرده ی جانی که نثار تو کنند
نم آبیکه ندارند به دریا بخشند
هوش مصنوعی: افرادی که احساسات و دلمشغولیهای عمیق دارند، حتی اگر محبتشان ناچیز باشد، نمیتوانند آن را به تو تقدیم کنند. مانند قطرهای آب که نمیتواند به دریا تقدیم شود.
چون می ازگرمی آن لعل به خون میغلتد
گرچه از شعله به یاقوت جگرها بخشند
هوش مصنوعی: وقتی شراب به شدت از داغی آن لعل به خون میافتد، حتی اگر از شعله، یاقوتهای جگر هم به دست بیاید، هیچ تأثیری ندارد.
روشناسان جنون از اثر نقش قدم
جوهرهوش به ایینهٔ صحرا بخشند
هوش مصنوعی: افراد فرهیخته و دانا سرنوشتی متفاوت دارند و با رد پای خود در بیابان، میتوانند تأثیر عمیقی بر دنیای اطرافشان بگذارند، انگار که در آینهٔ طبیعت تجلی یافتهاند.
آرزو داغ امید است خدایا مپسند
که جگرخون شودونشئهبه صهبابخشند
هوش مصنوعی: آرزو همچون آتش امیدی است که دردناک و سوزان است. خداوندا، نگذار این درد به جگر انسان آسیب بزند و او را زیر تاثیری ناخواسته قرار دهد.
ای خوش آن جود که از خجلت وضع سایل
لب به اظهار نیارند و به ایما بخشند
هوش مصنوعی: ای خوشا سخاوتی که از شرم درخواستکننده، زبان به بیان نمیآورد و تنها با اشاره چیزی میدهد.
گر مزاج کرم آن است که من میدانم
عالمی را به خطای من تنها بخشند
هوش مصنوعی: اگر خوشمزاجی کرم را بشناسم، باید بگویم که به خاطر خطای من، همه مردم را به اشتباه میبخشند.
تا فسردن نکشد ربشهٔ جولان امید
به که چون تخم به هر آبله صد پا بخشند
هوش مصنوعی: تا زمانی که امید به حرکت و پیشرفت سرد نشود، بهتر است که مانند تخم، به هر جوش و ورمی توجه کنیم و از آن فراوانی و رشد بگیریم.
شرر عسافیت آوارهٔ دلتنگ مرا
سنگ هم دامن صحراست اگر جا بخشند
هوش مصنوعی: آتش عشق و اشتیاق من بیقرار و آواره است، حتی سنگهای بیجان بیابان هم اگر جایی برای من فراهم کنند، میتوانند به من پناه دهند.
قول و فعل نفس افسانهٔ باد است اینجا
من نه انمکه نبخشند مرایا بخشند
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی نشان میدهد که قولها و اعمال افراد به مانند داستانهایی بیاساس هستند، و در اینجا من آن شخصیتی نیستم که از سوی دیگران بخشیده شوم یا مساعدت دریافت کنم. به عبارت دیگر، شخص از دسترسی به فرصتهای بخشش و رحمت دیگران ناامید است و در این فضا، به نوعی خود را بیثمر و ناپیدا میبیند.
به جناب کرم افسون ورع پیش مبر
بیگناهی گنهی نیست که آنجا بخشند
هوش مصنوعی: به سوی کسی که دارای مهربانی و کرامت است، با آرامش و احترام نزدیک شو و بدان که در آنجا جای هیچ نگرانی از گناهان نیست، چرا که بخشش و رحمت در آنجا حاکم است.
در مقامی که شفاعت خط آمرزشهاست
جرم مستان به صفای دل مینا بخشند
هوش مصنوعی: در جایی که شفاعت و بخشش وجود دارد، جرم و خطاهای کسانی که سرمست و شاداب هستند به خاطر پاکی دلشان مانند جام می به فراموشی سپرده میشود.
به پرکاه که بسته است حساب پرواز
دارم امید که بر ناکسیام وابخشند
هوش مصنوعی: به دلیل شکست و ناتوانیام امیدوارم بخشی از آلودگیهای زندگیام نادیده گرفته شود.
پادشاهی به جنون جمع نگردد بیدل
تاج گیرند اگر آبلهٔ پا بخشند
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی به جنون دچار شود، دیگر عقلی برای او باقی نخواهد ماند و حتی در این وضعیت نیز افرادی که دچار نقص هستند، میتوانند بر سر قدرت بیایند.
حاشیه ها
1402/06/23 13:08
فاطمه یاوری
من نه آنم که نبخشند مرا یا بخشند...
1402/06/23 13:08
فاطمه یاوری
جرم مستان به صفای دل مینا بخشند